- احناش
- جمع حنش، نخجیران: چرندگان و پرندگان شتابانیدن
معنی احناش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خشماندن، به شورآوردن
جمع حفش، دوکدان ها
سخت کینگی لاغر گردانیدن
می آبیدن: آب کردن درمی
کج کردن، کج گشتن، آرام گرفتن
دروغ سوگندی سوگند را دروغ کردن
سیاه زادن نوزاد سیاه آوردن
اطراف، چیزهای کج و معوج و بی قواره
جمع حنو، کنارها و سوی ها
اطراف و جوانب
احنای سینه: کنایه از باطن، ضمیر
احنای سینه: کنایه از باطن، ضمیر