- اتفاق
حادثه، واقعه، پیشامد، متحد بودن، داشتن نظر یکسان، هم فکری، به وقوع پیوستن، حادث شدن
معنی اتفاق - جستجوی لغت در جدول جو
- اتفاق (سِ لَ)
با هم یکی شدن. یکی گشتن.
- اتفاق
با هم یکی شدن
- اتفاق ((اِ تِّ))
با هم شدن، با هم بودن، اجماع، حادثه، پیشامد، تقدیر، با، به همراهی، آراء بی رأی مخالفی
- اتفاق
بختامد، رویداد، پیامد، رخ داد، پیشامد، پیش آمد
- اتفاق
ائتلاف، اتحاد، وحدت، هم آوازی، هم دستی، همدلی، همزبانی، هم سخنی، یکدلی، پیشامد، تصادف، تصادم، حادثه، رخداد، رویداد، سانحه، سرگذشت، عارضه، واقعه، وقوع، اجماع، تراضی، سازواری
متضاد: اختلاف، نفاق
متضاد: اختلاف، نفاق
- اتفاق
حدثٌ
- اتفاق
Fortuity
- اتفاق
fortuité
- اتفاق
випадковість
- اتفاق
এলোমেলো
- اتفاق
случайность
- اتفاق
Zufall
- اتفاق
تصادف، توافق نامه، اتّفاق
- اتفاق
اتفاق
- اتفاق
rastlantı
- اتفاق
bahati
- اتفاق
przypadkowość
- اتفاق
우연
- اتفاق
偶然
- اتفاق
מקרה
- اتفاق
kebetulan
- اتفاق
ความบังเอิญ
- اتفاق
toevalligheid
- اتفاق
fortaleza
- اتفاق
casualità
- اتفاق
acaso
- اتفاق
偶然
- اتفاق
संयोग
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از قضا، بی سابقه، ناگهانی، برای تاکید نفی آورده می شود مثلاً اتفاقاً، این طور نیست، همگی، تماماً
به ناگاه ناگهان قضارا از قضا بی انتظار بی سابقه غفله ناگهانی، بی خلاف همداستان، همگی متحدا همگان
