جدول جو
جدول جو

معنی ابوصادق - جستجوی لغت در جدول جو

ابوصادق
(اَ دِ)
سلیم بن قیس هلالی عامری. ابن الندیم گوید: او از اصحاب امیر المؤمنین علی علیه السلام است وآنگاه که حجّاج کشتن او خواست او بگریخت و به ابان بن ابی عیاش پناه برد و او ویرا پناه داد. و وقتی که مرگ ابوصادق نزدیک گشت به ابان گفت برادرزاده ترا بر من حقی است و مرگ من دررسیده است و از اوامر رسول صلوات الله علیه برخی بر او برشمرد و کتابی بدو داد. و این همان کتاب مشهور سلیم بن قیس است که تنها ابی عیاش از او روایت کرده است و اولین کتاب شیعه همانست
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ دَ)
شاهین. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اَ دِ)
ابن حسن طبری. او راست: کشف الأسرار الأسرار. و آن رساله ای است در تصوف. کذا فی کشف الظّنون
لغت نامه دهخدا
(اَبْ)
جمع واژۀ بوق
لغت نامه دهخدا
(اَ دِ)
جج صدیق. (اقرب الموارد). جمع واژۀ اصدقاء و صدقان که جمع واژۀ صدیق است. (منتهی الارب) (آنندراج). دوستان. مقابل اعادی
لغت نامه دهخدا
(اَ)
یکی از نامهای گاوی که اهورامزدا آفرید و جرثومۀ همه خلق در او نهاد. این کلمه مصحف ایوداد است
لغت نامه دهخدا
(اَ)
طوّل
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
نام موضعی میان بعقوبه و شهروان
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ابجد. (مهذب الاسماء).
لغت نامه دهخدا
(اَ صا بِ)
نمک. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی). ملح.
لغت نامه دهخدا
(اَ عِ)
الکلابی. یکی از فصحای عرب است
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ)
تبانی (امام...). او به روزگار سامانیان امام حنفیان غزنه است در 385 و ابوسلیمان داود بن یونس و برادر او قاضی زکی محمود از شاگردان ابوصالح باشند. وفات ابوصالح به سال 400 در غزنه بود. رجوع به آل تبّان و رجوع به تبانیان و رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب طاب ثراه ص 195 و 205 شود
منصور بن نوح بن نصر بن احمد بن اسماعیل بن احمد بن اسد بن سامان. یکی از ملوک سامانی متوفی به 365 هجری قمری رجوع بمنصور شود
لغت نامه دهخدا
(اَلِ)
آفروشه. (مهذّب الاسماء). افروشه. ابوسهل. ابوطیب. خبیص. خبیصه. رجوع به آفروشه شود
لغت نامه دهخدا
کنیت چند تن از محدّثین است
لغت نامه دهخدا
(اَ مِ)
قراد. کنه
لغت نامه دهخدا
(اَ صَ دَ قَ)
او از انس و از او معاویه بن صالح روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ صِدْ دی)
ناجی. نام او بکر بن قیس است
لغت نامه دهخدا
(اَ صَ دَ)
عسعس بن سلامه. محدّث است. در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
لغت نامه دهخدا
(اَ رِ)
ازدی. او از بلال و از او یزید بن ابی زیاد روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ یِ)
رجوع به ابوشائق شود
لغت نامه دهخدا
(اَ ءِ)
سرود. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی). غنا.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُصْ صا دِ)
تبّانی (امام...). دانشمندی از آل تبّان حفید ابوالعباس تبّانی. معاصر غزنویان. رجوع به آل تبان شود. و رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب صفحات ذیل شود: 123، 194، 195، 205، 206، 207، 536، 538. و نیز رجوع به تبانیان شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُصْ صا دِ)
بزماورد
لغت نامه دهخدا
(اَ بو قِ)
صالح بن محمد لیثی. محدث و ضعیف الحدیث است. محدثان در تاریخ اسلام به عنوان پیشگامان علم حدیث شناخته می شوند که در زمینه تشخیص احادیث صحیح از غیرصحیح، به تبحر رسیدند. این افراد با دقت فراوان در مورد اسناد روایات، ویژگی های راویان و شرایط نقل حدیث تحقیق می کردند تا از تحریف و اشتباهات جلوگیری کنند. مهم ترین ویژگی یک محدث این است که توانایی تحلیل دقیق احادیث را داشته باشد و با رعایت معیارهای علمی، روایت های صحیح را از ضعیف تمییز دهد.
لغت نامه دهخدا
(اَ حِ)
باز. بازی.
لغت نامه دهخدا
(اَ دِ)
حرباء.
لغت نامه دهخدا
(اَ دِ)
عبدالله بن ناجذ الازدی. او از ازد شنؤه است و در حرب جمل در رکاب امیرالمؤمنین علی علیه السلام بوده است
لغت نامه دهخدا
گیاهی است از تیره اسفنجیان که بحری است و دارای مقدار زیادی نمکهای قلیایی میباشد. از خاکستر آن سود محرق (ئیدرات سدیم) استخراج میکنند غسول حمض اشنان دریایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصادق
تصویر اصادق
جمع صدیق، راستکرداران
فرهنگ لغت هوشیار