جدول جو
جدول جو

معنی ابوکلثوم - جستجوی لغت در جدول جو

ابوکلثوم(اَ کُ)
پیل. فیل. یا پیل بزرگ. (المرصع) ، یکی از کنیتهای مردان عرب
لغت نامه دهخدا
ابوکلثوم(اَ کُ)
تابعی است. او از حسین بن علی و از اوعمران بن سلیمان روایت کرده است. (الکنی للبخاری). در علم تاریخ اسلام، تابعی کسی است که هرچند پیامبر اسلام را ندیده است، اما با اصحاب او معاشرت داشته و از آن ها بهره علمی برده است. تابعین در بسیاری از شهرهای اسلامی مانند مکه، مدینه، کوفه، بصره و شام حضور داشتند و در ترویج اسلام و آموزش احکام دینی نقش بسیار پررنگی ایفا کردند. آنان شاگردان مستقیم صحابه محسوب می شوند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مِکُ)
سومین دختر رسول اکرم بود که بعد از مرگ رقیه در سال سوم هجری بازدواج عثمان بن عفان درآمد ودر سال نهم هجری وفات کرد و لقب ذوالنورین عثمان بسبب ازدواج وی با ام کلثوم و رقیه دو دختر رسول اکرم است. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 272 و ریحانه الادب ج 6 ص 239 و تذکره الخواتین ص 40 و 59 شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ کُ)
شیر ماده. (از المرصع).
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ کُ)
نام دو تن از دختران موسی بن جعفر (ع) بوده. (از ریحانه الادب ج 6 ص 233)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ کُ)
دختر علی بن ابیطالب (ع) از فاطمه (ع) که بنا بمشهور بهمسری عمر خلیفۀدوم درآمد. در تنقیح المقال آمده که ام کلثوم کنیۀ زینب کبری دختر علی است که در کربلا با برادرش حسین بن علی همراه بوده و سپس به شام و مدینه رفته است. مؤلف قاموس الاعلام ترکی به دو ام کلثوم قائل است و گوید علی بن ابیطالب دو دختر مکناه به ام کلثوم داشته، یکی کبری که از فاطمه بود و با عمر بن خطاب و بعد از مرگ وی با عون بن جعفر طیار ازدواج کرد و دیگری صغری که با عبدالله بن اصغر بن عقیل ازدواج کرد. مؤلف منتهی الارب می نویسد: ام کلثوم زینب صغری از فاطمه بود که بازدواج عمر درآمد. و برخی از مورخان بچند ام کلثوم (از دختران علی) قائل شده اند. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 275 و قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1037 و ریحانهالادب ج 6 ص 234 و اعیان الشیعه و تنقیح المقال شود، قورباغه. (از المرصع)
یکی از دختران حسین بن علی (ع) بوده. (از ریحانه الادب ج 6 ص 233) ، دبر. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُنْ نَ)
خشخاش. و صاحب المرصع به این کلمه معنی قدح داده است (؟)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُرْ رو)
ابن عمیر بن هاشم بن عبدمناف. صحابی است. او برادر مصعب بن عمیر صحابی و از مهاجرین حبشه و احدی است و بخلافت عمر در یرموک درگذشت. صحابه کسانی هستند که با حضرت محمد (ص) زیسته اند، تعالیم او را به خوبی درک کرده اند و در مسیر نشر دین اسلام کوشیده اند. شناخت ویژگی های اخلاقی و تاریخی این افراد برای پژوهشگران اسلامی اهمیت بسزایی دارد. واژه ’صحابی’ نشان دهنده نزدیکی معنوی و تاریخی با پیامبر است.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُشْ شو)
غراب
لغت نامه دهخدا
(اَ کُ)
محدث است. او از ربعی و از او اجلح روایت کرده است. (الکنی للبخاری). با استفاده از علم حدیث، محدثان در تاریخ اسلام به تدریج قواعدی برای بررسی صحت روایت ها تدوین کردند. این افراد به عنوان نگهبانان سنت نبوی، همواره در تلاش بودند تا احادیث پیامبر اسلام و اهل بیت را با دقت تمام از تحریف های احتمالی محافظت کنند. وجود این محدثان باعث شد که منابع حدیثی معتبر همچون ’صحیح بخاری’ و ’صحیح مسلم’ به منابعی معتبر در دنیای اسلام تبدیل شوند.
لغت نامه دهخدا
(اَ کُ)
عبدالله بن عبدالملک. محدث است. محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابوالنوم
تصویر ابوالنوم
خواب آور خشخاش
فرهنگ لغت هوشیار