الحنفی. قیس بن عبایه. محدث است و جریری از وی روایت کند. در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
الحنفی. قیس بن عبایه. محدث است و جریری از وی روایت کند. در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
قیس بن عبایه الحنفی. محدث است. و جریری از وی روایت کند. واژه ی محدث از ریشه ’حدیث’ گرفته شده و به کسی اطلاق می شود که تخصص در نقل، حفظ و تحلیل احادیث دارد. این فرد معمولاً بر متون حدیثی مسلط است و می تواند صحیح را از ضعیف تشخیص دهد. محدثان نقش نگهدارنده سنت نبوی را داشتند و از طریق کتابت یا روایت شفاهی، احادیث را به نسل های بعدی منتقل کردند. برخی از معروف ترین محدثان عبارتند از بخاری، مسلم، ترمذی و نسائی.
قیس بن عبایه الحنفی. محدث است. و جریری از وی روایت کند. واژه ی محدث از ریشه ’حدیث’ گرفته شده و به کسی اطلاق می شود که تخصص در نقل، حفظ و تحلیل احادیث دارد. این فرد معمولاً بر متون حدیثی مسلط است و می تواند صحیح را از ضعیف تشخیص دهد. محدثان نقش نگهدارنده سنت نبوی را داشتند و از طریق کتابت یا روایت شفاهی، احادیث را به نسل های بعدی منتقل کردند. برخی از معروف ترین محدثان عبارتند از بخاری، مسلم، ترمذی و نسائی.
شیبه بن نعامه الضبی. محدث است. محدّث در اصطلاح علم حدیث، به شخصی گفته می شود که احادیث پیامبر اسلام (ص) را روایت، حفظ، بررسی و نقل می کند. این فرد معمولاً با دقت فراوان، سلسله اسناد را بررسی می کند تا از صحت روایت اطمینان حاصل شود. محدثان نقش بسیار مهمی در ثبت و حفظ سنت نبوی ایفا کرده اند و بدون تلاش های آنان، منابع اصلی دین اسلام دچار تحریف می شد.
شیبه بن نعامه الضبی. محدث است. محدّث در اصطلاح علم حدیث، به شخصی گفته می شود که احادیث پیامبر اسلام (ص) را روایت، حفظ، بررسی و نقل می کند. این فرد معمولاً با دقت فراوان، سلسله اسناد را بررسی می کند تا از صحت روایت اطمینان حاصل شود. محدثان نقش بسیار مهمی در ثبت و حفظ سنت نبوی ایفا کرده اند و بدون تلاش های آنان، منابع اصلی دین اسلام دچار تحریف می شد.
عبدربه السعدی. محدث است. در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
عبدربه السعدی. محدث است. در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
ابن شهید. احمد بن ابی مروان، عبدالملک بن مروان بن ذی الوزارتین الاعلی احمد بن عبدالملک بن عمر بن محمد بن عیسی بن شهید اشجعی اندلسی قرطبی. ولادت او به سال 382 هجری قمری او راست: کتاب کشف الدّک و ایضاح الشک، و آن کتابیست مشهور در علم حیل و شعبده. کتاب التوابع و الزوابع. کتاب حانوت عطار. او به سال 426هجری قمری به قرطبه درگذشت. و رجوع به احمد... شود خزرجی، نصرانی. راهب. او بانی مسجد ضرار بود و آنگاه که رسول صلوات الله علیه از غزوۀ تبوک بازگشت امر بتخریب آن مسجد فرمود. رجوع به ص 139 حبط ج 1 و ص 417 حبط ج 2 شود
ابن شهید. احمد بن ابی مروان، عبدالملک بن مروان بن ذی الوزارتین الاعلی احمد بن عبدالملک بن عمر بن محمد بن عیسی بن شهید اشجعی اندلسی قرطبی. ولادت او به سال 382 هجری قمری او راست: کتاب کشف الدّک و ایضاح الشک، و آن کتابیست مشهور در علم حیل و شعبده. کتاب التوابع و الزوابع. کتاب حانوت عطار. او به سال 426هجری قمری به قرطبه درگذشت. و رجوع به احمد... شود خزرجی، نصرانی. راهب. او بانی مسجد ضرار بود و آنگاه که رسول صلوات الله علیه از غزوۀ تبوک بازگشت امر بتخریب آن مسجد فرمود. رجوع به ص 139 حبط ج 1 و ص 417 حبط ج 2 شود
ابن ابی جان (ابی حیّان ؟) یکی از علماء سیستان است و صاحب تاریخ سیستان در باب ((مردم سیستان که از پس اسلام بزرگ گشتند و مردمان ایشان را بدانستند بفضل)) نام او آورده است. رجوع به ص 18 تاریخ سیستان چ طهران شود
ابن ابی جان (ابی حیّان ؟) یکی از علماء سیستان است و صاحب تاریخ سیستان در باب ((مردم سیستان که از پس اسلام بزرگ گشتند و مردمان ایشان را بدانستند بفضل)) نام او آورده است. رجوع به ص 18 تاریخ سیستان چ طهران شود
