جدول جو
جدول جو

معنی ابوخضیر - جستجوی لغت در جدول جو

ابوخضیر(اَ ؟)
نام محلی است در حدود فلاحیه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ ظُ هََ)
عبدالله بن فارس عمری. شیخ است ابوعبدالرحمن سلمی را
لغت نامه دهخدا
(اَ)
بوصیر. نام قریه ای قرب قاهره و شاعر مشهور محمد بوصیری صاحب قصیدۀ برده از آنجاست.
لغت نامه دهخدا
(اَ ضَ)
تابعی است. او از کعب و از او حمید بن هلال روایت کند. در علوم اسلامی، اصطلاح تابعی به فردی اشاره دارد که پیامبر اسلام را ندیده اما از اصحاب ایشان کسب علم کرده است. بسیاری از بزرگان حدیث و تفسیر مانند قتاده، نخعی و ابن سیرین از طبقه تابعین هستند. این واژه نشان دهنده رابطه علمی و معنوی میان نسل های نخست اسلام است.
لغت نامه دهخدا
(اَ مُ ضَ)
زیاده الله ثالث. آخرین پادشاهان بنی الأغلب (290-296 هجری قمری). رجوع به ترجمه ابوعبدالله الحسین بن احمد بن محمد بن زکریا المعروف بالشیعی... در ابن خلکان شود
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ)
محمد بن مسعود العیاشی السمرقندی فقیه شیعی از امامیّه او در غزارت علم یگانه روزگار خویش بود و کتب او را در نواحی خراسان منزلتی بزرگ است و در فقه و جز آن دویست وهشت کتاب کرده است و از جمله آنهاست: کتاب سیرت ابی بکر کتاب سیرت عمر. کتاب سیرت عثمان. کتاب سیرت معاویه. کتاب معیارالاخیار. کتاب الموضح. (از ابن الندیم). و کتاب تفسیر او مشهور است. و او را سیصدهزار دینار بود که همه در کار اهل علم و ادب کرد. و پیوسته جمعی از علماء و وراقّان در خانه او به تبویب و تدوین و کتابت کتب او می پرداختند. تاریخ وفات وی بدست نیامد و ظاهراً در اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم میزیست
لغت نامه دهخدا
(اَ)
قصبه ای در مصر سفلی، واقع در شبه جزیره ای بهمان نام، دارای 200 تن سکنه و بارانداز مجاور آنجا نیز بهمان نام موسوم است. در 1798 تا 1801م. سه جنگ در آنجا وقوع یافت. جنگ اولی در باراندازمزبور میان سپاهیان فرانسه و امیرالبحر برویس و نلسون روی داد. در جنگ دویم که در ژوئیه 1799 واقع شد ناپلئون بناپارت 18000 سپاهیان ترک را در آنجا بدریاریخت و به آخر روز کلبر سردار مشهور فرانسه بناپارت را در آغوش کشید و فریاد کرد: ((ژنرال ! شما به مقدار دنیا بزرگید.)) و جنگ سوم در مارس 1801 میلادی بود. آبرکرمبی سردار انگلیسی 20000 سپاهی بدانجا پیاده کرد و قصبه را از دست 16000 سپاهیان ژنرال فریان بستد
لغت نامه دهخدا
(اَ خُ بَ)
بوزینه. بوزنه. حمدونه. کپی. بهنانه. قرد. (المزهر). میمون
لغت نامه دهخدا
(اَ خَ)
لکلک. لقلق. (مهذب الاسماء). بلارج. فالرغس. فالرغوس
لغت نامه دهخدا
(اَ خَ)
وهیب بن عبداﷲ نسائی. یکی از رجال خراسان. وی بزمان هارون خلیفه بر عرب طغیان کرد و هارون علی بن عیسی بن ماهان را بدفع او فرستاد و در حربی که به سال 183 هجری قمری روی داد مغلوب گشت و بار دیگر در 185 ابیورد و طوس و نیشابور را مسخر ساخت و بمحاصرۀ مرو پرداخت و باز علی بن عیسی بمحاربۀ وی شتافت و ابوالخصیب در جنگی صعب کشته شد، حداءه. موش گیر. (مهذب الاسماء). غلیواژ. گوشت ربا. و رجوع به ابوالخطاف شود
لغت نامه دهخدا
(اَ خُ لَ)
عقبه بن حماد الدمشقی. محدث است. در تاریخ اسلام، محدثان نقش برجسته ای در حفظ و گسترش علم حدیث داشتند. آنان با استفاده از قدرت حافظه، پژوهش های میدانی و مصاحبه با راویان مختلف، احادیث صحیح را شناسایی و برای نسل های بعدی ثبت کردند. محدثان در دوران های مختلف با ایجاد قواعد علمی برای بررسی سند و متن حدیث، یکی از مهم ترین ارکان حفظ اصالت دین اسلام را تشکیل می دهند.
لغت نامه دهخدا
(اَ خَ رَ)
صنابحی یا صباحی. یکی از صحابۀ رسول صلوات الله علیه است
لغت نامه دهخدا
(اَ زَ)
اوزّ. مرغابی. اردک
لغت نامه دهخدا
(اَ زُ بَ)
محمد بن مسلم. مولی حکیم بن حزام بن المکی. محدث است و از جابر بن عبدالله روایت کند. در فرهنگ اسلامی، محدث به کسی اطلاق می شود که در نقل و بررسی احادیث پیامبر اسلام تخصص دارد. این افراد در جمع آوری، تصحیح و تجزیه و تحلیل روایات پیامبر (ص) نقش ویژه ای دارند و در فرآیند بررسی حدیث به گونه ای عمل می کنند که احادیث صحیح به طور دقیق به نسل های بعدی منتقل شود. به همین دلیل، محدثان از جایگاهی خاص در تاریخ اسلام برخوردارند.
