جدول جو
جدول جو

معنی اجاود - جستجوی لغت در جدول جو

اجاود
(اَ وِ)
جمع واژۀ جواد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اجود
تصویر اجود
نیکوتر، خوب تر، بخشنده تر، جوانمردتر
فرهنگ فارسی عمید
(اَ وِ)
جمع واژۀ اجوف
لغت نامه دهخدا
(اَ وَ)
بهتر. نیکوتر. بهترین. نیکوترین:
سال امسال تو ز پار اجود
روز امروز تو ز دی اطیب.
فرخی.
و تلک الألحان الطیب لأن ّ تلک الأجسام احسن ترکیباً و اجود هنداما. (رسائل اخوان الصفاء).
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
تجاود القوم، نگریستن که کدام یک از اینها حجت نیکو دارد. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ رِ)
جمع واژۀ اجرد. زمین های بی نبات. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اُ رِ)
موضعی است در بلاد بنی عبدالقیس و گفته اند وادی ای است که از سراه بقریۀ مطار بنی مضر جاری است. (مراصد).
لغت نامه دهخدا
(اُ)
از توابع اردبیل. مرکز آن گرمی. دارای 99 قریه و 12000 سکنه است
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ)
جمع واژۀ اجلاد و اجلد
لغت نامه دهخدا
(اَ وِ)
موضعی است نزدیک ودان و در آن باغی است.
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ جواد. اسبان نیکو و خوش رو، پنهان کردن. (تاج المصادر) : اجباء الشی ٔ، پنهان کرد آن را. (منتهی الارب) ، پنهان کردن شتر از مصدّق. (منتهی الارب) ، مشرف شدن بر چیزی: اجباء علی القوم، مشرف شد بر قوم. (منتهی الارب) ، اجباء المکان،سماروغ ناک گردید. (منتهی الارب) ، دارای توملان شد
لغت نامه دهخدا
(اَ)
آجمود. اجموده. اجواین خراسانی. و در بعض کتب طبی بمعنی کرفس گرفته اند. (مؤید الفضلاء). کرفس را گویند. (برهان قاطع) (شعوری). و در بعض کتب بمعنی کهورا آمده. اجمود ظاهراً هندی است، جمع واژۀ جانی و آن جمعی نادر است
لغت نامه دهخدا
(اَجْ)
جمع واژۀ جواد
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ)
نیک کردن. (تاج المصادر)
لغت نامه دهخدا
(اَ وِ)
نام آبی است در سمت چپ طریق حاج ّ بکوفه. (مراصد الاطلاع)
لغت نامه دهخدا
(اَ وِ)
جمع واژۀ اسود. ماران سیاه. مارهای سیاه بزرگ.
لغت نامه دهخدا
(اِ/اُ)
چیزی مانند طاق خرد و کوتاه. طاق عمارت
لغت نامه دهخدا
تصویری از اجاوید
تصویر اجاوید
جمع جواد، اسپان نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساود
تصویر اساود
جمع اسود، گنده ماران سیاه سیه ماران، گنجشکان، مهتر بزرگ تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجود
تصویر اجود
بهتر، نیکوتر، بهترین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجواد
تصویر اجواد
جمع جواد، بخشندگان جوانمردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجالد
تصویر اجالد
جمع اجلد، زمین هموار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجود
تصویر اجود
((اَ وَ))
بهتر، نیکوتر، بخشنده تر، جوادتر
فرهنگ فارسی معین