- اختطات
- جمع اختط
معنی اختطات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع اختف
دزدگوشی (استراق سمع)، ربودن تند ربودن ربودن همچون برق، استراق سمع کردن (شیطان)، خیر ه کردن چشم
کشکیدن (کشک کشه خط)
گام نهادن
جمع اختس
جمع اختج. اختجها و حرکات و انقباضات ناگهانی اعضا
به سرعت قاپیدن، ربودن
خاز شدن، خازیستن (پژوهشی در اساطیر ایران پاره نخست مهرداد بهار)
فریب دادن، راز شنیدن درهم برهمی به هم ریختگی
خوی گیری، دروغبافی
یوتاری پادیاری، نا سازگاری، ستیزه، جانشینی، شکم روش عدم موافقت، ناسازگاری، با یکدیگر خلاف کردن، نزاع، مشاجره
گرفتن مال کسی، طلاق زن بدون مهریه
آمچ آمیزش درآمیختگی خلیس، شوریدگی، همگمی آمیخته شدن، درهم شدن
کیسه بری زود دوزی تر دستی پنهان ربایی، ستوده گویی دزدی کردن
جهش اندام، پریدن پلک، بیرون کشیدن، تنش اندام جستن اندام
زبانبازی زبانفریبی
پیمان شکنی
پنهان گشتن پنهانیدن نهفتگی نهان گردیدن پوشیده گردیدن پنهان شدن استتار تواری
فروتنگری، شتاب درگذر به شتاب گذشتن
سبزه بری چمن زنی، برداشتن بار باربرداری
حنا مالیدن به بدن
دشمنی کردن
به هم چسباندن، برهم نهادن
خاص کردن، خاص گردانیدن بچیزی
کوتاه کردن سخن را
فروتنی سر فرود آوردن
اندوختن، پول اندوختن، راز اندوزی راز پوشی، میان بررفتن
انفرادی بودن
جداکردن به نیرو گرفتن
از بیخ و بن برکندن
پاره شدن
شکافتن، بریدن، آفریدن