جدول جو
جدول جو

معنی اختفا - جستجوی لغت در جدول جو

اختفا
پنهان شدن، نهان شدن، پوشیده شدن
تصویری از اختفا
تصویر اختفا
فرهنگ فارسی عمید
اختفا
نهان گردیدن پوشیده گردیدن پنهان شدن استتار تواری
تصویری از اختفا
تصویر اختفا
فرهنگ لغت هوشیار
اختفا
نهفتگی
تصویری از اختفا
تصویر اختفا
فرهنگ واژه فارسی سره
اختفا
اخفا، استتار، پنهانی، غیبت، ناپیدایی، نهان سازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اکتفا
تصویر اکتفا
کفایت کردن، بس دانستن، در ادبیات در فن بدیع آن است که شاعر یک کلمه یا جمله را از آخر شعر حذف کند به طوری که به قرینۀ معنوی و دلالت کلمات پیشین، معنی کلام استنباط شود، چنان که، برای مثال ای بر دل هرکس ز تو آزار دگر / بر خاطر هر کسی ز تو بار دگر ی رفتی به سفر عظیم نیکو کردی / آن روز مبادا که تو یک بار دگر (عبید زاکانی) . مراد شاعر آن است که مبادا یک بار دیگر از سفر برگردی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخفا
تصویر اخفا
پنهان کردن، نهان کردن، پوشیده داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقتفا
تصویر اقتفا
پیروی کردن، از پی رفتن، از پی کسی یا چیزی رفتن، پیروی، در علوم ادبی مطابق وزن و قافیۀ شعر کسی شعر سرودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختبا
تصویر اختبا
پنهان شدن، در پرده شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتفا
تصویر انتفا
از میان رفتن، نیست شدن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تِ)
اقتفاء. پیروی و متابعت. (ناظم الاطباء). رجوع به اقتفاء شود، در پی کسی رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
بسنده کردن. (تاج المصادر بیهقی) (یادداشت مؤلف). بس کردن به. بسندگی. (از یادداشت مؤلف) :
چه گر خانه او را بدین سان چنین
و یاخود مر او را به طبع اکتفاست.
ناصرخسرو.
و رجوع به اکتفاء شود، ستودن خود را به چیزی که در وی نباشد. (از آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
نیستی و ناپدیدی. (ناظم الاطباء). نیستی. نابودی. (فرهنگ فارسی معین).
لغت نامه دهخدا
(عَمْ بَ فَ)
اختفاق سراب، جنبیدن گوراب و طپیدن آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَمْ بَ فُ)
فرودآمدن.
لغت نامه دهخدا
(عَمْ بَ شِ کَ)
نهان گردیدن. پوشیده گردیدن. پنهان شدن. استتار. تواری: عبدالملک از غصۀ آن حیلت و محنت این علت بی سامان شد و جز گریختن و دست در دامن اختفا آویختن چاره ندانست. (ترجمه تاریخ یمینی).
لغت نامه دهخدا
تصویری از اخفا
تصویر اخفا
پوشیده داشتن، پنهان داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
عدم موافقت با یکدیگر خف کردن نزاع کردن، خلیفه و جانشین کسی گردیدن، نزد کسی آمد و شد کردن تردد کردن، نزاع کشمکش. یا اختف آرا. عقاید گوناگون داشتن مقابل اتفاق آرا. یا اختف اخق. در خوی و خلق و شیوه کار با یکدیگر اختف و ناسازگاری داشتن، تضاد دو کوکب در جوهر چنانکه یکی سعد و دیگری نحس یا یکی ناری و دیگری مائی باشد، یا اختف کلمه. دو آوازی اختف رای. یا اختف نظر. مختلف بودن نظر و عقیده عقیده گوناگون داشتن، یا حل اختف. بر طرف کردن سبب های ناسازگاری و اختف از میان بردن ناهماهنگی و خف، اسهال شکم روش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتفا
تصویر اقتفا
در پی رفتن از دنبال شدن پیروی کردن از پی کسی رفتن، پیروی
فرهنگ لغت هوشیار
نیست گشتن از میان رفتن نابودی، روی گرداندن از خود خواهی نیست شدن از میانرفتن، نیستی نابودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتفا
تصویر اکتفا
بسنده کردن، کفایت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختلا
تصویر اختلا
سربریدن، گیاه تازه بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
پنهان گشتن پنهانیدن نهفتگی نهان گردیدن پوشیده گردیدن پنهان شدن استتار تواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختفات
تصویر اختفات
جمع اختف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختفار
تصویر اختفار
پیمان شکنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختفاء
تصویر اختفاء
((اِ تِ))
پنهان شدن، پنهان گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکتفا
تصویر اکتفا
بسندگی، چیره گردی، سرنگونی، بسنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اختفاء
تصویر اختفاء
ناپدیدگی، نهفتن، پنهان شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
اقتدا، پیروی، تبعیت، متابعت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بس، بسندگی، بسنده، کفاف، کفایت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اختفا، استتار، پرده پوشی، پنهان سازی، پوشاندن، پوشاندن، پوشیدن، نهفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ناپدید شدن، ناپدید می شوند
دیکشنری عربی به فارسی