جدول جو
جدول جو

معنی اراضت - جستجوی لغت در جدول جو

اراضت
سیراب گرداندن
تصویری از اراضت
تصویر اراضت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارائت
تصویر ارائت
نمود نیکژ
فرهنگ لغت هوشیار
ریختن آبگونه ریختن، شاشیدن ریختن ریختن مایع (آب و آنچه بدان ماند)، بول کردن شاشیدن، یا اراقت دماء. سفک دماء ریختن خون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اراضی
تصویر اراضی
جمع ارض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اراضه
تصویر اراضه
سیراب گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
درتازی با اراده یکی است ولی در فارسی این دو را با آرش های (معنی ها) گوناگون به کاربرند سرسپردگی خواستن، خواست میل قصد آهنگ، خواست خدا مشیت قضا قدر تقدیر، توجه خاص مرید به مرشد و سالک به پیر و امثال آن، اخص و اظهار کوچکی در دوستی دوستی از روی اعتقاد و ایمان. یا ارادت غایبانه. اخص و اظهار دوستی و عقه مندی بکسی قبل از آشنایی وی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اراحت
تصویر اراحت
آسایش دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اراضی
تصویر اراضی
زمین ها
فرهنگ واژه فارسی سره
آب برخود ریختن، پر کردن ظرف تا حدی که لبریز گردد، در سخن وارد شدن داخل شدن در حدیث، فیض رسانیدن بهره دادن، فیض، جمع افاضات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اراحت
تصویر اراحت
راحت رساندن، آسایش دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اراضی
تصویر اراضی
ارض ها، زمین ها، جمع واژۀ ارض
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارادت
تصویر ارادت
علاقه، محبت همراه با احترام، خواست، قصد، در تصوف توجه بسیار سالک به پیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اراقت
تصویر اراقت
ریختن آب، خون یا مایع دیگر، ریختن، ادرار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اراقت
تصویر اراقت
((اِ قَ))
ریختن آب یا مایعات، شاشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اراضی
تصویر اراضی
جمع ارض، زمین ها، زمین های دایر و مزروع، موات زمین هایی که دایر نباشد و مالکی نداشته باشد، عشر زمین هایی که موقع گرفتن مالیات مساحت آن منظور نمی شود، بایر زمین هایی که در آن ها کشت و زرع و آبادی نبا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارادت
تصویر ارادت
((اِ دَ))
خواستن، خواست، میل، قصد، در فارسی علاقه مندی، سرسپردگی مرید به مرشد، دوستی از روی اخلاص و بی ریایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اراض
تصویر اراض
خوان بزرگ: پشمباف پرندباف
فرهنگ لغت هوشیار