جمع واژۀ خیر. (زمخشری). نیکان. (دهار). برگزیدگان. نیکوتران: هرآینه صحبت اشرار موجب بدگمانی باشد در حق اخیار. (کلیله و دمنه) ، طناب خیمه، حرمت، عهد. بقیه. و رجوع به آخیه شود
جَمعِ واژۀ خیر. (زمخشری). نیکان. (دهار). برگزیدگان. نیکوتران: هرآینه صحبت اشرار موجب بدگمانی باشد در حق اخیار. (کلیله و دمنه) ، طناب خیمه، حرمت، عهد. بقیه. و رجوع به آخیه شود
برادر مساعدت، دو تن به این نام خوانده شده اند: نخست امیری از سبط دان (سفر اعداد 1:12 و 2:25 و 7:66 و 10:25) ، دوّم رئیسی از بن یامینیان بود که بداود ملحق شد. (کتاب اول تواریخ ایام 12:3) (قاموس کتاب مقدس)
برادر مساعدت، دو تن به این نام خوانده شده اند: نخست امیری از سبط دان (سفر اعداد 1:12 و 2:25 و 7:66 و 10:25) ، دوّم رئیسی از بن یامینیان بود که بداود ملحق شد. (کتاب اول تواریخ ایام 12:3) (قاموس کتاب مقدس)
ابرناک گردیدن هوا. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). به این معنی اغامه بالاعلال نیز استعمال شده است. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). ابرناک شدن آسمان و فراگرفتن ابر آن را. (از اقرب الموارد).
ابرناک گردیدن هوا. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). به این معنی اِغامَه بالاعلال نیز استعمال شده است. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). ابرناک شدن آسمان و فراگرفتن ابر آن را. (از اقرب الموارد).
جمع واژۀ خصم، بمعنی گوشۀ اندرونی دنبالۀ مشک که در مقابل دهانه باشدو جانب و ناحیه و گوشه یعنی دسته، پست گردن کردن پیری و مانند آن کسی را. پست گردن گردانیدن کسی را کلانسالی، فروتن گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی)
جَمعِ واژۀ خُصم، بمعنی گوشۀ اندرونی دنبالۀ مشک که در مقابل دهانه باشدو جانب و ناحیه و گوشه یعنی دسته، پست گردن کردن پیری و مانند آن کسی را. پست گردن گردانیدن کسی را کلانسالی، فروتن گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی)
پدر خطا، دختر زیبای شونمیه از طایفۀیساکار پرستار داود که پس از داود ادونیاه خواستار او شد و مرادش این بود که با ازدواج او سلطنت را نیزدارا شود و سلیمان او را بجزای کردار وی هلاک کرد
پدر خطا، دختر زیبای شونمیه از طایفۀیساکار پرستار داود که پس از داود ادونیاه خواستار او شد و مرادش این بود که با ازدواج او سلطنت را نیزدارا شود و سلیمان او را بجزای کردار وی هلاک کرد
مختلفان: هم اخیاف ٌ. - اخوۀ اخیاف، برادران که مادر آنها یک باشد و پدر آنها مختلف. برادران مادری. - اولاد اخیاف، بنواخیاف، برادران که از یک مادر و از دو پدر باشند. - قوم اخیاف، مختلفین در اصل و متفقین در حال
مختلفان: هم اخیاف ٌ. - اخوۀ اخیاف، برادران که مادر آنها یک باشد و پدر آنها مختلف. برادران مادری. - اولاد اخیاف، بنواخیاف، برادران که از یک مادر و از دو پدر باشند. - قوم اخیاف، مختلفین در اصل و متفقین در حال
برادری که قدیم است، هنگامی که کتاب مقدس در هیکل یافت شد یوشیا این شخص را به حلده بنیه فرستاد. (کتاب دوم پادشاهان 22:14). او و پسر وی جدلیا (که سپس حکمران اورشلیم شد) ارمیاه پیغمبر را با کمال احترام یاری کرد. (ارمیا 26:24 و 39:14) (قاموس کتاب مقدس)
برادری که قدیم است، هنگامی که کتاب مقدس در هیکل یافت شد یوشیا این شخص را به حلده بنیه فرستاد. (کتاب دوم پادشاهان 22:14). او و پسر وی جدلیا (که سپس حکمران اورشلیم شد) ارمیاه پیغمبر را با کمال احترام یاری کرد. (ارمیا 26:24 و 39:14) (قاموس کتاب مقدس)