- اجتماعات
- گرد همایی ها، گروه ها، به هم پیوستگان چپیرگان انجمن ها جمع اجتماع. گرد آمدن ها فراهم آمدن ها انجمن کردنها، گروه های فراهم آمده انجمن ها دسته های بهم پیوسته یا تالار اجتماعات. تالار و سالنی که انجمن ها و دیدارهای گروهی در آنجا صورت میگیرد
معنی اجتماعات - جستجوی لغت در جدول جو
- اجتماعات
- جمع اجتماع، گرد آمدن ها، فراهم آمدن ها، انجمن کردن ها، گروه های فراهم آمده، دسته های به هم پیوسته
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث اجتماعی
جمع استماع
جمع اجتهاد
مونث اجتماعی
نو آفریده ها، جمع اختراع
شدنی ها، به شمارآمده ها
بالستان بلندی ها، برداشت ها، جمع ارتفاع بلندیها اوجها آنچه از سطح زمین برتر و بلندتر است تپه ها کوهها، محصولها و دانه ها و غله های برداشت شده از زمین
جمع اشتمال
جمع التماس خواهشها در خواستها
جمع انتفاع
جمع انتزاع
کوشش، دلبندی، نگرش، تیمار داشت، اندوهگینی جمع اهتمام
شاخه ای از علم ریاضی که در آن احتمال وقوع پیشامدهای تصادفی بررسی می شود
بلندی ها، اوج ها، آن چه از سطح زمین برتر و بلندتر است، تپه ها، کوه ها، محصول و دانه ها و غله های برداشت شده از زمین
گروهی مردمی چپیرگی، خوگر دمساز منسوب به اجتماع مقابل فردی. کاری که به اجتماع و به همگان بستگی داشته باشد آنچه مربوط بگروهی باشد که با هم زندگی میکنند مانند موء سسات فرهنگی بهداشتی اقتصادی سیاسی تعاونی و مانند آنها، کسی که با آداب و رسوم همگانی آشنا و دمساز است، طرفدار اجتماع سوسیالیست. یا کارهای اجتماعی. کارهایی که بسود اجتماع مردم صورت میگیرد
همبودی، همبودین
مربوط به اجتماع، خوش برخورد و آداب دان مثلاً آدم اجتماعی، در علوم سیاسی سوسیالیست
همگانی، عمومی، کسی که آداب معاشرت را می داند
Communal, Gregarious, Sociable, Social
общественный , общительный , социальный
gemeinschaftlich, gesellig, sozial
комунальний , комунікабельний , товариський , соціальний
wspólnotowy, towarzyski, społeczny
公共的 , 喜社交的 , 好交际的 , 社会的
comunal, gregário, sociável, social
comunale, socievole, sociale
comunal, gregario, sociable, social
communal, sociable, social
gemeenschappelijk, sociaal
ชุมชน , เข้าสังคม , สังคม
komunal, ramah, sosial
تنفيذٌ , تنفيذٌ , أداءٌ