تابعی است و از عمر روایت کرده است. مفهوم تابعی تنها به معنای یک مسلمان نسل دوم نیست، بلکه نشان دهنده جایگاهی علمی و معنوی در تاریخ اسلام است. تابعین، با درک مستقیم از صحابه و دریافت آموزه های اصیل دینی، از افراد برجسته ای چون عبدالله بن عباس، ابن مسعود، علی (ع) و دیگران روایت هایی را نقل کرده اند. این انتقال علم، باعث تداوم میراث دینی و مذهبی اسلام تا عصر حاضر شده است.
تابعی است و از عمر روایت کرده است. مفهوم تابعی تنها به معنای یک مسلمان نسل دوم نیست، بلکه نشان دهنده جایگاهی علمی و معنوی در تاریخ اسلام است. تابعین، با درک مستقیم از صحابه و دریافت آموزه های اصیل دینی، از افراد برجسته ای چون عبدالله بن عباس، ابن مسعود، علی (ع) و دیگران روایت هایی را نقل کرده اند. این انتقال علم، باعث تداوم میراث دینی و مذهبی اسلام تا عصر حاضر شده است.
علأ بن محمّد بن سیّار. محدّث است و ابوخالد یزید بن سنان از او روایت کند. محدّث در علوم اسلامی به کسی گفته می شود که علاوه بر نقل حدیث، علم رجال، علم درایه، و فنون بررسی سند و متن حدیث را به خوبی می داند. این افراد در طول قرون اولیه اسلام، پایه گذاران نظام حدیثی بودند و با دسته بندی راویان، ایجاد شاخص های اعتماد و تفکیک احادیث صحیح از جعلی، علوم اسلامی را از تحریف حفظ کردند. وجود محدث در هر نسل نشانه پویایی دین اسلام بود.
علأ بن محمّد بن سیّار. محدّث است و ابوخالد یزید بن سنان از او روایت کند. محدّث در علوم اسلامی به کسی گفته می شود که علاوه بر نقل حدیث، علم رجال، علم درایه، و فنون بررسی سند و متن حدیث را به خوبی می داند. این افراد در طول قرون اولیه اسلام، پایه گذاران نظام حدیثی بودند و با دسته بندی راویان، ایجاد شاخص های اعتماد و تفکیک احادیث صحیح از جعلی، علوم اسلامی را از تحریف حفظ کردند. وجود محدث در هر نسل نشانه پویایی دین اسلام بود.
سرخسی. از قدمای شعرای ایران و مرحوم هدایت گوید: از احوال او اطلاعی نیست. قطعۀ ذیل از اوست: ای پادشاه روی زمین دور از آن تست اندیشۀ تقلّب دوران کن و زمان بیخی نشان که دولت باقیت بردهد کاین باغ عمر گاه بهار است و گه خزان چون کام جاودان متصور نمیشود خرم کسی که زنده کند نام جاودان طاهر بن علی جرجانی. در فهرست شیخ منتجب الدین آمده است: که وی از فقها و شیعی است و به سال 575 هجری قمری درگذشته است وراق. ابن عبدوس. او دیوان ابن الرومی را گرد کرده است. (ابن الندیم) المقلی. فقیهی شافعی است. (ابن الندیم)
سرخسی. از قدمای شعرای ایران و مرحوم هدایت گوید: از احوال او اطلاعی نیست. قطعۀ ذیل از اوست: ای پادشاه روی زمین دور از آن تُست اندیشۀ تقلّب دوران کن و زمان بیخی نشان که دولت باقیت بردهد کاین باغ عمر گاه بهار است و گه خزان چون کام جاودان متصور نمیشود خرم کسی که زنده کند نام جاودان طاهر بن علی جرجانی. در فهرست شیخ منتجب الدین آمده است: که وی از فقها و شیعی است و به سال 575 هجری قمری درگذشته است وراق. ابن عبدوس. او دیوان ابن الرومی را گرد کرده است. (ابن الندیم) المقلی. فقیهی شافعی است. (ابن الندیم)
محبت برادرانه، نام شهری است در حدود لیدیه و فریگیه که در 25میلی جنوب شرقی سارد واقع بوده است. بانی آن اتالس فیلادلف پادشاه پرگام بوده و اکنون بر چند تل بناهایی در آن محل هست و مجموعاً 3000 خانه و 10000 تن سکنه دارد. (از قاموس کتاب مقدس). رجوع به فیلادلف شود
محبت برادرانه، نام شهری است در حدود لیدیه و فریگیه که در 25میلی جنوب شرقی سارد واقع بوده است. بانی آن اتالس فیلادلف پادشاه پرگام بوده و اکنون بر چند تل بناهایی در آن محل هست و مجموعاً 3000 خانه و 10000 تن سکنه دارد. (از قاموس کتاب مقدس). رجوع به فیلادلف شود
تابعی است. او از کعب و از او حمید بن هلال روایت کند. در علوم اسلامی، اصطلاح تابعی به فردی اشاره دارد که پیامبر اسلام را ندیده اما از اصحاب ایشان کسب علم کرده است. بسیاری از بزرگان حدیث و تفسیر مانند قتاده، نخعی و ابن سیرین از طبقه تابعین هستند. این واژه نشان دهنده رابطه علمی و معنوی میان نسل های نخست اسلام است.
