- اجتماعیه
- مونث اجتماعی
معنی اجتماعیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گروهی مردمی چپیرگی، خوگر دمساز منسوب به اجتماع مقابل فردی. کاری که به اجتماع و به همگان بستگی داشته باشد آنچه مربوط بگروهی باشد که با هم زندگی میکنند مانند موء سسات فرهنگی بهداشتی اقتصادی سیاسی تعاونی و مانند آنها، کسی که با آداب و رسوم همگانی آشنا و دمساز است، طرفدار اجتماع سوسیالیست. یا کارهای اجتماعی. کارهایی که بسود اجتماع مردم صورت میگیرد
همبودی، همبودین
مربوط به اجتماع، خوش برخورد و آداب دان مثلاً آدم اجتماعی، در علوم سیاسی سوسیالیست
همگانی، عمومی، کسی که آداب معاشرت را می داند
Communal, Gregarious, Sociable, Social
общественный , общительный , социальный
gemeinschaftlich, gesellig, sozial
комунальний , комунікабельний , товариський , соціальний
wspólnotowy, towarzyski, społeczny
公共的 , 喜社交的 , 好交际的 , 社会的
comunal, gregário, sociável, social
comunale, socievole, sociale
comunal, gregario, sociable, social
communal, sociable, social
gemeenschappelijk, sociaal
ชุมชน , เข้าสังคม , สังคม
komunal, ramah, sosial
تنفيذٌ , تنفيذٌ , أداءٌ
सामूहिक , मिलनसार , सामाजिक
קהילתי , חברותי , חברתי
コミュニティの , 社交的な , 社会的な
공동의 , 사교적인 , 사회적인
toplumsal, sosyal
ya kijamii, mpenda watu, kijamii
সাম্প্রদায়িক , সামাজিক , মেলামেশা
سماجی , میل جول کرنے والا
مردمی گرایان چپیرگیان، جمع اجتماعی آنان که طرفدار اجتماع و جامعه باشند و بسود همگان کوشش کنند
مونث اجتماعی
گرد همایی ها، گروه ها، به هم پیوستگان چپیرگان انجمن ها جمع اجتماع. گرد آمدن ها فراهم آمدن ها انجمن کردنها، گروه های فراهم آمده انجمن ها دسته های بهم پیوسته یا تالار اجتماعات. تالار و سالنی که انجمن ها و دیدارهای گروهی در آنجا صورت میگیرد
قابلیت خم شدن
جمع اجتماع، گرد آمدن ها، فراهم آمدن ها، انجمن کردن ها، گروه های فراهم آمده، دسته های به هم پیوسته
پذیرفتاری زبانزد فرزانی، واپس هنری پیروی از شیوه های ادبی و هنری پیشینیان
گرد آمدن، تجمع