بیونانی نانخواه است. (تحفۀ حکیم مؤمن) ، نالیدن. (زوزنی). نالیدن شتر از جدائی بچه، دراز کشیدن امری، سیر کردن در زمین، رسیدن بلاکسی را. کسی را بلائی رسیدن. (تاج المصادر بیهقی)
بیونانی نانخواه است. (تحفۀ حکیم مؤمن) ، نالیدن. (زوزنی). نالیدن شتر از جدائی بچه، دراز کشیدن امری، سیر کردن در زمین، رسیدن بلاکسی را. کسی را بلائی رسیدن. (تاج المصادر بیهقی)
نام مرکز قضائی است در ولایت خداوندگار و در جوار کوه کشبش و ملحق به ایالت بروسه. این شهر را روزگاری قیصری بنام آدریانوس بنا کرده و بنام خوداو معروف گشته است. (از لغات تاریخیه و جغرافیه)
نام مرکز قضائی است در ولایت خداوندگار و در جوار کوه کشبش و ملحق به ایالت بروسه. این شهر را روزگاری قیصری بنام آدریانوس بنا کرده و بنام خوداو معروف گشته است. (از لغات تاریخیه و جغرافیه)
مسئله الاخیلوس والسلحفاه، یکی از استدلالات زینون الیائی که بر علیه حرکت اقامه کرده است و آن چنین است: فرض کنیم موجودی بطی ءالحرکه مانند سنگ پشت و موجودی سریعالحرکه مانند اخیلوس بمسافتی از یکدیگر در جهتی حرکت میکنند، هیچگاه اخیلوس به سنگ پشت نخواهد رسید، زیرا برای آنکه اخیلوس بتواند سنگ پشت را دریابد، نخست باید بموضعی برسد که پس از این مدت سنگ پشت بدان رسیده است و آنگاه بمکانی برسد که سنگ پشت هنگامی که اخیلوس طریق مقصد دوم را در پیش داشت رسیده بود و قس علیهذا. مجمل کلام آنکه چون محال است که سریعالحرکه، بطی ءالحرکه را دریابد، پس حرکت خود نیز محال است. این استدلال از اعصار قدیمه تا زمان ما مورد بحث حکما بوده است. از متأخرین دکارت، لیپنیتزو استوارت میل کوشیده اند که آنرا باطل سازند ولیکن ظاهراً توفیق نیافته اند. و اما مسئلهالأخیلوس و السلحفاه، و کان یجب ان لایلحق اخلوس السریعالعدو السلحفاه البطیئهالعدو و کانت الذره لایفرغ من قطع بغل یسیر علیها والمثل الأول للقدماء و الثانی للمحدثین. (شفاء، طبیعیات ص 86)
مسئله الاخیلوس والسلحفاه، یکی از استدلالات زینون الیائی که بر علیه حرکت اقامه کرده است و آن چنین است: فرض کنیم موجودی بطی ءالحرکه مانند سنگ پشت و موجودی سریعالحرکه مانند اخیلوس بمسافتی از یکدیگر در جهتی حرکت میکنند، هیچگاه اخیلوس به سنگ پشت نخواهد رسید، زیرا برای آنکه اخیلوس بتواند سنگ پشت را دریابد، نخست باید بموضعی برسد که پس از این مدت سنگ پشت بدان رسیده است و آنگاه بمکانی برسد که سنگ پشت هنگامی که اخیلوس طریق مقصد دوم را در پیش داشت رسیده بود و قس علیهذا. مجمل کلام آنکه چون محال است که سریعالحرکه، بطی ءالحرکه را دریابد، پس حرکت خود نیز محال است. این استدلال از اعصار قدیمه تا زمان ما مورد بحث حکما بوده است. از متأخرین دکارت، لیپنیتزو استوارت میل کوشیده اند که آنرا باطل سازند ولیکن ظاهراً توفیق نیافته اند. و اما مسئلهالأخیلوس و السلحفاه، و کان یجب ان لایلحق اخلوس السریعالعدو السلحفاه البطیئهالعدو و کانت الذره لایفرغ من قطع بغل یسیر علیها والمثل الأول للقدماء و الثانی للمحدثین. (شفاء، طبیعیات ص 86)