تابعی است. او از کعب و از او حمید بن هلال روایت کند. در علوم اسلامی، اصطلاح تابعی به فردی اشاره دارد که پیامبر اسلام را ندیده اما از اصحاب ایشان کسب علم کرده است. بسیاری از بزرگان حدیث و تفسیر مانند قتاده، نخعی و ابن سیرین از طبقه تابعین هستند. این واژه نشان دهنده رابطه علمی و معنوی میان نسل های نخست اسلام است.
طبری گرگانی. شاعری از مردم جرجان و مضجع او نیز بدانجاست و از زمان و ممدوح و دیگر اخبار او چیزی در دست نیست. او راست: دلم میان دو زلفت نهان شد ای مه روی ز بهر آنکه ز چشمت همی بپرهیزد نبینی آن که چو مر زلف را بشانه زنی سر دو زلف تو در شانه می درآویزد؟ همی بترسم کو را برون برد ز میان چو دید چشمت و زو رستخیز برخیزد و گر بخسبد یک چشم زخم وقت سحر نسیم زلف تو آن خفته را برانگیزد و گر ببیند غماز غمزۀ تو دلم هلاک جان بود ار جان از او بنگریزد. و نیز: چیست این باژگونه طبع فلک گاه دیویست زشت و گاه ملک ز بس این پرگزافه قسمت او از حقیقت دلم کشیده بشک بی خرد زو نشسته تکیه زده زیر دیبای زر و خز و فنک باخرد را از او بجامۀ خواب زبرش آتش است و زیر خسک گوئی ار دهر داد کرد و کند این چنین داد کی بود ویحک درک الاسفل است جای امید بدرج کی رسد کسی ز درک نیک بختی چو آب و من سمکم او ز من دور چون سما ز سمک دیریابست تا کی این گله زو بجهان دم مزن ز لی و ز لک فلک از طبع برنگردد تو بی تکلف مکن گله ز فلک. رجوع به لباب الالباب چ برون ج 2 ص 66 و رجوع به مجمعالفصحاء ج 1 ص 81 شود، مرد ضعیف
طبری گرگانی. شاعری از مردم جرجان و مضجع او نیز بدانجاست و از زمان و ممدوح و دیگر اخبار او چیزی در دست نیست. او راست: دلم میان دو زلفت نهان شد ای مه روی ز بهر آنکه ز چشمت همی بپرهیزد نبینی آن که چو مر زلف را بشانه زنی سر دو زلف تو در شانه می درآویزد؟ همی بترسم کو را برون برد ز میان چو دید چشمت و زو رستخیز برخیزد و گر بخسبد یک چشم زخم وقت سحر نسیم زلف تو آن خفته را برانگیزد و گر ببیند غماز غمزۀ تو دلم هلاک جان بود ار جان از او بنگریزد. و نیز: چیست این باژگونه طبع فلک گاه دیویست زشت و گاه ملک ز بس این پرگزافه قسمت او از حقیقت دلم کشیده بشک بی خرد زو نشسته تکیه زده زیر دیبای زر و خز و فنک باخرد را از او بجامۀ خواب زبرش آتش است و زیر خسک گوئی ار دهر داد کرد و کند این چنین داد کی بود ویحک درک الاسفل است جای امید بدَرج کی رسد کسی ز درک نیک بختی چو آب و من سمکم او ز من دور چون سما ز سمک دیریابست تا کی این گله زو بجهان دم مزن ز لی و ز لک فلک از طبع برنگردد تو بی تکلف مکن گله ز فلک. رجوع به لباب الالباب چ برون ج 2 ص 66 و رجوع به مجمعالفصحاء ج 1 ص 81 شود، مرد ضعیف
