جدول جو
جدول جو

معنی ابوخلثا - جستجوی لغت در جدول جو

ابوخلثا
مصحف انخسا و انخوسا
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مصحف انخسا و انخوسا
لغت نامه دهخدا
مصحف انخسا و انخوسا. رجوع به انخسا شود
لغت نامه دهخدا
مصحف انخسا و انخوسا
لغت نامه دهخدا
(اَ خُ لَ)
عقبه بن حماد الدمشقی. محدث است. در تاریخ اسلام، محدثان نقش برجسته ای در حفظ و گسترش علم حدیث داشتند. آنان با استفاده از قدرت حافظه، پژوهش های میدانی و مصاحبه با راویان مختلف، احادیث صحیح را شناسایی و برای نسل های بعدی ثبت کردند. محدثان در دوران های مختلف با ایجاد قواعد علمی برای بررسی سند و متن حدیث، یکی از مهم ترین ارکان حفظ اصالت دین اسلام را تشکیل می دهند.
لغت نامه دهخدا
(اَ خِ عَ)
نمر. (المزهر). پلنگ. ابوخطاب
لغت نامه دهخدا
(اَ خَ دَ)
بشر بن المعتمر را در رد ابوخلده کتابی است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ خَ)
موضعی قرب باطلاق ابوکلام بر ساحل غربی دجله نزدیک مقام عزیز
لغت نامه دهخدا
(اَ خِ)
کنیت ابلیس
لغت نامه دهخدا
(اَ خَلْ لا)
شاعر رئیس جاهلی و یکی از اشراف. و زبان بن علی بن عبدالواسع و پسر او خالد بن زبان از ذریۀ اویند
لغت نامه دهخدا
(اَ خَ)
انوخلثا. ابوخلسا. ابخوسا. خس الحمار. عاقرشمعا. شجرهالدم. رجل الحمامه. حمیرا. هرقلوس. شنقاد. کحلاء. انقلیا. و به سریانی حالوما و بلفظی دیگر بالقس و بفارسی کاهوخر و هوجویه. نام نباتی است شبیه به برگ کاهو و باریکتر و باخشونت و سیاه لون و ملاصق زمین و گلش اشقر و دانه اش سیاه و بیخش بقدر یک انگشت و بسیار سرخ و دارای اقسامی است. انوخلسا و ابوخلسا محرف انوخسا و انخسا یونانی است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن و ترجمه صیدنه و بحرالجواهر و برهان شود
لغت نامه دهخدا
(اَ کُ)
نوعی مرغوب از قند
لغت نامه دهخدا
(اَ خَ لَ)
او از ابومرزوق و ابوالعدبس از وی روایت کند
از حارث بن عمیرۀ حارثی روایت کند
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابوخلسا
تصویر ابوخلسا
هوه چوبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابو خلسا
تصویر ابو خلسا
یونانی تازی شده هوه چوبه هو چوبه از گیاهان دارویی
فرهنگ لغت هوشیار
روستایی از توابع دهستان علی آباد قائم شهر موسوم به ابوخیل
فرهنگ گویش مازندرانی