اخینوس. گندم بیابانی که کشت و درو نشود. نباتیست غیر گندم صحرائی. منبت او کنار آبها شبیه بگیاه ارزن و ثمرش سیاه و ریز و گلش سفید و ثمرش در ادویۀ چشم و گوش مستعمل و با قوت مجففه و محلله و قابضه است. (تحفۀ حکیم مؤمن). گندم دشتی یعنی گندم خودروی را گویند. عصارۀ آنرا با گوگرد و نطرون بیامیزند و در گوش چکانند درد گوش را نافع باشد. (برهان). گندم دشتی آنکه از زمین بغیر زراعت روید و کشتن و درویدن او را معتاد نباشد. (مؤید الفضلاء). و رجوع به اخینوس شود
اخینوس. گندم بیابانی که کشت و درو نشود. نباتیست غیر گندم صحرائی. منبت او کنار آبها شبیه بگیاه ارزن و ثمرش سیاه و ریز و گلش سفید و ثمرش در ادویۀ چشم و گوش مستعمل و با قوت مجففه و محلله و قابضه است. (تحفۀ حکیم مؤمن). گندم دشتی یعنی گندم خودروی را گویند. عصارۀ آنرا با گوگرد و نطرون بیامیزند و در گوش چکانند درد گوش را نافع باشد. (برهان). گندم دشتی آنکه از زمین بغیر زراعت روید و کشتن و درویدن او را معتاد نباشد. (مؤید الفضلاء). و رجوع به اخینوس شود
یا اکیروت. به هندی گردکان را نامند. (یادداشت مؤلف). جوز رومی. (کتاب مفردات قانون ابوعلی سینا). و رجوع به اکهروت شود، تمام مسیر حرکت دود مذکور (دود حاصل از سوختن گاز بنزین در اتومبیل). (از فرهنگ فارسی معین). - لولۀ اگزوز، لولۀ آهنی یا چدنی که دود حاصل از احتراق را از محل احتراق به خارج رساند
یا اکیروت. به هندی گردکان را نامند. (یادداشت مؤلف). جوز رومی. (کتاب مفردات قانون ابوعلی سینا). و رجوع به اکهروت شود، تمام مسیر حرکت دود مذکور (دود حاصل از سوختن گاز بنزین در اتومبیل). (از فرهنگ فارسی معین). - لولۀ اگزوز، لولۀ آهنی یا چدنی که دود حاصل از احتراق را از محل احتراق به خارج رساند
نامی است که یونانیان باستان و اروپائیان به بحر محیط اطلاق میکنند. عرب این نام را پذیرفته و معرب ساخته اند. به این اسم آن مقدار آبی را که سه ربع از کرۀ زمین یعنی 374 میلیون کیلومتر مربع را احاطه کرده است می نامند. علمای جغرافیا نوعاً اقیانوس را تقسیم کرده اند به: 1- اقیانوس منجمد شمالی. 2- اقیانوس منجمد جنوبی. 3- اقیانوس اطلس. 4- اقیانوس کبیر که جزء غربی آنرا اقیانوس هندنیز مینامند. (ناظم الاطباء). اوقیانوس: در آن ژرف دریا شگفتی بماند که یونانیش اوقیانوس خواند. نظامی، دادن عطا. دهش، گویند: ما اکاحه، ای ما اعطاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دادن. (آنندراج)
نامی است که یونانیان باستان و اروپائیان به بحر محیط اطلاق میکنند. عرب این نام را پذیرفته و معرب ساخته اند. به این اسم آن مقدار آبی را که سه ربع از کرۀ زمین یعنی 374 میلیون کیلومتر مربع را احاطه کرده است می نامند. علمای جغرافیا نوعاً اقیانوس را تقسیم کرده اند به: 1- اقیانوس منجمد شمالی. 2- اقیانوس منجمد جنوبی. 3- اقیانوس اطلس. 4- اقیانوس کبیر که جزء غربی آنرا اقیانوس هندنیز مینامند. (ناظم الاطباء). اوقیانوس: در آن ژرف دریا شگفتی بماند که یونانیش اوقیانوس خواند. نظامی، دادن عطا. دهش، گویند: ما اکاحه، ای ما اعطاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دادن. (آنندراج)
