جدول جو
جدول جو

معنی اخدر - جستجوی لغت در جدول جو

اخدر
(اَ دَ)
شب تاریک
لغت نامه دهخدا
اخدر
شب تاریک خرارام (وحشی)
تصویری از اخدر
تصویر اخدر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اختر
تصویر اختر
(دخترانه)
ستاره، بخت، طالع، علم، درفش، گلی به رنگهای سرخ صورتی، نارنجی و زرد که ریز است و به شکل خوشه روی گیاه می شکفد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اخگر
تصویر اخگر
(دخترانه)
پاره آتش، پاره آتش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اخیر
تصویر اخیر
بهتر، خوب تر، نیکوتر
فرهنگ فارسی عمید
(اَ دَ ری ی)
گورخر. خر وحشی. گور، خوی. عادت. طبیعت، داغی که بر پهلوی شتر کنند هنگام خوف بیماری، مانند. همسر
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ ری ی)
سمعانی در انساب گوید: اخدری، هذا اسم یشبه النسبه و هو اسامه بن اخدری له صحبه وفد علی رسول الله صلی الله علیه و سلم مسلما، هکذا ذکره ابوحاتم البستی
لغت نامه دهخدا
تصویری از افدر
تصویر افدر
عمو، برادر پدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصدر
تصویر اصدر
سینه پهن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقدر
تصویر اقدر
تواناتر، کوته گردن، پست بالا تواناتر قادرتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اودر
تصویر اودر
برادر پدر عم عمو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکدر
تصویر اکدر
تیره تر تیره تر، تیره رنگ، درد آلود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندر
تصویر اندر
درون، داخل، تو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهدر
تصویر اهدر
شکم گنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایدر
تصویر ایدر
اکنون، اینک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خادر
تصویر خادر
سست، سرگشته، پرده نشین پرده نشین، سست کسل، متحیر سرگشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخدر
تصویر تخدر
پنهان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اژدر
تصویر اژدر
اژدها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخمر
تصویر اخمر
سیامست مست تر، دژم تر (دژم خمار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخزر
تصویر اخزر
خردچشم، خوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخدری
تصویر اخدری
گورخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجدر
تصویر اجدر
سزاوارتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخدع
تصویر اخدع
فریبنده تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخدب
تصویر اخدب
دراز خود سر دراز نادان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخدار
تصویر اخدار
خانه ماندگی در آشیان ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختر
تصویر اختر
جرم فلکی، یکی از اجرام آسمانی ستاره سیار، کوکب، نجم
فرهنگ لغت هوشیار
پاره آتش زغال افروخته شراره خرده آتش جرقه. یا اخگر تفته. آتشی که سوخته و اخگر شده باشد، یا اخگر کشته. زغال انگشت
فرهنگ لغت هوشیار
سبز، مکیاز (امرد)، سبزگون، نیلگون، دیزه اسپ تیره، سبزگرا سبز کپاه سبز، کبود نیلگون آبی. یا چرخ اخضر. آسمان کبود آسمان نیلگون. یا دریای اخضر. آسمان. یا گنبد اخضر. آسمان کبود آسمان نیلگون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخسر
تصویر اخسر
زیانکارتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخیر
تصویر اخیر
آخری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکدر
تصویر اکدر
تیره تر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اخیر
تصویر اخیر
پایانی، فرجامین، واپسین، واپسینه، تازه، پسین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اخگر
تصویر اخگر
شعله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایدر
تصویر ایدر
الان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مخدر
تصویر مخدر
بنگ
فرهنگ واژه فارسی سره