سنگهاست اندرون مدینه که زیّاتان بر آن اندکی زیت میگذاشتند، بددلی کردن. (تاج المصادر). بددل شدن: سلطان از کثرت تعب از اقدام بازمانده و نزدیک شده که در شکال احجام افتد. (جهانگشای جوینی). و از نزول قلعه احجام می کرد. (جهانگشای جوینی) ، احجام ثدی، برآمدن و بلند گردیدن پستان. (منتهی الارب) ، احجام مولود، بار نخست شیر دادن وی. (منتهی الارب)
سنگهاست اندرون مدینه که زیّاتان بر آن اندکی زیت میگذاشتند، بددلی کردن. (تاج المصادر). بددل شدن: سلطان از کثرت تعب از اقدام بازمانده و نزدیک شده که در شکال احجام افتد. (جهانگشای جوینی). و از نزول قلعه احجام می کرد. (جهانگشای جوینی) ، احجام ثدی، برآمدن و بلند گردیدن پستان. (منتهی الارب) ، احجام مولود، بار نخست شیر دادن وی. (منتهی الارب)
حمداﷲ مستوفی در نزهه القلوب گوید: سنگی است که چون آب بر او ریزند از او آتشی مشتعل شود و چون روغن زیت بر او ریزند آتش فرونشیند. مار و کژدم و دیگر هوام از او بگریزد. و دمشقی گوید: قال ارسطو هو حجر احمر مشوب بزرقه اذا ادنیته من الزیت طلبه الزیت حتی یدخل فیه و هذا الحجر یؤتی به من سفاله الزنج و اذاوقع علی ثوب زیت و مر هذا الحجر علیه لم یترک له اثرأصلا. (نخبه الدهر ص 75). رجوع به حجرالزیتون شود
حمداﷲ مستوفی در نزهه القلوب گوید: سنگی است که چون آب بر او ریزند از او آتشی مشتعل شود و چون روغن زیت بر او ریزند آتش فرونشیند. مار و کژدم و دیگر هوام از او بگریزد. و دمشقی گوید: قال ارسطو هو حجر احمر مشوب بزرقه اذا ادنیته من الزیت طلبه الزیت حتی یدخل فیه و هذا الحجر یؤتی به من سفاله الزنج و اذاوقع علی ثوب زیت و مر هذا الحجر علیه لم یترک له اثرأصلا. (نخبه الدهر ص 75). رجوع به حجرالزیتون شود