رومانی. قفطی گوید: وی شیخی از شیوخ یونان بود. جالینوس از او یاد کرده و گفته است که الیانوس شیخ او بود و در علم طب تخصص نداشت. (از تاریخ الحکماء ص 65). و رجوع بهمین کتاب و ’الیان’ (نویسندۀ رومی) شود
رومانی. قفطی گوید: وی شیخی از شیوخ یونان بود. جالینوس از او یاد کرده و گفته است که الیانوس شیخ او بود و در علم طب تخصص نداشت. (از تاریخ الحکماء ص 65). و رجوع بهمین کتاب و ’الیان’ (نویسندۀ رومی) شود
اخیروس است. (تحفۀ حکیم مؤمن). گندم خودرو باشد و بعضی گویند نباتی است که در نزدیک آبهای روان و ایستاده روید. ثمر وی دراز و سیاه و کوچک باشد و آنرا در داروهای چشم و داروهای گوش بکار برند نافع باشد. (برهان قاطع). اخیروس و خرونیه (کذا) خودرو است. بعضی گویند آن گندم ناکشته است که در صحرا روید. آنچه محقق است نباتی است که نزدیک آبهای روان وآبهای ایستاده روید و ثمری سیاه کوچک دارد و گلی سفید و دانۀ وی در داروهای چشم و گوش استعمال کنند و اگر دو درم دانۀ وی با چهار درم عسل بیامیزند و در چشم کشند قطع سیلان رطوبت از چشم بکند و اگر عصارۀ وی با گوگرد و نطرون بیامیزند و در گوش چکانند درد گوش ساکن گرداند. (اختیارات بدیعی). بفارسی خردینه (کذا) گویند، بیخ نباتی است سیاه پوست مثل کنول در تالابها روید. (مؤید الفضلاء). و رجوع به اخیروس شود
اخیروس است. (تحفۀ حکیم مؤمن). گندم خودرو باشد و بعضی گویند نباتی است که در نزدیک آبهای روان و ایستاده روید. ثمر وی دراز و سیاه و کوچک باشد و آنرا در داروهای چشم و داروهای گوش بکار برند نافع باشد. (برهان قاطع). اخیروس و خرونیه (کذا) خودرو است. بعضی گویند آن گندم ناکشته است که در صحرا روید. آنچه محقق است نباتی است که نزدیک آبهای روان وآبهای ایستاده روید و ثمری سیاه کوچک دارد و گلی سفید و دانۀ وی در داروهای چشم و گوش استعمال کنند و اگر دو درم دانۀ وی با چهار درم عسل بیامیزند و در چشم کشند قطع سیلان رطوبت از چشم بکند و اگر عصارۀ وی با گوگرد و نطرون بیامیزند و در گوش چکانند درد گوش ساکن گرداند. (اختیارات بدیعی). بفارسی خردینه (کذا) گویند، بیخ نباتی است سیاه پوست مثل کنول در تالابها روید. (مؤید الفضلاء). و رجوع به اخیروس شود
یونانی تازی گشته گورگیا از گیاهان گورگیا. توضیح: مولف برهان این کلمه را اشتباها مرادف با مصطکی ذکر کرده چون یکی از مرادفات این گیاه ثیل مکی است ممکن است که مکی بغلط در کتابت مصطکی شده (مصطکی صمغ درخت پسته وحشی (بنه) است که بنام سقز معروف است)
یونانی تازی گشته گورگیا از گیاهان گورگیا. توضیح: مولف برهان این کلمه را اشتباها مرادف با مصطکی ذکر کرده چون یکی از مرادفات این گیاه ثیل مکی است ممکن است که مکی بغلط در کتابت مصطکی شده (مصطکی صمغ درخت پسته وحشی (بنه) است که بنام سقز معروف است)
لاتینی هامچوب: ساخته از اهام (تمام پهلوی) وچوب (جیب برای آگاهی بیشتر بنگرید به واژه جیب) بطور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع مجاور بزاویه حاده بوتر مثلث کسینوس زائیه گویند
لاتینی هامچوب: ساخته از اهام (تمام پهلوی) وچوب (جیب برای آگاهی بیشتر بنگرید به واژه جیب) بطور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع مجاور بزاویه حاده بوتر مثلث کسینوس زائیه گویند