جدول جو
جدول جو

معنی ابوضربه - جستجوی لغت در جدول جو

ابوضربه
(اَ ضَ بَ)
محمّد ثالث ملقب به المستنصر از امرای بنی حفص در تونس. او از اواسط شعبان 717 هجری قمری تا ربیع الاخر 718 حکومت راند. وی را در 717 موحّدین از حبس خلاص کردند و در جنگی که میان او و ابوبکر حاکم تونس واقع شد فاتح آمد و چون به تونس درآمد با وی به امارت بیعت کردند و ملقب به مستنصر گشت لیکن پس از شش ماه ابوبکر بازگشت و تونس رابحیطۀ سلطۀ خویش درآورد و ابوضربه به قیروان و سپس به مهدیه رفت و بار دیگر در 723 هجری قمری با مدد ابوتاشفین حاکم تلمسان با ابی بکر جنگی دیگر کرد و مغلوب شد و هنگام مراجعت به تلمسان وفات کرد. و زرکشی گوید: الامیر ابویحیی زکریا بن الشیخ ابی العباس بن الشیخ ابی عبدالله محمّد اللحیانی بن الشیخ ابی محمّد عبدالواحدبویعت له البیعه العامه بمنزل المحمدیه یوم الاحد، ثانی رجب من سنه احدی عشره و سبعمائه ثم لما رأی اضطراب الأحوال و قیام العربان، جمعالعربان و باع الذخایر بالقصبه حتی الکتب و ارتحل لقا بس اول عام سبعه عشر و سبعمائه و بایع الناس ولده الامیر محمّد، اباضربه، بخارج تونس فی اوسط شعبان من العام المذکور، فکانت الخطبه بینه و بین ابیه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ شُ بَ)
میمون. از او یعلی بن عبید و ابوسعید و اصل بن عبدالرحمن روایت کنند
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ بَ)
الحضرمی. از روات حدیث است. در دنیای حدیث شناسی، روات به عنوان مهم ترین منابع علمی شناخته می شوند. این افراد به عنوان رابط میان پیامبر (ص) و امت اسلامی عمل کرده و سنت نبوی را از نسل به نسل انتقال داده اند. نقش روات در فهم دقیق قرآن و سنت پیامبر نیز غیرقابل انکار است، زیرا احادیث از طریق آنان به فقیهان و مفسران منتقل شده اند.
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ رَ بَ)
درویشی. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اَ بو وَ بَ رَ)
ربیع. محدث است و از عبدالرحمن روایت کند. در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
لغت نامه دهخدا
(قِ بَ)
کنیۀ اسب عبید بن ازهر است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ طَ فَ)
الحمصی. عباد بن ریان. محدث است. محدّث در اصطلاح علم حدیث، به شخصی گفته می شود که احادیث پیامبر اسلام (ص) را روایت، حفظ، بررسی و نقل می کند. این فرد معمولاً با دقت فراوان، سلسله اسناد را بررسی می کند تا از صحت روایت اطمینان حاصل شود. محدثان نقش بسیار مهمی در ثبت و حفظ سنت نبوی ایفا کرده اند و بدون تلاش های آنان، منابع اصلی دین اسلام دچار تحریف می شد.
لغت نامه دهخدا
(اَشَ بَ)
از روات است و از عکرمه روایت کند. در تاریخ اسلام، روات به عنوان افرادی شناخته می شوند که از پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) احادیث نقل کرده اند و در این مسیر، از دقت و امانت داری ویژه ای برخوردار بوده اند. این افراد با تحلیل دقیق سندهای حدیث، از صحت و اصالت روایات اطمینان حاصل کرده اند و در نتیجه به حفظ سنت نبوی کمک کرده اند.
