جدول جو
جدول جو

معنی ابومنبوذ - جستجوی لغت در جدول جو

ابومنبوذ
(اَ مَمْ)
قیس بن عریض. محدث است. در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ مَ)
خردل. (المرصّع)
لغت نامه دهخدا
صاحب حبیب السیر گوید: در جمادی الاول سنۀ سبع و عشرین و خمسمائه (527 هجری قمری). حسن گرگانی بر دست ابومنصور و ابراهیم خیرآبادی متوجه عالم ابدی گردید
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
شهد. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی) (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ کُ نِ)
عزالدوله بختیار بن معزالدوله ابوالحسین احمد بن بویه دیلمی. او در شصت وسه سالگی به سال 367 هجری قمری در جنگ با پسر عم خویش عضدالدوله کشته شد. رجوع به عزالدوله بختیار شود
ابان حسیس (شاید جشنس) بن وریدبن کادبن مهابنداد حساس بن فروخ دادبن استادبن مهر حسیس (شاید جشنس) بن یزدجرد. منجم ایرانی پدر بنومنجم یا آل منجم. رجوع به بنومنجم شود
مجدالدین سیف الدوله مبارک بن کامل بن علی بن مقلدبن نصر بن منقذ کنانی. معروف به ابن منقذ از امراء صلاحیه (526- 589 هجری قمری). رجوع به سیف الدوله شود
ابن متقی خلیفۀ عباسی، او دختر ناصرالدوله حسن بن عبدالله بن حمدان موصلی را تزویج کرد. رجوع به تجارب الامم ابوعلی مسکویه چ اروپا ج 6 ص 55 و 56 شود
ظافر عبیدی. اسماعیل بن الحافظ بن محمد بن المستنصر بن الظاهربن الحاکم بن العزیز بن معزّبن منصور بن قائم بن المهدی. رجوع به ظافر عبیدی شود
عتبی. محمد بن عبدالجبّار عتبی. عوفی در لباب الالباب جلد یک، یکبار کنیت او را ابومنصور و بار دیگر ابوالنصر آورده. رجوع به عتبی شود
ظهیرالدین فرامرزبن علاءالدوله از دیالمۀ آل کاکویه در اصفهان و غیره (433- 443 هجری قمری). رجوع به فرامرزبن علاءالدوله... شود
فخرالدین صاحب تکریت عیسی بن مودودبن علی بن عبدالملک بن شعیب ملقب به فخرالدین. رجوع به فخرالدین ابومنصور... شود
مؤیدالدوله فولادستون بن عمادالدین از آل بویه فرمانروای اصفهان (366- 373 هجری قمری). رجوع به فولادستون... شود
علی بن موسی بن جعفر مشهور به ابن طاوس و بعضی کنیت او را ابوالقاسم یا ابوالحسن گفته اند. رجوع به ابن طاوس شود
بنا بر نقلی کنیت ابن سلاّر ملک العادل علی بن اسحاق وزیر ظافر عبیدی صاحب مصر است. رجوع به ابن سلاّر... شود
العجلی. پیشوای صنف منصوریه یکی از فرق هشتگانه غلاه. رجوع به بیان الأدیان و مفاتیح العلوم خوارزمی شود
احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی. عالم شیعی صاحب کتاب احتجاج از اساتید ابن شهرآشوب. رجوع به احمد... شود
حافظ غیاث. ابن المقیم السلمی الکوفی زاهد و عابد. وفات او به سال 132 هجری قمری رجوع به حبط1 ص 268 شود
عبدالقاهر بن طاهر بن محمد شافعی تمیمی بغدادی فقیه و ادیب. رجوع به عبدالقاهر... و ابومنصور بغدادی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
نام قریه ای به مصر در خرۀ بحیره نزدیک اسکندریه. (مراصدالاطلاع)
لغت نامه دهخدا
(اَمُ قِ)
اسب، از آنروی که راکب خود را از مهالک نجات بخشد. فرس. (المرصع) (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا