برگزیدن گزین کردن، فراهم آوردن، گرفتن مال از جایهای آن، برگزیدگی، تمییز تمایز اختلاف، (تصوف) عبارتست از آنکه حق تعالی بنده را بفیضی مخصوص گرداند که از آن نعمتها بی سعی بنده را حاصل آید و آن جز پیمبران و شهدا و صدیقان را نبود و اصطفاء خالص اجتبائی را گویند که در آن بهیچوجهی از وجوه شایبه نباشد
برگزیدن گزین کردن، فراهم آوردن، گرفتن مال از جایهای آن، برگزیدگی، تمییز تمایز اختلاف، (تصوف) عبارتست از آنکه حق تعالی بنده را بفیضی مخصوص گرداند که از آن نعمتها بی سعی بنده را حاصل آید و آن جز پیمبران و شهدا و صدیقان را نبود و اصطفاء خالص اجتبائی را گویند که در آن بهیچوجهی از وجوه شایبه نباشد
چیدن، جدا کردن و کندن میوه یا گل از درخت یا بوته، بریدن موی یا ناخن با قیچی ، دانه دانه برداشتن چیزی از زمین، مثل دانه برداشتن مرغ ، برگزیدن و جدا کردن چیزی از میان چیزهای دیگر ، چیزهایی را با نظم و ترتیب پهلوی هم یا روی هم قرار دادن
چیدن، جدا کردن و کندن میوه یا گل از درخت یا بوته، بریدن موی یا ناخن با قیچی ، دانه دانه برداشتن چیزی از زمین، مثل دانه برداشتن مرغ ، برگزیدن و جدا کردن چیزی از میان چیزهای دیگر ، چیزهایی را با نظم و ترتیب پهلوی هم یا روی هم قرار دادن
برگزیدن. (تاج المصادر). گزین کردن. برگزیدگی: دمنه بدید که شیر... هر ساعت در اصطفاء و اجتباء وی (گاو) می افزاید. (کلیله و دمنه). آدمی چون نور گیرد از خدا هست مسجود ملائک ز اجتبا. مولوی.
برگزیدن. (تاج المصادر). گزین کردن. برگزیدگی: دمنه بدید که شیر... هر ساعت در اصطفاء و اجتباء وی (گاو) می افزاید. (کلیله و دمنه). آدمی چون نور گیرد از خدا هست مسجود ملائک ز اجتبا. مولوی.
برگزیدن، فراهم آوردن، برگزیدگی، ناجوری برگزیدن گزین کردن، فراهم آوردن، گرفتن مال از جایهای آن، برگزیدگی، تمییز تمایز اختلاف، (تصوف) عبارتست از آنکه حق تعالی بنده را بفیضی مخصوص گرداند که از آن نعمتها بی سعی بنده را حاصل آید و آن جز پیمبران و شهدا و صدیقان را نبود و اصطفاء خالص اجتبائی را گویند که در آن بهیچوجهی از وجوه شایبه نباشد
برگزیدن، فراهم آوردن، برگزیدگی، ناجوری برگزیدن گزین کردن، فراهم آوردن، گرفتن مال از جایهای آن، برگزیدگی، تمییز تمایز اختلاف، (تصوف) عبارتست از آنکه حق تعالی بنده را بفیضی مخصوص گرداند که از آن نعمتها بی سعی بنده را حاصل آید و آن جز پیمبران و شهدا و صدیقان را نبود و اصطفاء خالص اجتبائی را گویند که در آن بهیچوجهی از وجوه شایبه نباشد