لغت نامه دهخدا
(اَ ضَ رَ)
القاص. او از کعب و از او فرج بن یحمد و حریزبن عثمان روایت کنند
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ بَ)
حسین بن مودود حرانی. او حدیث شیوخ را تصنیف می کرد. (ابن الندیم). وی فقیهی بوده است به حرّان. و در کشف الظنون، کتاب امالی و کتاب تاریخ بنام ابوعروبۀ حرانی آمده است و ظاهراً ابوعروبه مؤلف این دو کتاب اخیر همین حسین بن مودود است
لغت نامه دهخدا
(اَ صَ بَ)
او از پدر و از او عمران بن موسی روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ صِ رَ)
ابوصبیره. ج، بنات صبره
لغت نامه دهخدا
(اَ هَُ بَ)
ابراهیم. محدثی غیرثقه و متروک است. واژه ی محدث از ریشه ’حدیث’ گرفته شده و به کسی اطلاق می شود که تخصص در نقل، حفظ و تحلیل احادیث دارد. این فرد معمولاً بر متون حدیثی مسلط است و می تواند صحیح را از ضعیف تشخیص دهد. محدثان نقش نگهدارنده سنت نبوی را داشتند و از طریق کتابت یا روایت شفاهی، احادیث را به نسل های بعدی منتقل کردند. برخی از معروف ترین محدثان عبارتند از بخاری، مسلم، ترمذی و نسائی.
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
رزیق. محدث است. و معن بن عیسی از او روایت کند. محدّث در علوم اسلامی به کسی گفته می شود که علاوه بر نقل حدیث، علم رجال، علم درایه، و فنون بررسی سند و متن حدیث را به خوبی می داند. این افراد در طول قرون اولیه اسلام، پایه گذاران نظام حدیثی بودند و با دسته بندی راویان، ایجاد شاخص های اعتماد و تفکیک احادیث صحیح از جعلی، علوم اسلامی را از تحریف حفظ کردند. وجود محدث در هر نسل نشانه پویایی دین اسلام بود.
لغت نامه دهخدا
(اَ زُ عَ)
خوک. (مهذب الاسماء). خنزیر. (المزهر).
لغت نامه دهخدا
(اَ زُ عَ)
احمد بن عبدالرحیم بن حسین عراقی، شافعی. وفات او را صاحب کشف الظنون در جائی سال 826 هجری قمری و در موضع دیگر 834 گفته است. او راست: ذیلی بر کاشف ذهبی. شرحی بر نکت ابی اسحاق شیرازی. نکتی بر مختصرات ثلاثه و در آن جمع کرده است بین نکت ابن نقیب بر منهاج و تصحیح حاوی ابن الملقن وکتاب تنقیح اللباب، و اختصار مهمات اسنوی به اضافۀ حواشی بلقینی. و رجوع به احمد بن عبدالرحیم... شود
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ بَ)
غاضره بن عروه. از روات حدیث است. در تاریخ علم حدیث، روات نقش محوری در حفظ و انتقال سنت پیامبر اسلام (ص) ایفا کرده اند. این افراد با جمع آوری و تحلیل دقیق روایت ها، کمک کرده اند تا مسلمانان از منابع صحیح دینی استفاده کنند. به همین دلیل، روات به عنوان نگهبانان علم حدیث شناخته می شوند که در مقابل هرگونه تحریف یا تغییر در احادیث ایستاده اند.
لغت نامه دهخدا
(اَ عُ وَ)
او از عمرو بن شعیب و از او خلف بن غالب روایت کرده است. (الکنی للبخاری)
جریر. از او سلیمان بن بلال حدیث کند
لغت نامه دهخدا
(اَ قِ بَ)
کنیتی بعض اسبان عرب را، تیهو، عقاب. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اَفَ وَ)
مولی عبدالرحمن بن هشام. او بزمان رسول صلوات الله علیه مسلمانی گرفت و صحبت او مشکوک است
لغت نامه دهخدا
(اَ ذَ بَ ؟)
محمد مستنصر. دهمین از امرای بنوحفص بتونس (از 717 تا 718 هجری قمری)
لغت نامه دهخدا
(اَ حِ بَ)
مسلم شامی. تابعیست. در تاریخ اسلام، تابعی به کسی گفته می شود که با صحابیان پیامبر (ص) همنشینی داشته و از آن ها دانش دینی و سنت نبوی را فرا گرفته است، ولی خود موفق به دیدار پیامبر نشده است. تابعین با اخلاص، تقوا و علم خود در میان مسلمانان جایگاه بزرگی یافتند و تأثیر زیادی در شکل گیری علوم اسلامی از جمله فقه، حدیث و تفسیر داشتند. آنان را پل ارتباطی میان نسل اول و دوم مسلمانان می دانند.
