جدول جو
جدول جو

معنی احتمالا - جستجوی لغت در جدول جو

احتمالا
شاید
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
فرهنگ لغت هوشیار
احتمالا
شاید، چه بسا، گاس که، گمانم، گاسم
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
فرهنگ واژه فارسی سره
احتمالا
احیانا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
احتمالا
من المحتمل
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به عربی
احتمالا
Presumably, Probably
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به انگلیسی
احتمالا
vraisemblablement, probablement
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به فرانسوی
احتمالا
pengine
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به سواحیلی
احتمالا
غالباً
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به اردو
احتمالا
সম্ভবত
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به بنگالی
احتمالا
おそらく
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به ژاپنی
احتمالا
muhtemelen
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
احتمالا
아마
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به کره ای
احتمالا
ככל הנראה , כנראה
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به عبری
احتمالا
संभवतः , शायद
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به هندی
احتمالا
kemungkinan besar, mungkin
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
احتمالا
อาจจะ
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به تایلندی
احتمالا
vermoedelijk, waarschijnlijk
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به هلندی
احتمالا
presumiblemente, probablemente
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
احتمالا
presumibilmente, probabilmente
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
احتمالا
presumivelmente, provavelmente
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به پرتغالی
احتمالا
大概 , 可能
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به چینی
احتمالا
przypuszczalnie, prawdopodobnie
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به لهستانی
احتمالا
ймовірно , можливо
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به اوکراینی
احتمالا
vermutlich, wahrscheinlich
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به آلمانی
احتمالا
предположительно , вероятно
تصویری از احتمالا
تصویر احتمالا
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ تِ)
جمع واژۀ احتمال.
- بأقرب احتمالات، به اقوی احتمال.
- بغالب احتمالات،همانا، رجوع کردن بسوی کسی
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُ خوا / خا زَ دَ)
محتملاً. شاید
لغت نامه دهخدا
تصویری از احتمالی
تصویر احتمالی
محتمل کاری یا پیشامدی که وقوع آن مورد تصور باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتمالات
تصویر احتمالات
شدنی ها، به شمارآمده ها
فرهنگ لغت هوشیار
شاخه ای از علم ریاضی که در آن احتمال وقوع پیشامدهای تصادفی بررسی می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتمالاً
تصویر احتمالاً
((اِ تِ لَ))
شاید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتمالی
تصویر احتمالی
Likely, Probabilistic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از احتمالی
تصویر احتمالی
вероятный , вероятностный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از احتمالی
تصویر احتمالی
wahrscheinlich, probabilistisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از احتمالی
تصویر احتمالی
ймовірний , ймовірнісний
دیکشنری فارسی به اوکراینی