احتراز. پرهیز. پرهیز کردن. پرهیزیدن. دور شدن. (منتهی الارب). دوری جستن. تجنب. تجانب. دوری. کناره کردن. گریختن از: مانا جناب بستی با منعمان دهر زین روی باشد از همگان اجتناب تو. مسعودسعد. حامد او تقوی و زهد در دنیا و پرستاری اولی القربی و مادح وی اجتناب از هوی و عصیان. (ترجمه تاریخ یمینی).
احتراز. پرهیز. پرهیز کردن. پرهیزیدن. دور شدن. (منتهی الارب). دوری جستن. تجنب. تجانب. دوری. کناره کردن. گریختن از: مانا جناب بستی با منعمان دهر زین روی باشد از همگان اجتناب تو. مسعودسعد. حامد او تقوی و زهد در دنیا و پرستاری اولی القُربی و مادح وی اجتناب از هوی و عصیان. (ترجمه تاریخ یمینی).