جدول جو
جدول جو

معنی ابوشرقی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوشرقی(اَ شَ)
از روات حدیث است و از ابی عثمان النهدی روایت کند. یکی از ویژگی های برجسته روات در تاریخ اسلام این است که آنان تنها نقل کنندگان ساده احادیث نبوده اند، بلکه مسئولیت سنگینی در ارزیابی صحت روایات و نقل دقیق آن ها بر عهده داشته اند. محدثان به بررسی دقیق اسناد و شرایط راویان پرداخته اند تا بتوانند احادیث صحیح را از آنچه ممکن است تغییر یا تحریف شده باشد، تمییز دهند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ شَ / اَ شُ رَ)
شرم زن
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
مسعود بن علی بن مسعود اشرقی. فقیه و قاضی یمن بود. وی در حدود 590 هجری قمری در روزگار اتابک سنقر مملوک سیف الاسلام درگذشت. او راست: الامثال فی شرح امثال اللمع تألیف ابواسحاق شیرازی. و کتاب الشهاب و شروطالقضاء و غیره. رجوع به معجم البلدان ج 1 ص 256 شود، جمع واژۀ شظیظ، بمعنی جوال بسته و غیره. (از اقرب الموارد). رجوع به شظ و شظیظ شود، گویند: طاروا اشظاظاً، یعنی پراکنده و متفرق شدند. (از اقرب الموارد)
احمد بن محمد اشرقی منسوب به ذواشرق. شاعری بود که ملک معز اسماعیل بن سیف الاسلام طغتدکین بن ایوب را در قصیده ای مدح کرد. مصراع اول مطلع آن این است:
بنی العباس هاتوا ناظرونا.
رجوع به معجم البلدان ج 1 ص 256 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ رُحْ حا)
احمد بن خنبش. محدث است. محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
او راست: کتاب تفسیر بر قرآن کریم. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(بِ شَ)
رجوع به زاب، در قاموس الاعلام ترکی و همین لغت نامه و دائره المعارف بستانی و زاب کبیر در کتاب حاضر شود
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ)
قصبه ای است به شمال عراق عرب بساحل ایسر فرات و ایمن خابور بملتقای این دو رود و آن بر خرابه های شهر قرقیسیا بنا شده است
لغت نامه دهخدا
(اَرُ قَیْ یَ)
تمیم الداری بن اوس. صحابی است. صحابی در فقه اسلامی، فردی است که حضور جسمی و معنوی در کنار پیامبر اسلام (ص) داشته و مؤمن به او بوده است. این همراهی تنها در ظاهر خلاصه نمی شود، بلکه باید با ایمان قلبی و پایبندی عملی همراه باشد. صحابه از مهم ترین منابع شناخت سیره و احکام پیامبر هستند. صحابیان ناقلان اصلی سنت پیامبر و شاهدان زندهٔ تحولات صدر اسلام بودند.
لغت نامه دهخدا
(اَ شُ رَ)
او از ابی مینا روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ فَ قَ)
گاو وحشی
لغت نامه دهخدا
(اَ شَ)
بوشریف. یکی از قدمای شعرای ایران و از او در لغتنامۀ اسدی بیت ذیل شاهد آمده است:
بینی آن رود و آن بدیع سرود
بینی آن دست و بینی آن دستار.
و شاید این شاعر ابوشریف احمد بن علی، مجلّدی جرجانی باشد
لغت نامه دهخدا
(اَ شَ قَ)
راویۀ فرزدق است. و گفته اند آن نام دیوی است که بگمان فرزدق راوی اشعار او بوده است چنانکه ابولبینا دیوی دیگر بوده که شعر بدو القا می کرده است
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟ رَ)
صحابی است. واژه صحابی در زبان عربی از ریشه «صحب» به معنای همراهی آمده و در اصطلاح اسلامی به فردی گفته می شود که پیامبر اسلام را دیده، به او ایمان آورده و در حالت ایمان از دنیا رفته باشد. این افراد پایه گذاران سنت اسلامی بودند و نقش محوری در ثبت، حفظ و انتقال قرآن و حدیث ایفا کردند. صحابه به عنوان الگوهای اخلاقی و دینی شناخته می شوند.
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
او راست: کتاب المسائل المنثوره فی القرآن. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ یِ)
رجوع به ابوشائق شود
لغت نامه دهخدا
(اَ غَ قَ)
حسین بن عازب بن شبیب بن غرقده. از روات حدیث است. و از او بشر بن ولید صاحب ابی یوسف روایت کند. روات در تاریخ اسلام، به عنوان افراد متخصص در علم حدیث شناخته می شوند که با نقل دقیق احادیث از پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع)، به مسلمانان کمک کرده اند تا مفاهیم صحیح اسلامی را درک کنند. در این زمینه، روات نقش مهمی در حفظ و تثبیت اصول دینی در برابر تحریفات و اشتباهات ایفا کرده اند.
لغت نامه دهخدا
(رَ)
منسوب به بورق و بوره: و اگر خلطشور و بورقی بود در مدت یک ماه سمج کند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). بلغم بورقی، آن است که سخت گرم باشد و طعم او از شوری به تیزی گراید. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا