جدول جو
جدول جو

معنی ابوروح - جستجوی لغت در جدول جو

ابوروح
(اَ رَ)
تابستان. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ ؟)
عطیه بن الحارث الهمدانی. محدث است. در جامعه اسلامی، محدثانی که قادر به تجزیه و تحلیل دقیق روایات پیامبر اسلام و اهل بیت بودند، از احترام ویژه ای برخوردار بودند. آنان با بررسی دقیق اسناد و مدارک روایات، سبب تثبیت اصول دینی و جلوگیری از انتشار احادیث نادرست یا جعلی شدند. در نتیجه، محدثان نقشی اساسی در تدوین منابع حدیثی معتبر ایفا کردند.
لغت نامه دهخدا
(اَ لُ)
نام جامه ای که برد بافتندی
لغت نامه دهخدا
(اَ فَ وَ)
شاه بلوط. (تحفۀ حکیم مؤمن). بلوطالملک. قسطل. کستانه. کسدانه
لغت نامه دهخدا
(اَفَ وَ)
مولی عبدالرحمن بن هشام. او بزمان رسول صلوات الله علیه مسلمانی گرفت و صحبت او مشکوک است
لغت نامه دهخدا
(اَ)
کلمه ای است یونانی. وج. (از تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی. وفات 326 یا 329 ه. ق. اصلاً ایرانی از نژاد نوبخت معروف منجم منصور دوانیقی. و شجرۀ نسب او معلوم نیست بچه طریق بنوبخت می پیوندد. او باعتقاد امامیه نائب سوم امام دوازدهم بود (از سال 305 تا سال 329 یا 326). ابن روح را حامد بن عباس وزیرمقتدر خلیفۀ عباسی بتهمت مراوده با قرامطه محبوس کرد اتفاقاً در سال 317 امراء بغداد بشوریدند و دو روز مقتدر از خلافت خلع و بار دیگر باین مقام بازگشت، حسین بن روح در این فترت از زندان رهائی یافت و دیگر مقتدر متعرض او نگردید. مردی از معاریف شیعه موسوم به ابن ابی عزاقر شلمغانی مذهبی نو اختراع کرده بود و بحلول و اتحاد معتقد بود و دعوی میکرد که خدا در او حلول کرده و بهشت عبارت از معرفت به امام و دوزخ مثال جهل به اوست و امثال این سخنان. حسین بن روح از اقوال او تبرّی جست و توقیعی بر لعن او نشر کرد. و شلمغانی را در سال 322 بکشتند. رجوع شود به تاریخ ابن اثیر وقایع سال 322 و تاریخ ابن خلکان (ترجمه حسین بن منصور حلاج) و مجالس المؤمنین و احتجاج و منتهی المقال
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ رَ)
مکه. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ)
خرما. (السامی فی الأسامی) (مهذب الأسماء).
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ ئو)
احمد بن محمد بکر همدانی. او راست: جزئی در حدیث
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابوفروه
تصویر ابوفروه
شابلوت از گیاهان شهرمان از پرندگان دریایی شاه بلوط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبکروح
تصویر سبکروح
سبکجان خندان آسانگیر خوشحال خندان شاد، بی تکلف بیتکبر، چالاک چست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقورون
تصویر اقورون
باچ سوسن زرد از گیاهان وج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با روح
تصویر با روح
مع الرّوح
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از با روح
تصویر با روح
Soulfully
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از با روح
تصویر با روح
avec l'âme
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از با روح
تصویر با روح
з душею
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از با روح
تصویر با روح
душевно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از با روح
تصویر با روح
روح کے ساتھ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از با روح
تصویر با روح
আত্মা দিয়ে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از با روح
تصویر با روح
kwa roho
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از با روح
تصویر با روح
영혼을 담아
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از با روح
تصویر با روح
z duszą
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از با روح
تصویر با روح
魂を込めて
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از با روح
تصویر با روح
בנשמה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از با روح
تصویر با روح
आत्मा से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از با روح
تصویر با روح
dengan jiwa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از با روح
تصویر با روح
mit Seele
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از با روح
تصویر با روح
met ziel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از با روح
تصویر با روح
con alma
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از با روح
تصویر با روح
con l'anima
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از با روح
تصویر با روح
com alma
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از با روح
تصویر با روح
充满灵魂地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از با روح
تصویر با روح
ด้วยจิตวิญญาณ
دیکشنری فارسی به تایلندی