- اخیخه (اَ خی خَ)
آردیست که با شیر یا روغن زیت آمیخته خورند
معنی اخیخه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ریسمان یا قلاب هایی که در طویله در کنار آخور نصب می کنند و چهارپایان را به آن ها می بندند، میخ طویله
(اَ خَ)
لغت نامه دهخدا
موضعی نزدیک بلنسیه و در نسخۀ چاپی نخبهالدهر این کلمه ابیجه آمده است و ظاهراً ابیخه صحیح است
(مَ خَ)
لغت نامه دهخدا
شاه مخیخه، گوسپند فربه با استخوان پرمغز. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گوسپندی فربه بااستخوان که استخوانهای وی پرمغز باشد. (ناظم الاطباء)
(اَ یَ)
لغت نامه دهخدا
آخیه. میخ آخور. آری. طنابی یا تیری که از دو سوی بر جائی استوار کنند و رسن ستور بر آن بندند. ج، اواخی. (مهذب الاسماء).
(اَ خی یَ)
لغت نامه دهخدا
آخیه. میخ آخور. آری ّ. طنابی یا تیری که از دو سوی بر جائی استوار کنند و رسن ستور بر آن بندند. چوبی کج یا رسنی یا دوالی باشد که هر دو طرف آن در دیوار یا در کوه یا در زمین نیک فروبرده شود و میان هر دو حلقه مانندی بیرون باشد و چهارپایه را بدان بندند. (منتهی الارب). چوب کوتاهی از زیر و بالا در دیوار جای کنند و پیرامون آن باز باشد گذراندن و بستن سر طناب اسب را در اصطبل. حلقۀ آهنین بر دیوار نرده برای همین کار. ج، اخایا، اواخی. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء).
((اَ یَّ))
فرهنگ فارسی معین
آخیه، میخ آخور، ریسمان یا قلاب هایی که در طویله کنار آخور نصب می کنند و چهارپایان را به آن ها می بندند، مفرد اواخی یا اخایا