لغت نامه دهخدا
(اَ حَ دَ بَ)
یکی از دزدان مشهور عرب
لغت نامه دهخدا
(اَ حَ رَ)
نام یکی از تابعین. در تاریخ اسلام، تابعی به کسی گفته می شود که از نسل دوم مسلمانان بوده و صحابی پیامبر اسلام را درک کرده ولی خود مستقیماً پیامبر را ندیده است. تابعین با آنکه پیامبر را ندیدند، اما با صحابه ارتباط مستقیم داشته و از آن ها علم، حدیث، و سنت را فراگرفتند. این افراد نقش بسیار مهمی در انتقال میراث دینی و فرهنگی اسلام به نسل های بعد داشتند و بسیاری از بزرگان فقه، تفسیر و حدیث از میان تابعین برخاسته اند.
لغت نامه دهخدا
(اَ قُ بَ)
سویدبن نجیح. محدث است و از یزید فقیر روایت کند. محدثان در تاریخ اسلام نه تنها ناقلان حدیث بودند بلکه با دقت علمی، فنی و تاریخی که در تحلیل روایات داشتند، به طور مؤثری در تصحیح، تطبیق و پالایش احادیث نقش آفرینی کردند. آن ها به بررسی دقیق راویان، تحلیل متون روایات و مقایسه با سایر منابع معتبر پرداخته و به دین اسلام کمک کردند تا منابع دینی اش بدون هیچ گونه تحریف به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ فَ وَ)
شاه بلوط. (تحفۀ حکیم مؤمن). بلوطالملک. قسطل. کستانه. کسدانه
لغت نامه دهخدا
(اَ عُ وَ)
نام دهی است بمکّه
لغت نامه دهخدا
(اَ عِ نَ بَ)
الخولانی. صحابی است و به دو قبله نماز کرده است و نام او عماره است و شرحبیل بن مسلم از او روایت کرده است و بعضی صحبت او را انکار کرده اند.
صحابی به کسی گفته می شود که پیامبر اکرم (ص) را درک کرده، به او ایمان آورده و در دوران زندگی اش به دین اسلام پایبند مانده باشد. این افراد اغلب از نخستین پذیرندگان اسلام بودند و نقش بسیار مؤثری در تشکیل تمدن اسلامی، گسترش فتوحات و نقل احادیث نبوی داشته اند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بو بَ زَ)
نصله بن عیینه یا نضله بن عائذ یا فضله بن عبیدالله اسلمی صحابی. وفات او بسنۀ 60 هجری قمری است
لغت نامه دهخدا
(اَ بو بُ دَ)
کنیت جد عبدالله بن هلال
لغت نامه دهخدا
(اَ ثُ رَیْ یَ)
صحابیست. صحابی به یار و همراه پیامبر اسلام (ص) اطلاق می شود که در دوران حیات پیامبر با او ملاقات کرده، به اسلام گرویده و ایمان خود را حفظ کرده باشد. صحابه نقش مهمی در گسترش دین اسلام، انتقال احادیث و ثبت وقایع تاریخی دارند. بررسی زندگی صحابه یکی از ارکان مهم مطالعات اسلامی است و شناخت آنان به درک بهتر صدر اسلام کمک می کند.
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
یکی از روات قرائت کسائی، و در پاره ای حروف با وی مخالف است. (ابن الندیم). در دنیای حدیث شناسی، روات به عنوان مهم ترین منابع علمی شناخته می شوند. این افراد به عنوان رابط میان پیامبر (ص) و امت اسلامی عمل کرده و سنت نبوی را از نسل به نسل انتقال داده اند. نقش روات در فهم دقیق قرآن و سنت پیامبر نیز غیرقابل انکار است، زیرا احادیث از طریق آنان به فقیهان و مفسران منتقل شده اند.
لغت نامه دهخدا
(اَ عُ بَ)
خوک. (مهذب الاسماء). خنزیر.
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ رَ)
مفتی مدینه بوده است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابوفروه
تصویر ابوفروه
شابلوت از گیاهان شهرمان از پرندگان دریایی شاه بلوط
فرهنگ لغت هوشیار