- اجترار
- نشخوار شتر
معنی اجترار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی پرده دیدن دیدار یافتن
همسایگی کردن همسایه شدن
خرما کنی بار خرما بریدن
ورزیدن
دلیر شدن بر کسی، دلیری دلیر شدن دلیر گردیدن برکسی، دلیری
سوراخ کردن
شکسته بندی، توانگر کردن، توانگر شدن
از دانه های خوردنی مرجمک هم آوای مردمک دانژه
نرم خندیدن، درخشیدن
فریفته شدن فریب خوردن مغرور شدن، فریفتگی
مغرور شدن، به غفلت افتادن، فریب خوردن، فریفته شدن
نام شهری است در ترکستان زرشک از گیاهان زرشک اثرار
نیزه زدن
دلیر شدن دلیر گردیدن برکسی، دلیری
دلیر بودن، دلیری، بی پروایی
زرشک، درختچه ای خاردار با برگ های دندانه دار و کوچک که ریشه، ساقه، میوه و برگهای آن مصرف دارویی دارد، میوۀ خوشه ای، قرمز رنگ و ترش مزۀ این گیاه که به عنوان چاشنی غذا به کار می رود، امبرباریس، زارج، زراج، سرشک، انبرباریس، برباریس، زراک، زرک، دارشک
زرشک، اثرار
حیلت کردن
تازه یابی، نوبرخوردن، دخترکی برداشتن، پسرزاییدن: بار نخست در بامداد رفتن پگاه بر خاستن، نو آوردن امربکر و بی سابقه پدید کردن، نو آوردگی اختراع: قوه ابتکار
خوشحال شدن، خوشنود شدن
بر آوردن نیاز، سر آغازدیدن، دگر رنگی، خواب رفتن پای
دست درازی ربودن
آب سرد آشامیدن
پاداشمند
به تو رفتن به اندرون چیزی شدن درونروی
راه بریدن در نور دیدن بگشتن رفت و برگشت گذشتن از جایی و رفتن بگذشتن
ویران کردن
جامه پوشی
سخت گرفتن چیزی را
تجاهد، جهد کردن، کوشیدن، کوشش، سعی
پوشیده شدن
احتراز، پرهیز، دوری