قصبه ای در مصر سفلی، واقع در شبه جزیره ای بهمان نام، دارای 200 تن سکنه و بارانداز مجاور آنجا نیز بهمان نام موسوم است. در 1798 تا 1801م. سه جنگ در آنجا وقوع یافت. جنگ اولی در باراندازمزبور میان سپاهیان فرانسه و امیرالبحر برویس و نلسون روی داد. در جنگ دویم که در ژوئیه 1799 واقع شد ناپلئون بناپارت 18000 سپاهیان ترک را در آنجا بدریاریخت و به آخر روز کلبر سردار مشهور فرانسه بناپارت را در آغوش کشید و فریاد کرد: ((ژنرال ! شما به مقدار دنیا بزرگید.)) و جنگ سوم در مارس 1801 میلادی بود. آبرکرمبی سردار انگلیسی 20000 سپاهی بدانجا پیاده کرد و قصبه را از دست 16000 سپاهیان ژنرال فریان بستد
قصبه ای در مصر سفلی، واقع در شبه جزیره ای بهمان نام، دارای 200 تن سکنه و بارانداز مجاور آنجا نیز بهمان نام موسوم است. در 1798 تا 1801م. سه جنگ در آنجا وقوع یافت. جنگ اولی در باراندازمزبور میان سپاهیان فرانسه و امیرالبحر برویس و نلسون روی داد. در جنگ دویم که در ژوئیه 1799 واقع شد ناپلئون بناپارت 18000 سپاهیان ترک را در آنجا بدریاریخت و به آخر روز کلبر سردار مشهور فرانسه بناپارت را در آغوش کشید و فریاد کرد: ((ژنرال ! شما به مقدار دنیا بزرگید.)) و جنگ سوم در مارس 1801 میلادی بود. آبرکرمبی سردار انگلیسی 20000 سپاهی بدانجا پیاده کرد و قصبه را از دست 16000 سپاهیان ژنرال فریان بستد
بیونانی زعرور است. (تحفۀ حکیم مؤمن). مسبیلس. ذوالثلاث نویات. ذوالثلاث حبات. طریقوقون. طریققن، شهد. (غیاث اللغات). شهدی که جمع کند آن را زنبور در شکم خود و بیرون آورد، یا شهدی که در اطراف خانه زنبور چسبیده بود. انگبین. (مهذب الاسماء). عسل، نمی که بر درخت افتد. (منتهی الارب) ، آنچه از مأکول که از دست یا دهان افتد گاه خوردن و آنرا لطاخه نیز گویند
بیونانی زعرور است. (تحفۀ حکیم مؤمن). مسبیلس. ذوالثلاث نویات. ذوالثلاث حبات. طریقوقون. طریققن، شهد. (غیاث اللغات). شهدی که جمع کند آن را زنبور در شکم خود و بیرون آورد، یا شهدی که در اطراف خانه زنبور چسبیده بود. انگبین. (مهذب الاسماء). عسل، نمی که بر درخت افتد. (منتهی الارب) ، آنچه از مأکول که از دست یا دهان افتد گاه خوردن و آنرا لطاخه نیز گویند
صیفی بن اسلت انصاری. در نام او اختلافات است. بعضی او را از صحابه شمرده اند و جمعی گویند که او اسلام نیاورد. واژه صحابی به افرادی گفته می شود که در زمان حیات حضرت محمد (ص)، ایشان را ملاقات کرده و مسلمان شده اند. این افراد در ثبت سنت نبوی و گسترش اسلام نقش کلیدی داشته اند. وجود صحابه در جنگ ها، هجرت ها و فعالیت های اجتماعی صدر اسلام، بخش مهمی از تاریخ اسلامی را شکل داده است.
صیفی بن اسلت انصاری. در نام او اختلافات است. بعضی او را از صحابه شمرده اند و جمعی گویند که او اسلام نیاورد. واژه صحابی به افرادی گفته می شود که در زمان حیات حضرت محمد (ص)، ایشان را ملاقات کرده و مسلمان شده اند. این افراد در ثبت سنت نبوی و گسترش اسلام نقش کلیدی داشته اند. وجود صحابه در جنگ ها، هجرت ها و فعالیت های اجتماعی صدر اسلام، بخش مهمی از تاریخ اسلامی را شکل داده است.
عمرو بن حارث بن ثور (و در بعضی نسخ: نور) بن سعد بن حرمله بن علقمه بن عمرو بن سدوس بن شیبانی سدوسی بصری. نحوی اخباری. و سیوطی در بغیه نام و نسب او را عمرو بن منیعبن حصین السدوسی آورده و در شروح شواهد رضی مؤرّج ذهلی بر وزن محدّث سلمی شاعر اسلامی معاصر امویان ذکر شده و درصحاح از ابی سعید آمده است که: و منه المؤرج الذهلی جدالمؤرج الراویه سمّی لتأریجه الحرب و تأریشها بین بکر و تغلب و هما قبیلتان عظیمتان. و یاقوت نام او را مؤرج بن عمرو بن الحارث بن منیع گفته است. او ازاعیان اصحاب خلیل و عالم بعربیت و حدیث و انساب است و از ابی زید انصاری اخذ روایت کرده و صحابت خلیل بن احمد داشته است و حدیث از شعبه بن الحجاج و ابی عمرو بن العلاء و غیر آندو شنوده است و احمد بن محمد بن ابی محمد یزیدی و غیر او از مورّج روایت کنند. مورج با مأمون بخراسان شد و به شهر مرو سکونت گزید سپس بنیشابور آمد و بدانجا اقامت کرد و بمشایخ نیشابور املاء میکرد و آنان می نوشتند و گفته اند که اصمعی ثلث لغت عرب را از برداشت و خلیل نیز ثلثی و مورج دوثلث و ابومالک تمام لغت عرب را محفوظ بود و ابوعبداﷲ محمد بن عباس یزیدی از عم ّ خود و او از مورّج آرد که گفت: من از بادیه بحضر شدم از قیاس در لغت عرب چیزی نمیدانستم واول بار آنرا در حلقۀ ابی زید انصاری در بصره آموختم و باز ابوعبداﷲ مزبور گوید: مورج کسائی بجد من هدیه کرد و او در جواب قطعه ای به نظم باظهار شکر فرستادو یاقوت آن قطعه را را در معجم الادباء نقل کرده است. و از کتب ابوفید است: کتاب غریب القرآن، کتاب الانواء، کتاب المعانی، کتاب جماهیر القبائل، کتاب حذق نسب قریش و غیره. و وفات وی به سال 195 هجری قمری بود. و در کنیت او ابوفند و ابوفیل نیز ظاهراً به تصحیف آورده اند. رجوع به تاج العروس مادۀ ارج و معجم الادباء یاقوت در کلمه مؤرج و رجوع به فهرست ابن الندیم شود
عمرو بن حارث بن ثور (و در بعضی نسخ: نور) بن سعد بن حرمله بن علقمه بن عمرو بن سدوس بن شیبانی سدوسی بصری. نحوی اخباری. و سیوطی در بغیه نام و نسب او را عمرو بن منیعبن حصین السدوسی آورده و در شروح شواهد رضی مُؤَرِّج ذهلی بر وزن مُحدِّث سلمی شاعر اسلامی معاصر امویان ذکر شده و درصحاح از ابی سعید آمده است که: و منه المؤرج الذهلی جدالمؤرج الراویه سمّی لتأریجه الحرب و تأریشها بین بکر و تغلب و هما قبیلتان عظیمتان. و یاقوت نام او را مؤرج بن عمرو بن الحارث بن منیع گفته است. او ازاعیان اصحاب خلیل و عالم بعربیت و حدیث و انساب است و از ابی زید انصاری اخذ روایت کرده و صحابت خلیل بن احمد داشته است و حدیث از شعبه بن الحجاج و ابی عمرو بن العلاء و غیر آندو شنوده است و احمد بن محمد بن ابی محمد یزیدی و غیر او از مورّج روایت کنند. مورج با مأمون بخراسان شد و به شهر مرو