لغت نامه دهخدا
(اَ حِ یَ)
سبا المنصور. سومین و آخرین از امرای بنی صلیح در صنعا (از 484 تا 492 هجری قمری)
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ)
نام محلی بشمال افریقیّه نزدیک سلوم
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
او راست: کتاب المسائل المنثوره فی القرآن. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ حُ دَ)
هرماس بن زیاد. صحابیست. عنوان صحابی از ارزشمندترین عناوین در فرهنگ اسلامی است. افرادی که با پیامبر اسلام (ص) دیدار کرده، ایمان آورده و تا پایان عمر مؤمن باقی مانده اند، این لقب را کسب کرده اند. این اشخاص ستون های اصلی جامعه اسلامی نخستین را تشکیل می دادند و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند.
لغت نامه دهخدا
(اَ مُ)
بدل بن المحبره الیربوعی. محدث است. محدث در اصطلاح اسلامی به فردی گفته می شود که با استفاده از علم حدیث، روایات پیامبر اسلام (ص) را جمع آوری و بررسی کرده و پس از تحلیل دقیق اسناد و متن ها، روایات صحیح را به دیگران منتقل می کند. در حقیقت، این فرد به عنوان یک نگهبان علمی، سنت نبوی را به دقت ثبت و حفظ کرده است تا از تحریف و تغییر آن جلوگیری شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ)
محدث است. او از ابی سعید و از او ابراهیم بن یزید کوفی روایت کند. در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
لغت نامه دهخدا
(اَ نُمَ)
محدث است و از هیثم بن مالک روایت کند. نقش محدث در جهان اسلام به عنوان یک محقق و محقق کننده حدیث، اساس علم حدیث و کلام اسلامی را تشکیل می دهد. محدثان با بهره گیری از حافظه قوی و ابزارهای تحلیلی، به استخراج احادیث صحیح از میان روایات متنوع پرداخته و این احادیث را برای استفاده مسلمانان در دروس فقهی، کلامی، اخلاقی و تاریخی به ثبت رساندند.
لغت نامه دهخدا
(اَ عُ فَ)
عریف بنی سریع. تابعی است. او از عبدالله بن عمر روایت کند و ابن نمیر از او. تابعی در متون اسلامی به مسلمانانی گفته می شود که از صحابه پیامبر اسلام (ص) دانش و هدایت گرفته اند. این نسل دوم مسلمانان، از مهم ترین گروه هایی هستند که باعث تثبیت آموزه های دینی شدند و با تلاش های علمی خود، علوم اسلامی را در قرون اولیه رشد دادند. تابعین عموماً دارای ویژگی هایی چون زهد، علم، تقوا و دقت در نقل حدیث بوده اند.
لغت نامه دهخدا
(اَ جُ بَ)
صحابیست. واژه صحابی به افرادی گفته می شود که در زمان حیات حضرت محمد (ص)، ایشان را ملاقات کرده و مسلمان شده اند. این افراد در ثبت سنت نبوی و گسترش اسلام نقش کلیدی داشته اند. وجود صحابه در جنگ ها، هجرت ها و فعالیت های اجتماعی صدر اسلام، بخش مهمی از تاریخ اسلامی را شکل داده است. صحابه ستون های اصلی جامعه اسلامی نخستین را تشکیل می دادند و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند.
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
صحابیست. صحابی در اصطلاح علم حدیث به مسلمانی اطلاق می شود که پیامبر اکرم (ص) را دیده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر بر آن ایمان باقی مانده است. صحابه در انتقال روایات نبوی، فتوحات اسلامی و تثبیت آموزه های دینی نقش بنیادین داشته اند. آنان از نزدیک ترین یاران پیامبر به شمار می آیند. صحابه ستون های اصلی جامعه اسلامی نخستین را تشکیل می دادند و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بو بُ حَ)
تیس. (المزهر). بز نر
لغت نامه دهخدا
(اَ بو بَ)
عتبه بن اسید ثقفی. صحابیست. مفهوم صحابی یکی از مفاهیم کلیدی در علم حدیث است، چراکه بسیاری از احادیث پیامبر از طریق صحابه نقل شده اند. شناخت دقیق صحابه به ما کمک می کند تا درک عمیق تری از منابع دینی و تحولات اجتماعی صدر اسلام داشته باشیم. آنان حافظان زنده سنت و قرآن بودند. صحابه ستون های اصلی جامعه اسلامی نخستین را تشکیل می دادند و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند.
لغت نامه دهخدا
(اَ عُ مَ)
او از عاصم جحدری و از وی هارون نحوی روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ عُ مَ)
قسمی ماهی که آنرا ام الشریط نیز گویند
نره. (منتهی الارب). شرم مرد
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ)
نام قصبه ای به 87 هزارگزی شمال شرقی قاهره
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ)
صرد. (المرصّع)
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ)
مولی عبدالله بن جحش حجازی. او از محمد بن عبدالله روایت کرده است
لغت نامه دهخدا
(اَفُ ضَ)
ابوبکر بن ابی قحافه خلیفۀ رسول صلوات الله علیه. و این کنیت ابی بکر به روزگار جاهلیت بود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
مسجدیست میان تبوک و مدینه، اخطاط غلام، عذار برآوردن کودک، اخطاط خطّه، از آن خود گردانیدن آنرا و نشان کردن بر آن
لغت نامه دهخدا