شهاب الدین عبدالرحمن بن اسماعیل بن ابراهیم بن عثمان دمشقی مقدسی مقری و نحوی و مورخ و ادیب و فقیه شافعی. پدروی اسماعیل به بیت المقدس میزیست و سپس به دمشق شد ومولد ابوشامه بدمشق است به سال 596 هجری قمری یا 599 و از آنرو او را ابوشامه گفتند که خالی بر بالای ابروداشت. وی از دمشق به اسکندریه رفت و حدیث و فقه و ادب و دیگر دانشها بدانجا فرا گرفت و تولیت دارالحدیث اشرفیه بدو مفوض گشت. او را تصانیف بسیار است از هرقبیل و از آن جمله: کتاب ازهارالروضتین فی اخبار الدولتین النوریه و الصلاحیه. مقدمه فی النحو. المرشدالوجیز فی علوم تتعلّق بالقرآن العزیز. المقتفی فی منعهالمصطفی. کتاب البسمله. شرح الشاطبیه. نظم مفصل زمخشری. کتاب الباعث علی انکار الحوادث. کتاب الضوءالساری الی معرفه رؤیهالباری. اختصار تاریخ دمشق تصنیف ابن عساکر. وفات وی به سال 665 هجری قمری بود. و صاحب حبیب السیر قسمتی از تاریخ ایوبیان را از کتاب ازهارالروضتین او نقل کرده است. رجوع به حبط ج 1 ص 404 شود
شهاب الدین عبدالرحمن بن اسماعیل بن ابراهیم بن عثمان دمشقی مقدسی مقری و نحوی و مورخ و ادیب و فقیه شافعی. پدروی اسماعیل به بیت المقدس میزیست و سپس به دمشق شد ومولد ابوشامه بدمشق است به سال 596 هجری قمری یا 599 و از آنرو او را ابوشامه گفتند که خالی بر بالای ابروداشت. وی از دمشق به اسکندریه رفت و حدیث و فقه و ادب و دیگر دانشها بدانجا فرا گرفت و تولیت دارالحدیث اشرفیه بدو مفوض گشت. او را تصانیف بسیار است از هرقبیل و از آن جمله: کتاب ازهارالروضتین فی اخبار الدولتین النوریه و الصلاحیه. مقدمه فی النحو. المرشدالوجیز فی علوم تتعلّق بالقرآن العزیز. المقتفی فی منعهالمصطفی. کتاب البسمله. شرح الشاطبیه. نظم مفصل زمخشری. کتاب الباعث علی انکار الحوادث. کتاب الضوءالساری الی معرفه رؤیهالباری. اختصار تاریخ دمشق تصنیف ابن عساکر. وفات وی به سال 665 هجری قمری بود. و صاحب حبیب السیر قسمتی از تاریخ ایوبیان را از کتاب ازهارالروضتین او نقل کرده است. رجوع به حبط ج 1 ص 404 شود
رضوان بن عبدالله الجنوی ّ از مردم جنوه. محدث است. او از ابی محمد عبدالرحمن بن علی سقین العاصمی و از او عبدالله محمد بن قاسم قصار روایت کند. و نیز رجوع به اعلام زرکلی ج 3 ص 52 شود نصر بن عصام بن المغیره المعروف بقرقاره. یکی از علماء و محدثین است. رجوع به ترجمه ابونعیم احمد بن عبدالله بن احمد بن اسحاق بن موسی بن مهران شود ضراربن صرد. محدث است و اورا مأمون بمعلمی یکی از اولاد خود خواند و وی امتناع وزرید. و رجوع به ضرار بن سرد و صراد بن صرد شود
رضوان بن عبدالله الجنوی ّ از مردم جنوه. محدث است. او از ابی محمد عبدالرحمن بن علی سقین العاصمی و از او عبدالله محمد بن قاسم قصار روایت کند. و نیز رجوع به اعلام زرکلی ج 3 ص 52 شود نصر بن عصام بن المغیره المعروف بقرقاره. یکی از علماء و محدثین است. رجوع به ترجمه ابونعیم احمد بن عبدالله بن احمد بن اسحاق بن موسی بن مهران شود ضراربن صرد. محدث است و اورا مأمون بمعلمی یکی از اولاد خود خواند و وی امتناع وزرید. و رجوع به ضرار بن سرد و صراد بن صرد شود
ندیم. ابوالفضل بیهقی در تاریخ خود آرد: و چنان افتاد از قضا که بونعیم ندیم مگر بحدیث این ترک (نوشتکین) دل بباد داده بود در مجلس شراب سوی او دزدیده بسیار نگریستی و این پادشاه آن میدیده دل در آن بسته بود، این روز چنین افتاد که بونعیم شراب در سر داشت و امیر همچنان، دسته شبوی و سوسن آزاد نوشتکین را داد و گفت بونعیم را ده. نوشتکین آنرا به بونعیم داد بونعیم انگشت را بر دست نوشتکین فشرد، نوشتکین گفت این چه بی ادبی است، انگشت ناحفاظی بر دست غلامان سلطان فشردن و امیر از آن سخت در تاب شد و ایزد عزّ ذکره توانست دانست چگونگی آنحال، که خاطر ملوک و خیال ایشان را کس بجای نتواند آورد. بونعیم راگفت بغلام بارگی پیش ما آمده ای ؟ جواب زفت بازداد و سخت گستاخ بود، که خداوند از من (این) چیزها کی دیده بود، اگر از بنده سیر شده است بهانه توان ساخت شیرین تر از این، امیر سخت در خشم شد بفرمود تا پای بونعیم گرفتند و بکشیدند و بحجره ای بازداشتند و اقبال را گفت هر چه این سگ ناحفاظ را هست صامت و ناطق همه بنوشتکین بخشیدم و کسان رفتند و سرایش فروگرفتند و همه نعمتهاش بستدند و موقوف کردند و اقبال نماز دیگر این روز بدیوان ما آمد با نوشتکین و نامه ها ستد و منشوری توقیعی تا جملۀ اسباب و ضیاع آنرا بسیستان و جایهای دیگر فروگیرند و بکسان نوشتکین سپارند و بونعیم مدتی بس دراز در این سخط بماند چنانکه ارتفاع آن ضیاعها بنوشتکین رسید و بادی در آن میان جست و شفاعت کردند تا امیر خوشنود شد و فرمود تا ویرا از قلعه بخانه باز بردند و پس از آن بخواندش و خلعت داد و بنواختش و ضیاعش بازداد و ده هزار دینار صلت فرمود تا تجمل و غلام سازد که همه ستده بودند و گاهگاهی میشنودم که امیر در شراب بونعیم را گفتی سوی نوشتکین مینگری ؟ اوجواب دادی که از آن یک نگریستن بس نیک آمدم که تا دیگر نگرم و امیر بخندیدی - انتهی. و این بونعیم تا آخر روزگار مسعود بن محمود غزنوی همین شغل ندیمی داشت.رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 417 و 418 و 672 شود
ندیم. ابوالفضل بیهقی در تاریخ خود آرد: و چنان افتاد از قضا که بونعیم ندیم مگر بحدیث این ترک (نوشتکین) دل بباد داده بود در مجلس شراب سوی او دزدیده بسیار نگریستی و این پادشاه آن میدیده دل در آن بسته بود، این روز چنین افتاد که بونعیم شراب در سر داشت و امیر همچنان، دسته شبوی و سوسن آزاد نوشتکین را داد و گفت بونعیم را ده. نوشتکین آنرا به بونعیم داد بونعیم انگشت را بر دست نوشتکین فشرد، نوشتکین گفت این چه بی ادبی است، انگشت ناحفاظی بر دست غلامان سلطان فشردن و امیر از آن سخت در تاب شد و ایزد عزّ ذکره توانست دانست چگونگی آنحال، که خاطر ملوک و خیال ایشان را کس بجای نتواند آورد. بونعیم راگفت بغلام بارگی پیش ما آمده ای ؟ جواب زفت بازداد و سخت گستاخ بود، که خداوند از من (این) چیزها کی دیده بود، اگر از بنده سیر شده است بهانه توان ساخت شیرین تر از این، امیر سخت در خشم شد بفرمود تا پای بونعیم گرفتند و بکشیدند و بحجره ای بازداشتند و اقبال را گفت هر چه این سگ ناحفاظ را هست صامت و ناطق همه بنوشتکین بخشیدم و کسان رفتند و سرایش فروگرفتند و همه نعمتهاش بستدند و موقوف کردند و اقبال نماز دیگر این روز بدیوان ما آمد با نوشتکین و نامه ها ستد و منشوری توقیعی تا جملۀ اسباب و ضیاع آنرا بسیستان و جایهای دیگر فروگیرند و بکسان نوشتکین سپارند و بونعیم مدتی بس دراز در این سخط بماند چنانکه ارتفاع آن ضیاعها بنوشتکین رسید و بادی در آن میان جست و شفاعت کردند تا امیر خوشنود شد و فرمود تا ویرا از قلعه بخانه باز بردند و پس از آن بخواندش و خلعت داد و بنواختش و ضیاعش بازداد و ده هزار دینار صلت فرمود تا تجمل و غلام سازد که همه ستده بودند و گاهگاهی میشنودم که امیر در شراب بونعیم را گفتی سوی نوشتکین مینگری ؟ اوجواب دادی که از آن یک نگریستن بس نیک آمدم که تا دیگر نگرم و امیر بخندیدی - انتهی. و این بونعیم تا آخر روزگار مسعود بن محمود غزنوی همین شغل ندیمی داشت.رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 417 و 418 و 672 شود
بشیر غنوی. محدث است. واژه ی محدث از ریشه ’حدیث’ گرفته شده و به کسی اطلاق می شود که تخصص در نقل، حفظ و تحلیل احادیث دارد. این فرد معمولاً بر متون حدیثی مسلط است و می تواند صحیح را از ضعیف تشخیص دهد. محدثان نقش نگهدارنده سنت نبوی را داشتند و از طریق کتابت یا روایت شفاهی، احادیث را به نسل های بعدی منتقل کردند. برخی از معروف ترین محدثان عبارتند از بخاری، مسلم، ترمذی و نسائی.
