جدول جو
جدول جو

معنی اخافه - جستجوی لغت در جدول جو

اخافه
(عِ پَ / پِ)
ترسانیدن. (تاج المصادر بیهقی). تخویف. ترعیب.
لغت نامه دهخدا
اخافه
ترساندن: بیم دادن ترسانیدن بیم دادن خوف در دل کسی افکندن
تصویری از اخافه
تصویر اخافه
فرهنگ لغت هوشیار
اخافه
((اِ فَ یا فِ))
ترسانیدن، خوف در دل کسی افکندن
تصویری از اخافه
تصویر اخافه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اضافه
تصویر اضافه
باقی مانده، بیش از مشخص، زیادی، نسبت کردن چیزی را به سوی چیزی، افزودن چیزی به چیز دیگر،
در دستور زبان علوم ادبی نسبت دادن یا ملحق ساختن اسمی است به اسم دیگر که جزء اول را مضاف و جزء دوم را مضاف الیه می گویند و علامت آن کسره ای است که به آخر مضاف افزوده می شود مثلاً شاگرد دبستان (شاگرد مضاف و دبستان مضاف الیه است)،
در برخی از کلمات کسرۀ اضافه را حذف می کنند و آن را فک اضافه می گویند مثلاً صاحب دل، صاحب خانه، صاحب هنر، پدر زن، دختر خاله و پسر عمه،
در اسم های مختوم به الف یا واو «ی» افزوده می شود مثلاً خدای جهان، سخنگوی دولت
در اسم های مختوم به های غیرملفوظ به جای «ی» علامتی شبیه همزه (که کوتاه شدۀ حرف «ی» می باشد) در بالای «ه» می گذارند مثلاً جامۀ او، خانۀ من
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخافه
تصویر مخافه
مخافت در فارسی: ترسیدن بیمیدن بیم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخاقه
تصویر اخاقه
گشتن راهی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخافت
تصویر اخافت
ترساندن: بیم دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجافه
تصویر اجافه
در فراز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخسفه
تصویر اخسفه
جمع خسیف، چاه های پر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسافه
تصویر اسافه
شوره زار زمین شوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصافه
تصویر اصافه
پیر پدری در پیری فرزند یافتن، دور داشت، زن گرفتن در میانسالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشافه
تصویر اشافه
آگاهی یافتن، ترسیدن، بالاتر بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخافه
تصویر رخافه
تنکی سستی آمیزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
زیاد، افزودگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انافه
تصویر انافه
برآمدن چیزی، بلند شدن، زیاده شدن، زائد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخافه
تصویر سخافه
در فارسی سخافت نابخردی کم خردی، لاغری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لخافه
تصویر لخافه
سنگ تیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
((اِ فِ یا فَ))
افزودن، در دستور زبان فارسی نسبت دادن کلمه ای است به کلمه دیگر برای تمام کردن معنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
Addition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
addition
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
追加
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
תוספת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
जोड़
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
penambahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
การเพิ่ม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
toevoeging
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
adición
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
aggiunta
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
adição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
加法
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
dodawanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
додавання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
Addition
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
добавление
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اضافه
تصویر اضافه
추가
دیکشنری فارسی به کره ای