مرد که دنبالۀ چشم وی یا دنبالۀ یک چشم وی تنگ باشد. تنگ چشم. تنگ گوشۀچشم. (زوزنی). آنکه یک چشم تنگتر از دیگری دارد. چشم دوردرافتاده. مؤنث: حوصاء. ج، حوص
مرد که دنبالۀ چشم وی یا دنبالۀ یک چشم وی تنگ باشد. تنگ چشم. تنگ گوشۀچشم. (زوزنی). آنکه یک چشم تنگتر از دیگری دارد. چشم دوردرافتاده. مؤنث: حَوْصاء. ج، حوص
ابن محمد بن عاصم بن عبدالله بن ثابت بن ابی الافلح. ابوعبیدالله مرزبانی در الموشح از او روایت کرده است. رجوع به الموشح چ مصر ص 159، 164، 187، 189، 231، 301 شود عبدالله. از قدمای شعرای عرب و هجّاء است. و او را دیوانی است
ابن محمد بن عاصم بن عبدالله بن ثابت بن ابی الافلح. ابوعبیدالله مرزبانی در الموشح از او روایت کرده است. رجوع به الموشح چ مصر ص 159، 164، 187، 189، 231، 301 شود عبدالله. از قدمای شعرای عرب و هجّاء است. و او را دیوانی است