جدول جو
جدول جو

معنی ابوصدقه - جستجوی لغت در جدول جو

ابوصدقه
(اَ صَ دَ قَ)
او از انس و از او معاویه بن صالح روایت کند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ دِ)
سلیم بن قیس هلالی عامری. ابن الندیم گوید: او از اصحاب امیر المؤمنین علی علیه السلام است وآنگاه که حجّاج کشتن او خواست او بگریخت و به ابان بن ابی عیاش پناه برد و او ویرا پناه داد. و وقتی که مرگ ابوصادق نزدیک گشت به ابان گفت برادرزاده ترا بر من حقی است و مرگ من دررسیده است و از اوامر رسول صلوات الله علیه برخی بر او برشمرد و کتابی بدو داد. و این همان کتاب مشهور سلیم بن قیس است که تنها ابی عیاش از او روایت کرده است و اولین کتاب شیعه همانست
لغت نامه دهخدا
(اَ صَ دَ قَ)
صخر بن صدقه. او از ابی عقال و از او ولید بن مسلم روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ صَ دَ قَ)
محمّد بن عبدالاعلی. از او یونس بن عبدالاعلی روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ صَدَ قَ)
سلیمان بن کندیر. از روات حدیث است. روات در تاریخ اسلام علاوه بر نقل احادیث، وظیفه داشتند که به حفظ اصل معانی و محتوای این احادیث توجه کنند. آنان به عنوان حافظان سنت پیامبر (ص) و اهل بیت (ع)، همواره در تلاش بودند که روایت ها را با دقت تمام نقل کنند تا از تغییرات ناخواسته یا تحریف های احتمالی جلوگیری کنند. این دقت در نقل، به حفظ اصالت دین اسلام کمک کرده است.
لغت نامه دهخدا
(اَ صَ دَ قَ)
مولی انس تابعی است. واژه تابعی به مسلمانانی اطلاق می شود که با اینکه پیامبر اسلام (ص) را ندیدند، اما از کسانی که با ایشان زندگی کردند بهره علمی و معنوی بردند. تابعین در قرون اولیه هجری زندگی می کردند و سهم بزرگی در توسعه و نهادینه سازی فرهنگ اسلامی داشتند. بسیاری از مفسران اولیه قرآن، مانند مجاهد و عکرمه، از جمله تابعین بودند.
لغت نامه دهخدا
(دَ قَ)
مخزن پیپ. سر چپق. (دزی ج 1 ص 126).
لغت نامه دهخدا
(اَ دِ قَ)
جمع واژۀ صداق (کاوین زن). (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). رجوع به صداق شود
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟ رْ رَ)
بلوی. صحابی است. در منابع حدیثی و تاریخی، صحابی عنوانی است که به کسی داده می شود که در زمان حیات پیامبر اسلام (ص) با او دیدار داشته، به دین اسلام گرویده و مسلمان از دنیا رفته باشد. این افراد از مهم ترین پایه های انتقال آموزه های نبوی به نسل های بعد هستند. تحلیل شخصیت و عملکرد صحابه یکی از موضوعات اصلی در علم رجال، تاریخ اسلام و فقه است.
لغت نامه دهخدا
(اَ دُرْ رَ)
نام قریه ای به مصر
لغت نامه دهخدا
(اَ سِ رَ)
سحیمی هجیمی. شاعری است از عرب
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
محدث است. شاید ابودنقه. محدث در اصطلاح اسلامی به فردی گفته می شود که با استفاده از علم حدیث، روایات پیامبر اسلام (ص) را جمع آوری و بررسی کرده و پس از تحلیل دقیق اسناد و متن ها، روایات صحیح را به دیگران منتقل می کند. در حقیقت، این فرد به عنوان یک نگهبان علمی، سنت نبوی را به دقت ثبت و حفظ کرده است تا از تحریف و تغییر آن جلوگیری شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ هَُ بَ)
ابراهیم. محدثی غیرثقه و متروک است. واژه ی محدث از ریشه ’حدیث’ گرفته شده و به کسی اطلاق می شود که تخصص در نقل، حفظ و تحلیل احادیث دارد. این فرد معمولاً بر متون حدیثی مسلط است و می تواند صحیح را از ضعیف تشخیص دهد. محدثان نقش نگهدارنده سنت نبوی را داشتند و از طریق کتابت یا روایت شفاهی، احادیث را به نسل های بعدی منتقل کردند. برخی از معروف ترین محدثان عبارتند از بخاری، مسلم، ترمذی و نسائی.
