جدول جو
جدول جو

معنی اتای - جستجوی لغت در جدول جو

اتای
بمعنی عنقریب، اول، مرد جتّی که هنگام یاغیگری ابشالوم وی در لشکر داود صاحب رتبه و امتیاز شده. دوم، شخصی بن یامینی و یکی از شجاعان داود. رجوع به قاموس کتاب مقدس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اکتای
تصویر اکتای
(پسرانه)
نام سومین پسر و جانشین چنگیز خان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اتقی
تصویر اتقی
پرهیزکارتر، پارساتر، حفظ کننده تر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتان
تصویر اتان
گازی فرّار، بی رنگ، بی بو و قابل اشتعال که به عنوان سوخت و نیز در بعضی از یخچال ها به عنوان عامل سرمازا به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتاق
تصویر اتاق
بخشی از یک ساختمان شامل دیوار، سقف و در برای سکونت یا کار، قسمتی از وسیلۀ نقلیه که سرنشینان در آن می نشینند، محفظه ای در دستگاه یا وسیلۀ باربری مثلاً اتاق بار
اتاق انتظار: اتاقی در کنار اتاق پذیرایی که مراجعه کنندگان در آنجا می نشینند تا نوبت ملاقات به ایشان برسد
اتاق بازرگانی: در علم اقتصاد سازمان و محلی که جمعی از بازرگانان برای بحث و شور در امور اقتصادی تشکیل می دهند و دارای رئیس و هیئت مدیره است
اتاق خواب: اتاقی که برای خوابیدن ترتیب دهند، خوابگاه
اتاق عمل: در پزشکی اتاق جراحی، اتاق مخصوصی در بیمارستان که دارای تخت عمل و وسایل جراحی است و بیماران را در آنجا زیر عمل جراحی قرار می دهند
اتاق کار: اتاقی که برای کار کردن ترتیب بدهند و در آنجا کار کنند
اتاق ناهارخوری: اتاقی که در آن غذا بخورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
مربوط به اتم مثلاً انرژی اتمی، ویژگی نوعی سنگ مصنوعی گران قیمت که در جواهرسازی به کار می رود مثلاً نگین اتمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتان
تصویر اتان
ماچه خر فرانسوی ابویه فرانسوی تالاب مرداب
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی بنگریدبه اطاق خانه بیت جای دیوار دارو مسقف در سرا، خیمه. ترکی گریچه تالار گتک یاخته (حجره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتار
تصویر اتار
تارها و زهها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتاوی
تصویر اتاوی
جمع اتاوه، باج ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انای
تصویر انای
دورتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتقی
تصویر اتقی
پرهیزکارتر پارساتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باتای
تصویر باتای
فرانسوی نبرد
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به اتم مربوط به اتم یا بمب اتمی. بمبی که با نیروی اتم منفجر میشود. یا دانشمند اتمی. دانشمندی که درباره اتم و نیروی آن تحقیق و تجربه میکند. یا نیروی اتمی. نیرویی که از اتم حاصل میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتاق
تصویر اتاق
((اُ))
خانه، چهاردیواری دارای سقف، خیمه. اطاق، اوتاغ و اوتاق هم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتاغ
تصویر اتاغ
اطاق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
Atomic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
atomique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
원자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
原子の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
אטומי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
आणविक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
อะตอม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
атомный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
atomair
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
atómico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
atomico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
atômico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
原子的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
atomowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
атомний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
atomar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
atomiki
دیکشنری فارسی به سواحیلی