جدول جو
جدول جو

معنی ابوفکیهه - جستجوی لغت در جدول جو

ابوفکیهه
(اَ فُ کَ هََ)
افلح یا یسار. مولی بنی عبدالدار و بعضی ازدی گفته اند. او غلام صفوان بن امیّه بود. در مکّه مسلمانی گرفت و مشرکین وی را آزار و شکنجه میکردند. ابوبکر صدیق او را از صفوان بخرید و آزاد کرد و در هجرت ثانیه بحبشه شد و با رسول صلوات الله علیه بمدینه مهاجرت کرد و پیش از غزای بدر وفات یافت
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ فَ لَ)
صحابی است. صحابی یکی از واژه های کلیدی در تاریخ اسلام است و به شخصی اطلاق می شود که پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) را ملاقات کرده، مسلمان شده و بدون بازگشت از دین، در همان حالت مسلمان از دنیا رفته باشد. صحابه از منابع مهم روایت احادیث و سنت نبوی هستند. بررسی زندگینامه صحابه برای درک بهتر سیره پیامبر و تاریخ صدر اسلام ضروری است.
لغت نامه دهخدا
(اَ فُ رَ عَ)
سلمی. صحابی است. و غزوۀ حنین را دریافته است. واژه ی صحابی نه تنها نشانی از همراهی فیزیکی با پیامبر است، بلکه بیانگر پیوندی معنوی و ایمانی نیز هست. صحابه افرادی بودند که درک عمیقی از پیام وحی داشتند و در ترویج آن نقش مستقیم ایفا کردند. این واژه از واژگان کلیدی تاریخ صدر اسلام محسوب می شود. بررسی زندگی صحابه به فهم بهتر آموزه های اسلامی کمک می کند.
لغت نامه دهخدا
(اَ کَیْیِ سَ)
البرأبن قیس السکونی. تابعی است. اواز سعد بن ابی وقاص و از او ایاد بن لقیط روایت کند، شاهین. و رجوع به ابوالجیش شود
لغت نامه دهخدا
(اَ مَکْ کی یَ)
فرزدق و این کنیت دیگر اوست و از آنرو وی را ابومکیّه گویند که او را دختری مسماه بمکیّه بوده است
لغت نامه دهخدا