جدول جو
جدول جو

معنی ابودودان - جستجوی لغت در جدول جو

ابودودان
(اَ)
کنیت عیدبن الابرص
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ عَ)
او راست: شروط الاحکام
لغت نامه دهخدا
(اَ بو وَ)
النجیبی. محدث است. محدثان در فرهنگ اسلامی به عنوان حافظان میراث نبوی شناخته می شوند. آن ها با تلاش خستگی ناپذیر، هزاران حدیث را به صورت شفاهی یا مکتوب گردآوری و ثبت کردند. یکی از افتخارات تمدن اسلامی، وجود محدثانی است که در بررسی اسناد و راویان، به دقتی علمی دست یافتند که در هیچ تمدن دیگری یافت نمی شود. به واسطه محدثان، تاریخ شفاهی اسلام تبدیل به مجموعه ای دقیق و قابل اتکا شد.
لغت نامه دهخدا
(اَ هََ)
یکی از علمای نجوم و احکام. (طبقات قاضی صاعد)
لغت نامه دهخدا
(اَ زَ)
بوزیدان. عودالکهنیا. عودالصلیب. فاوانیا. عبدالسلام. عودالریح
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
مملوک. شاعری مقل است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ دُ)
فرج بن جریر. پدر احمد بن ابی دواد است
جویریه بن الحجاج. شاعری از عرب
الراسی. شاعری از عرب
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ)
چاه ابودردا، نام موضعی بجنوبی فارس نزدیک گنبد قاضی
لغت نامه دهخدا