سکونت گزید سپس بنیشابور آمد و بدانجا اقامت کرد و بمشایخ نیشابور املاء میکرد و آنان می نوشتند و گفته اند که اصمعی ثلث لغت عرب را از برداشت و خلیل نیز ثلثی و مورج دوثلث و ابومالک تمام لغت عرب را محفوظ بود و ابوعبداﷲ محمد بن عباس یزیدی از عم ّ خود و او از مورّج آرد که گفت: من از بادیه بحضر شدم از قیاس در لغت عرب چیزی نمیدانستم واول بار آنرا در حلقۀ ابی زید انصاری در بصره آموختم و باز ابوعبداﷲ مزبور گوید: مورج کسائی بجد من هدیه کرد و او در جواب قطعه ای به نظم باظهار شکر فرستادو یاقوت آن قطعه را را در معجم الادباء نقل کرده است. و از کتب ابوفید است: کتاب غریب القرآن، کتاب الانواء، کتاب المعانی، کتاب جماهیر القبائل، کتاب حذق نسب قریش و غیره. و وفات وی به سال 195 هجری قمری بود. و در کنیت او ابوفند و ابوفیل نیز ظاهراً به تصحیف آورده اند. رجوع به تاج العروس مادۀ ارج و معجم الادباء یاقوت در کلمه مؤرج و رجوع به فهرست ابن الندیم شود
غنّام. صحابی است. در منابع اسلامی، صحابی فردی است که پیامبر اسلام (ص) را ملاقات کرده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر در دین اسلام باقی مانده است. صحابه از نخستین پیروان اسلام بودند که در جنگ های صدر اسلام حضور داشتند و بسیاری از احادیث پیامبر به واسطه آنان به نسل های بعد منتقل شده است. واژه صحابی به ویژه در فقه و اصول روایت حدیث اهمیت بالایی دارد.
غنّام. صحابی است. در منابع اسلامی، صحابی فردی است که پیامبر اسلام (ص) را ملاقات کرده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر در دین اسلام باقی مانده است. صحابه از نخستین پیروان اسلام بودند که در جنگ های صدر اسلام حضور داشتند و بسیاری از احادیث پیامبر به واسطه آنان به نسل های بعد منتقل شده است. واژه صحابی به ویژه در فقه و اصول روایت حدیث اهمیت بالایی دارد.
فیلسوفی یونانی از ماغارویان و از مردم ملیطه شاگرد و خلیفۀاقلیدس بمائۀ چهارم قبل از میلاد و چنانکه دیوجانس لائرتی و فلوطرخس روایت کرده اند او فن جدل به ذیمسطینس آموخت. و مسئلۀ حبّه و خرمن بدو منسوب است.
فیلسوفی یونانی از ماغارویان و از مردم ملیطه شاگرد و خلیفۀاقلیدس بمائۀ چهارم قبل از میلاد و چنانکه دیوجانس لائرتی و فلوطرخس روایت کرده اند او فن جدل به ذیمسطینس آموخت. و مسئلۀ حبّه و خرمن بدو منسوب است.
نصیبی. بشر بن یحیی بن علی القینی النصیبی. شاعر و ادیبی از مردم نصیبین. از کتب اوست: سرقات البحتری من ابی تمام. کتاب الجواهر. کتاب الاّداب. کتاب السرقات الکبیر. (از ابن الندیم)
نصیبی. بشر بن یحیی بن علی القینی النصیبی. شاعر و ادیبی از مردم نصیبین. از کتب اوست: سرقات البحتری من ابی تمام. کتاب الجواهر. کتاب الاَّداب. کتاب السرقات الکبیر. (از ابن الندیم)
یونانی تازی شده از گیاهان ازگیل درختچه ای از تیره گل سرخیان که خاردار است و بحالت وحشی در جنگلهای اروپای مرکزی و نواحی معتدل آسیا روییده میشود و غالبا آنرا با درختان دیگر پیوند میزنند ارونیا
یونانی تازی شده از گیاهان ازگیل درختچه ای از تیره گل سرخیان که خاردار است و بحالت وحشی در جنگلهای اروپای مرکزی و نواحی معتدل آسیا روییده میشود و غالبا آنرا با درختان دیگر پیوند میزنند ارونیا