- اتصال
- پیوسته شدن، پیوستن
معنی اتصال - جستجوی لغت در جدول جو
- اتصال
- پیوستگی، پیوندیدن، پیوستن
- اتصال
- به هم وصل شدن، به هم رسیدن، به هم پیوستن، پیوستگی، ارتباط
- اتصال ((اِ تِّ))
- به هم وصل شدن، پیوستن، پیوستگی
- اتصال
- Connection, Interconnection
- اتصال
- связь , соединение
- اتصال
- Verbindung
- اتصال
- з'єднання
- اتصال
- połączenie
- اتصال
- 连接 , 互联
- اتصال
- conexão, interconexão
- اتصال
- connessione, interconnessione
- اتصال
- conexión, interconexión
- اتصال
- connexion, interconnexion
- اتصال
- verbinding
- اتصال
- การเชื่อมต่อ
- اتصال
- koneksi, interkoneksi
- اتصال
- , اعتمادٌ
- اتصال
- कनेक्शन , आपसी संपर्क
- اتصال
- חַבְרָה , קֶשֶׁר
- اتصال
- 연결 , 상호 연결
- اتصال
- bağlantı
- اتصال
- uhusiano, unganisho
- اتصال
- সংযোগ , আন্তঃসংযোগ
- اتصال
- تعلق , اتصال
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیوستی چسبی پیوسته مداوم علی الدوام، پیوستگی و چسبندگی شی هادی در مسیر الکتریسیته
پیاپی پیوسته استمرارا متوالیا علی التوالی متعاقبا
پیوسته، مداوم، پیوستگی و چسبیدگی شیء هادی در مسیر الکتریسته
Connective
соединительный
verbindend
сполучний
łącznikowy