جدول جو
جدول جو

معنی ابوزوبعه - جستجوی لغت در جدول جو

ابوزوبعه(اَ زَ بَ عَ)
گردباد. گردباده. دیوباد. دوله. سنگ دوله. اعصار
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مِ زَ بَ عَ)
دولت. (المرصع).
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
یکی از روات قرائت کسائی، و در پاره ای حروف با وی مخالف است. (ابن الندیم). در دنیای حدیث شناسی، روات به عنوان مهم ترین منابع علمی شناخته می شوند. این افراد به عنوان رابط میان پیامبر (ص) و امت اسلامی عمل کرده و سنت نبوی را از نسل به نسل انتقال داده اند. نقش روات در فهم دقیق قرآن و سنت پیامبر نیز غیرقابل انکار است، زیرا احادیث از طریق آنان به فقیهان و مفسران منتقل شده اند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بو وَ بَ رَ)
ربیع. محدث است و از عبدالرحمن روایت کند. در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
لغت نامه دهخدا
(اَ زُ عَ)
خوک. (مهذب الاسماء). خنزیر. (المزهر).
لغت نامه دهخدا
(اَ زُ عَ)
احمد بن عبدالرحیم بن حسین عراقی، شافعی. وفات او را صاحب کشف الظنون در جائی سال 826 هجری قمری و در موضع دیگر 834 گفته است. او راست: ذیلی بر کاشف ذهبی. شرحی بر نکت ابی اسحاق شیرازی. نکتی بر مختصرات ثلاثه و در آن جمع کرده است بین نکت ابن نقیب بر منهاج و تصحیح حاوی ابن الملقن وکتاب تنقیح اللباب، و اختصار مهمات اسنوی به اضافۀ حواشی بلقینی. و رجوع به احمد بن عبدالرحیم... شود
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ عَ)
جهنی. مردی از وافدین بر رسول صلوات اﷲعلیه بمدینه
لغت نامه دهخدا