بهتر. نیکوتر. بهترین. نیکوترین: سال امسال تو ز پار اجود روز امروز تو ز دی اطیب. فرخی. و تلک الألحان الطیب لأن ّ تلک الأجسام احسن ترکیباً و اجود هنداما. (رسائل اخوان الصفاء).
بهتر. نیکوتر. بهترین. نیکوترین: سال امسال تو ز پار اجود روز امروز تو ز دی اطیب. فرخی. و تلک الألحان الطیب لأن ّ تلک الأجسام احسن ترکیباً و اجود هنداما. (رسائل اخوان الصفاء).
جمع واژۀ جواد. اسبان نیکو و خوش رو، پنهان کردن. (تاج المصادر) : اجباء الشی ٔ، پنهان کرد آن را. (منتهی الارب) ، پنهان کردن شتر از مصدّق. (منتهی الارب) ، مشرف شدن بر چیزی: اجباء علی القوم، مشرف شد بر قوم. (منتهی الارب) ، اجباء المکان،سماروغ ناک گردید. (منتهی الارب) ، دارای توملان شد
جَمعِ واژۀ جَواد. اسبان نیکو و خوش رو، پنهان کردن. (تاج المصادر) : اَجباء الشی ٔ، پنهان کرد آن را. (منتهی الارب) ، پنهان کردن شتر از مصدّق. (منتهی الارب) ، مشرف شدن بر چیزی: اَجباء علی القوم، مشرف شد بر قوم. (منتهی الارب) ، اَجباء المکان،سماروغ ناک گردید. (منتهی الارب) ، دارای تَومَلان شد
آجمود. اجموده. اجواین خراسانی. و در بعض کتب طبی بمعنی کرفس گرفته اند. (مؤید الفضلاء). کرفس را گویند. (برهان قاطع) (شعوری). و در بعض کتب بمعنی کهورا آمده. اجمود ظاهراً هندی است، جمع واژۀ جانی و آن جمعی نادر است
آجمود. اجموده. اجواین خراسانی. و در بعض کتب طبی بمعنی کرفس گرفته اند. (مؤید الفضلاء). کرفس را گویند. (برهان قاطع) (شعوری). و در بعض کتب بمعنی کهورا آمده. اجمود ظاهراً هندی است، جَمعِ واژۀ جانی و آن جمعی نادر است