جدول جو
جدول جو

معنی اختراعی - جستجوی لغت در جدول جو

اختراعی
من درآوردی، پیش خودی
تصویری از اختراعی
تصویر اختراعی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اختراع
تصویر اختراع
شکافتن، بریدن، آفریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
نوآوری، نخست سازی، برساخته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
((اِ تِ))
آفریدن، ایجاد کردن
فرهنگ فارسی معین
وسیله یا چیزی تازه و بی نظیر و بدون نمونۀ قبلی که قبلاً شخصی نظیر آن را نساخته باشد، ساختن چیزی یا پدید آوردن روشی که پیش تر مانند آن دیده نشده باشد، خلق کردن، آفریدن، پدید آوردن چیز نو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
Invention
دیکشنری فارسی به انگلیسی
изобретение
دیکشنری فارسی به روسی
การประดิษฐ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
आविष्कार
دیکشنری فارسی به هندی
আবিষ্কার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اخترماری
تصویر اخترماری
آسترولوژی، نجوم
فرهنگ واژه فارسی سره
گروهی مردمی چپیرگی، خوگر دمساز منسوب به اجتماع مقابل فردی. کاری که به اجتماع و به همگان بستگی داشته باشد آنچه مربوط بگروهی باشد که با هم زندگی میکنند مانند موء سسات فرهنگی بهداشتی اقتصادی سیاسی تعاونی و مانند آنها، کسی که با آداب و رسوم همگانی آشنا و دمساز است، طرفدار اجتماع سوسیالیست. یا کارهای اجتماعی. کارهایی که بسود اجتماع مردم صورت میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
گزینایی هامکیک کامیک ارادی کاری که با اختیار و اراده و آزادی عمل تواء م باشد مقابل اجباری اضطراری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختناقی
تصویر اختناقی
منسوب باختناق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختلاطی
تصویر اختلاطی
آمیزه ای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختصاصی
تصویر اختصاصی
خصوصی، مخصوص
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به اختصار چیزی که در آن اختصار بعمل آمده باشد مطلب یاسخنی که بکوتاهی و اختصار در آمده باشد، یا عمت اختصاری. نشانی که کلمه یا سخنی یا مطلبی را بکوتاهی نمایش میدهد مث (رک) عمت اختصاری (رجوع کنید) و (ص) عمت اختصاری (صلی الله علیه) است. یا عیم اختصاری. نشانهایی که به کوتاهی گویای سخن یا مطلب یا کلمه ایست یا نشانه اختصاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختراعات
تصویر اختراعات
نو آفریده ها، جمع اختراع
فرهنگ لغت هوشیار