- ارتباطی
- پیوندی پیوستک منسوب به ارتباط آنچه بستگی به ارتباط داشته باشد، پیوندگاهی. یا وسایل ارتباطی. وسیله هایی که میان دو نقطه یا میان دو کس ارتباط و پیوند برقرار میکند
معنی ارتباطی - جستجوی لغت در جدول جو
- ارتباطی
- رسانشی
![تصویری از ارتباطی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/sre/0/0/0/0/2/sre-0000277.jpg)
- ارتباطی
- منسوب به ارتباط، آن چه که بستگی به ارتباط داشته باشد، ویژگی آن چه که با آن ارتباط برقرار می شود
![تصویری از ارتباطی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/0/7/mon-0000725.jpg)
- ارتباطی
- Communicative
![تصویری از ارتباطی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/fa2en/0/0/0/0/1/fa2en-0000172.jpg)
- ارتباطی
- коммуникативный
- ارتباطی
- kommunikativ
- ارتباطی
- комунікабельний
- ارتباطی
- komunikatywny
- ارتباطی
- comunicativo
- ارتباطی
- comunicativo
- ارتباطی
- comunicativo
- ارتباطی
- communicatif
- ارتباطی
- communicatief
- ارتباطی
- การสื่อสาร
- ارتباطی
- komunikatif
- ارتباطی
- संवादात्मक
- ارتباطی
- תקשורתית
- ارتباطی
- コミュニケーションの
- ارتباطی
- iletişimsel
- ارتباطی
- ya mawasiliano
- ارتباطی
- যোগাযোগমূলক
- ارتباطی
- مواصلاتی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث ارتباطی یا خطوط ارتباطیه. راههایی که ارتباط میان جایها را بر قرار میکند. یا وسایل ارتباطیه. وسیله هایی که ارتباط و پیوند میان جایها و کسان را برقرار میسازد
![تصویری از ارتباط](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/2/9/amd-0012921.jpg)
رابطه داشتن، رفت و آمد داشتن، تماس برقرار کردن با کسی از طریق وسیله ای مخصوص، پیوستگی، بستگی، پیوند
![تصویری از ارتباط](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/0/7/mon-0000723.jpg)
уместность , связанность , актуальность
Relevanz, Zusammengehörigkeit
доречність , спорідненість , актуальність
trafność, związek, istotność