جدول جو
جدول جو

معنی اختراع - جستجوی لغت در جدول جو

اختراع
وسیله یا چیزی تازه و بی نظیر و بدون نمونۀ قبلی که قبلاً شخصی نظیر آن را نساخته باشد، ساختن چیزی یا پدید آوردن روشی که پیش تر مانند آن دیده نشده باشد، خلق کردن، آفریدن، پدید آوردن چیز نو
فرهنگ فارسی عمید
اختراع
(عَ / عِ رَ پَ)
شکافتن. خرق. خرع. بریدن. (تاج المصادر بیهقی).
لغت نامه دهخدا
اختراع
شکافتن، بریدن، آفریدن
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
فرهنگ لغت هوشیار
اختراع
((اِ تِ))
آفریدن، ایجاد کردن
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
فرهنگ فارسی معین
اختراع
نوآوری، نخست سازی، برساخته
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
فرهنگ واژه فارسی سره
اختراع
آفرینش، ابتکار، ابداع، نوآوری، دروغ پردازی، شایعه سازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اختراع
اختراعٌ
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به عربی
اختراع
Invention
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اختراع
invention
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به فرانسوی
اختراع
发明
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به چینی
اختراع
ایجاد
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به اردو
اختراع
изобретение
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به روسی
اختراع
Erfindung
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به آلمانی
اختراع
винахід
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اختراع
wynalazek
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به لهستانی
اختراع
نوآوری
دیکشنری اردو به فارسی
اختراع
uvumbuzi
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به سواحیلی
اختراع
আবিষ্কার
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به بنگالی
اختراع
invenção
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اختراع
icat
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
اختراع
발명
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به کره ای
اختراع
発明
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به ژاپنی
اختراع
המצאה
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به عبری
اختراع
penemuan
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
اختراع
การประดิษฐ์
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به تایلندی
اختراع
uitvinding
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به هلندی
اختراع
invención
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اختراع
invenzione
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اختراع
आविष्कार
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ تِ)
من درآوردی. من عندی. پیش خودی، بشب بیدار بودن. شب بیداری. بیخوابی شب
لغت نامه دهخدا
تصویری از اختشاع
تصویر اختشاع
فروتنی سر فرود آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختضاع
تصویر اختضاع
فروتنگری، شتاب درگذر به شتاب گذشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختلاع
تصویر اختلاع
گرفتن مال کسی، طلاق زن بدون مهریه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختراعی
تصویر اختراعی
من درآوردی، پیش خودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختزاع
تصویر اختزاع
جداکردن به نیرو گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار