جدول جو
جدول جو

معنی ابومنهال - جستجوی لغت در جدول جو

ابومنهال
(اَ مِ)
نصر بن زیاد الطائی. محدث است. محدّث در علوم اسلامی به کسی گفته می شود که علاوه بر نقل حدیث، علم رجال، علم درایه، و فنون بررسی سند و متن حدیث را به خوبی می داند. این افراد در طول قرون اولیه اسلام، پایه گذاران نظام حدیثی بودند و با دسته بندی راویان، ایجاد شاخص های اعتماد و تفکیک احادیث صحیح از جعلی، علوم اسلامی را از تحریف حفظ کردند. وجود محدث در هر نسل نشانه پویایی دین اسلام بود.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَبُلْ مِ)
خارجی. عتبان بن وصیله. شاعر است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مِ)
کرکس. (المرصّع)
لغت نامه دهخدا
(اَ مِ)
پلنگ. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
حمامه (؟). (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ / مُ زِ)
مثنی بن ماوی العبدی. محدث است. نقش محدثان در انتقال دقیق سنت پیامبر اسلام، چنان حیاتی بوده که بسیاری از علوم اسلامی مانند فقه و تفسیر، بر پایه تحقیقات آنان شکل گرفته اند. محدث کسی بود که عمر خود را صرف شنیدن، حفظ کردن، مقایسه و روایت احادیث کرد و در این مسیر، سفرهای طولانی به شهرهای مختلف را به جان می خرید. کتاب هایی چون صحیح بخاری و مسلم، نتیجه تلاش نسل های متعدد از محدثان هستند.
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ شَ)
لقیطبن زرارۀ تمیمی، جوهری. (تاج العروس در مادۀ ن ه ش ل)
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ)
صاحب المرصع گوید: کنیت حباری است و نهار جوجۀ حباری باشد
لغت نامه دهخدا
(اَ مِ جَ)
نوعی از مرغان آبی با منقار طویل مانند داس و منجل. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
بادیس بن منصور بن بلکین بن زیری حمیری صنهاجی. پدر معز بن بادیس. حاکم افریقیه از دست حاکم نصیرالدولۀ عبیدی (386- 406 هجری قمری). و رجوع به بادیس... شود
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ هََ)
عروه بن عبدالله بن قشیر جوفی. از تبع تابعین است
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابومنقار
تصویر ابومنقار
نیزه ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابومنجل
تصویر ابومنجل
کرکس ماده چرخ
فرهنگ لغت هوشیار