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ)
شاهین. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ صَ دَقَ)
کنیت سه تن از وزرای خلفای عباسی: 1- جلال الدین عمیدالدوله ابوعلی حسن بن علی. او به سال 513ه. ق. از دست مسترشد عباسی وزارت یافت و در 514 مغضوب و معزول گشت و خلیفه امر غارت خانه او داد. و بار دیگر او بوزارت رسیده است و در جنگ با طغرل خدمات بسیار کرده و تدبیرها اندیشیده تا طغرل را از عراق برانده است. وفات 522. 2- جلال الدین ابوالرضا محمد برادرزادۀ حسن سابق الذکر. او به سال 522 وزارت راشد یافت، آنگاه که خلیفه ارادۀ بازداشت و حبس عده ای از درباریان خویش کرد ابوالرضا بموصل گریخت و پس از عزل راشد بار دیگر به مناصب عالیه نائل گشت. 3- مؤتمن الدوله ابوالقاسم علی، وزیر مقتفی. مردی پرهیزکار لکن از اصول و قواعد سیاست و وزارت دور و بیخبر بود
لغت نامه دهخدا
(اَ صِ رَ)
ابوصبیره. ج، بنات صبره
لغت نامه دهخدا
(اَ صِدْ دی)
ناجی. نام او بکر بن قیس است
لغت نامه دهخدا
(اَ صَ بَ)
او از پدر و از او عمران بن موسی روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ صَ دَ)
عسعس بن سلامه. محدّث است. در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
لغت نامه دهخدا
(اَ صُ رَ)
پدر مهلب، تابعی است و نام او ظالم بن سارق یا سراق بن صبح کندی. ازدی عتکی. از مردم یمن وجدّ مهالبه یاآل مهلب. او بعهد رسول صلوات الله علیه ایمان آورد لکن شرف صحبت رسول نیافت و به روزگار خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام از دست آن حضرت امارت یمن داشت و بعضی گویند ابوصفره کنیت ابوالمهلب بن ابی صفره است
لغت نامه دهخدا
(اَ صَ فی یَ)
مولی رسول الله صلوات الله علیه. صحابی و از مهاجرین است و نام او نبه است. صحابی کسی است که نه تنها پیامبر اسلام را دیده، بلکه با او زندگی کرده و از او آموخته است. این افراد، اولین دانش آموختگان اسلام محسوب می شوند و از نظر تاریخی و مذهبی، جایگاهی والا دارند. بررسی زندگی صحابه به فهم بهتر آموزه های اسلامی کمک می کند.
لغت نامه دهخدا
(اَ صَ غَ)
رجوع به ابوصمغان شود، نام موضعی در چهل هزارگزی اسکندریه بسوی مغرب. و آن اولین نقطه ای است که مسافرین بحری از خاک مصر بنظر آرند، قصبه ای در هشتادوهشت هزارگزی شمال قاهره، به ساحل یکی از شاخهای نیل، نزدیک هرم بزرگ و دمشقی در نخبهالدهر گوید: بر بای (یعنی مسّلۀ) بوصیر دیسقورایدس در آن اشکالی است که دلالت بر علم و صنعت کند و آن از شگفتیهاست. و عبداللطیف در الأفاده فی اخبار نام آنرا بوصیر کوریدس آورده است و ظاهراً این مسلّه از انقاض معبد ایزیس باشد
لغت نامه دهخدا
(اَ مُ دَلْ لِهْ)
از روات است. روات در علم حدیث به کسانی گفته می شود که در جمع آوری و نقل احادیث از دیگران فعالیت کرده اند. این افراد می توانند صحابه پیامبر، تابعین و حتی نسل های بعدی باشند. در تاریخ اسلام، روات نه تنها مسئول انتقال روایت ها بلکه در تفسیر و تحلیل دقیق این احادیث نیز نقش داشته اند تا از تحریف و اشتباهات جلوگیری کنند.
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ قَ)
گرگ. ذئب. (المزهر)
لغت نامه دهخدا
(اَ غَ دی یَ)
شتر. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اَ عُ دَ)
نبیذ خرما
لغت نامه دهخدا
(اَحُ رَ)
نام مرغیست بحجاز. (المزهر)
لغت نامه دهخدا
(اَ صَ دَ قَ)
العجلی. محدّث است. و شعبه از او روایت کند. علم حدیث یکی از مهم ترین شاخه های علوم اسلامی است که بدون تلاش محدثان، دوام نمی آورد. آنان با گردآوری احادیث، تطبیق نسخه ها و بررسی روایت ها، چراغ راهی برای مسلمانان شدند. محدث نه تنها حافظ حدیث، بلکه تفسیرگر و نقاد آن بود و می دانست کدام روایت قابل اعتماد است و کدام باید کنار گذاشته شود. همین دقت علمی، حدیث را به منبعی محکم در دین تبدیل کرد.
لغت نامه دهخدا