جدول جو
جدول جو

معنی اثرون - جستجوی لغت در جدول جو

اثرون
به یونانی اسم بنفسج است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابرون
تصویر ابرون
همیشه بهار، گلی زرد رنگ با بوتۀ کوتاه و برگ های دراز و ستبر که در تمام تابستان گل می دهد و زمستان هم سبز است و از سالی به سال دیگر می ماند و سال بعد نیز گل می دهد، همیشک جوان
فرهنگ فارسی عمید
گوگرد که جزو اعظم باروت است و آن از کوه مانند اناردانه برمی آید، (برهان) (هفت فلزم) (آنندراج)، گوگرد زرد، (الفاظ الادویه)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
زهر. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب). یا دماغ فیل که گویند سم قاتل است. مغز سر فیل که زهرناک باشد. (آنندراج). ج، ارن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
شاد. شادان. شادمان. ارن
لغت نامه دهخدا
(اِ)
آلو و در بعض نسخ طوشنجل (؟) است. (شعوری)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جمع واژۀ اره
لغت نامه دهخدا
قریه ای است بیک فرسنگی شمال کاشان و آن سابقاً بسیار آباد و پرجمعیت بوده است
لغت نامه دهخدا
(اُ)
خوشه.
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نام حکیمی بوده است یهودی که در جمیع علوم خصوصاً در علم طب مهارتی تمام داشته. (برهان) (آنندراج) (هفت قلزم) (انجمن آراء) (شعوری). همان اهرن القس است که گاهی ’راء’ آن با اشباع ضمه خوانده شده و ناصرخسرو او را بمنزلۀ مثال اعلای علم و دانش یاد کرده است:
از ره دانش بکوش اهرون شو
زیرا کاهرون بدانش اهرون شد.
ناصرخسرو.
اهرون از علم شد سمر بجهان در
گر تو بیاموزی ای پسر توئی اهرون.
ناصرخسرو.
و رجوع به اهرن القس و حواشی مینوی بر دیوان ناصرخسرو ص 636 و تاریخ الحکماء و عیون الانباء شود
لغت نامه دهخدا
(اِ رَ)
آخیه. اخیه.
لغت نامه دهخدا
(اَ حَرْ رو)
جمع واژۀ حره. (منتهی الارب). زمینهای سنگلاخ سوخته
لغت نامه دهخدا
(اَ)
مصحف کلمه ایزون یونانی است. رجوع به ایزون شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
کف گل شوره. (دزی ج 1 ص 28)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
شهری است از نواحی رمله در فلسطین. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اَ شُ)
جمع واژۀ اشر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ شِ)
جمع واژۀ اشر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، اشعّ الزرع، خوشه برآورد آن کشت. (منتهی الارب) ، اخرج شعاعه. (اقرب الموارد) ، اشعّ السنبل، پر شد دانه های آن خوشه. (منتهی الارب) ، اکتنز حبه. (اقرب الموارد) ، اشعت الشمس، نور گسترانید آفتاب. (منتهی الارب) ، نشرت شعاعها. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(بَ ثَ)
قلعه ای است میان جبیل و انفه در ساحل دریای شام (مدیترانه) . (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
خبزالقرود. آذان الفیل. پیلگوش. پیلغوش. آرن. لوف الصغیر
لغت نامه دهخدا
تصویری از اپرون
تصویر اپرون
فرانسوی مهمیز سیخک (سعید نفیسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اپرون
تصویر اپرون
سیخک، مهمیز
فرهنگ واژه فارسی سره