بشیر غنوی. محدث است. واژه ی محدث از ریشه ’حدیث’ گرفته شده و به کسی اطلاق می شود که تخصص در نقل، حفظ و تحلیل احادیث دارد. این فرد معمولاً بر متون حدیثی مسلط است و می تواند صحیح را از ضعیف تشخیص دهد. محدثان نقش نگهدارنده سنت نبوی را داشتند و از طریق کتابت یا روایت شفاهی، احادیث را به نسل های بعدی منتقل کردند. برخی از معروف ترین محدثان عبارتند از بخاری، مسلم، ترمذی و نسائی.
نوح بن ابی مریم قاضی مرو. از محدثین است. در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
نوح بن ابی مریم قاضی مرو. از محدثین است. در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
زندبن جون کوفی. شاعر مخضرمی (مخضرمی الدولتین) ، از موالی بنی اسد، ندیم سفاح و منصور و مهدی است. صاحب نوادر و حکایات و ادب و نظم، و طبعاو بمجون و فکاهه مائل است. وفات وی به سال 160 یا 170 هجری قمری روی داد. و صاحب حبیب السیر فوت او را161نوشته است. رجوع به معجم الادباء یاقوت ج 4 ص 220 شود
زندبن جون کوفی. شاعر مخضرمی (مخضرمی الدولتین) ، از موالی بنی اسد، ندیم سفاح و منصور و مهدی است. صاحب نوادر و حکایات و ادب و نظم، و طبعاو بمجون و فکاهه مائل است. وفات وی به سال 160 یا 170 هجری قمری روی داد. و صاحب حبیب السیر فوت او را161نوشته است. رجوع به معجم الادباء یاقوت ج 4 ص 220 شود
صحابی است. در منابع اسلامی، صحابی فردی است که پیامبر اسلام (ص) را ملاقات کرده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر در دین اسلام باقی مانده است. صحابه از نخستین پیروان اسلام بودند که در جنگ های صدر اسلام حضور داشتند و بسیاری از احادیث پیامبر به واسطه آنان به نسل های بعد منتقل شده است. واژه صحابی به ویژه در فقه و اصول روایت حدیث اهمیت بالایی دارد.
صحابی است. در منابع اسلامی، صحابی فردی است که پیامبر اسلام (ص) را ملاقات کرده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر در دین اسلام باقی مانده است. صحابه از نخستین پیروان اسلام بودند که در جنگ های صدر اسلام حضور داشتند و بسیاری از احادیث پیامبر به واسطه آنان به نسل های بعد منتقل شده است. واژه صحابی به ویژه در فقه و اصول روایت حدیث اهمیت بالایی دارد.
الأسدی. محدث است. او از خال خویش سمعبن عمر و از او حسن بن صالح روایت کند. محدثان با جمع آوری احادیث صحیح و نقد اسناد روایات، مهم ترین منابع دینی مسلمانان را تدوین کردند. این افراد با مطالعه و بررسی دقیق تاریخ نگاری های حدیثی، به طور دقیق احادیث را از هم تفکیک کرده و از آن ها برای تبیین اصول دینی و فقهی استفاده کردند. وجود محدثان در تاریخ اسلام سبب شد تا سنت پیامبر به صورت صحیح و قابل اطمینان به مسلمانان منتقل شود.
الأسدی. محدث است. او از خال خویش سمعبن عمر و از او حسن بن صالح روایت کند. محدثان با جمع آوری احادیث صحیح و نقد اسناد روایات، مهم ترین منابع دینی مسلمانان را تدوین کردند. این افراد با مطالعه و بررسی دقیق تاریخ نگاری های حدیثی، به طور دقیق احادیث را از هم تفکیک کرده و از آن ها برای تبیین اصول دینی و فقهی استفاده کردند. وجود محدثان در تاریخ اسلام سبب شد تا سنت پیامبر به صورت صحیح و قابل اطمینان به مسلمانان منتقل شود.