جدول جو
جدول جو

معنی ابوخلیفه - جستجوی لغت در جدول جو

ابوخلیفه
(اَ خَ فَ)
حجاج بن غیاث. محدث است. واژه محدث در علم حدیث به کسی اطلاق می شود که توانایی بررسی و نقد حدیث را داراست. این افراد با استفاده از دانش وسیع در زمینه راویان، طبقات مختلف آنان، و شواهد مختلف، صحت یا سقم یک روایت را تعیین می کنند. محدثان با برقراری استانداردهای دقیق علمی، به مسلمانان کمک کردند تا از احادیث صحیح بهره برداری کنند و از اشتباهات جلوگیری نمایند.
فضل بن حباب بن محمد بن شعیب بن صخر جمحی بصری. قاضی بصره. از روات اخبار و اشعار و انساب. وفات او بسال 305 هجری قمری بوده است. کتاب الفرسان و کتاب طبقات الشعراء الجاهلین از اوست. و رجوع به فضل... شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ حُ لَ قَ)
رشیدالدین یعقوب طیبی، از احفاد داود بن متی معاصر ابن ابی اصیبعه. وفات 645 هجری قمری رجوع به نامۀ دانشوران ج 2 ص 445 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ جُ حَ فَ)
وهب بن عبداﷲ. یکی از صحابۀ رسول صلوات اﷲعلیه. او پس از وفات آن حضرت بخدمت امیرالمؤمنین علی علیه السلام پیوست و در حروب آن حضرت حضور داشت. و امیرالمؤمنین علی او راوهب الخیر و گاهی وهب الله میخواند. و او بکوفه اقامت گزید و به سال 72 هجری قمری بدانجا درگذشت، حربا، جانورکی چون حرباء. (المزهر) ، دشنامی است
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟ کَ)
حطیئه. شاعر. جرول بن ایاس:
کو خصیب و کو امیّه کو حطیئه کو کمیت
اخطل و بشار برد آن شاعر اهل یمن.
منوچهری.
و رجوع به ابوملیکه جرول... شود
لغت نامه دهخدا
(اَ طُ لَ حَ)
بقولی کنیت قیس بن عاصم است
لغت نامه دهخدا
(اَ حَ فَ)
نخودآب. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اَ حَ فَ)
نعمان بن ابی عبداﷲ محمد بن منصور بن احمد بن حیون. یکی از ائمۀ فضل و علماء قرائت قرآن و معانی آن و وجوه فقه و اختلاف فقها و لغت و شعر و معرفت به تاریخ و ایام ناس و او را در حق اهل بیت طهارت هزاران ورق تألیف است و نیز در مناقب و مثالب او را کتابی نیکوست وردی به مخالفین خود و ردی بر ابوحنیفه و بر مالک و شافعی و ابن سریج و نیز کتابی در اختلاف فقها و کتاب اصول المذاهب و کتاب ابتداءالدعوه للعبیدیین. کتاب الاختیار فی الفقه. کتاب الاقتصار فی الفقه. و قصیده ای فقهیه ملقب به المنتخبه دارد. او در اول مذهب مالکی داشت سپس طریقت اسماعیلیه گرفت و ملازم صحبت المغرابی تمیم معدبن المنصور گردید و آنگاه که معد بدیار مصر شدبا او بود و در مستهل ّ رجب 363 هجری قمری یا در جمعۀسلخ جمادی الاّخر آن سال به مصر درگذشت و معز بر او نماز گذاشت و او در میان اسماعیلیه سمت داعی داشت و پدر او ابوعبداﷲ محمد، عمری طویل یافت. وی اخبار نفیسۀ بسیاری از حفظ داشت و در سال 351 به صدوچهارسالگی بقیروان وفات کرد. ابوحنیفه را فرزندان شریف و صالح بوده است از جمله ابوالحسن علی بن نعمان که معز خلیفۀ فاطمی او را با ابوطاهر محمد زحلی باشتراک قاضی مصر کرد. و نیز ابوحنیفه را کتابی میان فقهای شیعه مشهور و هم اکنون موجود است به نام دعائم الاسلام. و مجلسی در بحار جلد اول معتقد است که ابوحنیفه شیعی اثناعشری است لکن بتقیّه خود را هفت امامی می نماید. رجوع به ابن خلکان و تاریخ یافعی و خطط مصر ابن زولاق شود
کنیت بیست فقیه است و از جمله، اشهر آنان نعمان بن ثابت
لغت نامه دهخدا
(اَ خَ صَ)
عبدالله بن قیس. محدث است. محدث در اصطلاح اسلامی به فردی گفته می شود که با استفاده از علم حدیث، روایات پیامبر اسلام (ص) را جمع آوری و بررسی کرده و پس از تحلیل دقیق اسناد و متن ها، روایات صحیح را به دیگران منتقل می کند. در حقیقت، این فرد به عنوان یک نگهبان علمی، سنت نبوی را به دقت ثبت و حفظ کرده است تا از تحریف و تغییر آن جلوگیری شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ خُ بَ ءَ)
کوفی. لقب او سؤرالاسد است
لغت نامه دهخدا
(اَ خَ رَ)
صنابحی یا صباحی. یکی از صحابۀ رسول صلوات الله علیه است
لغت نامه دهخدا
(اَ خُ لَ)
عقبه بن حماد الدمشقی. محدث است. در تاریخ اسلام، محدثان نقش برجسته ای در حفظ و گسترش علم حدیث داشتند. آنان با استفاده از قدرت حافظه، پژوهش های میدانی و مصاحبه با راویان مختلف، احادیث صحیح را شناسایی و برای نسل های بعدی ثبت کردند. محدثان در دوران های مختلف با ایجاد قواعد علمی برای بررسی سند و متن حدیث، یکی از مهم ترین ارکان حفظ اصالت دین اسلام را تشکیل می دهند.
لغت نامه دهخدا
(اَ خِ عَ)
نمر. (المزهر). پلنگ. ابوخطاب
لغت نامه دهخدا
(اَ خَ دَ)
بشر بن المعتمر را در رد ابوخلده کتابی است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ خِ)
کنیت ابلیس
لغت نامه دهخدا
(اَ خَ لَ)
او از ابومرزوق و ابوالعدبس از وی روایت کند
از حارث بن عمیرۀ حارثی روایت کند
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابولیله
تصویر ابولیله
سنجد تلخ از گیاهان درختچه ایست از تیره صندلها نوعی سنجد تلخ
فرهنگ لغت هوشیار