مهدی. عبیدالله بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام. رجوع به عبیدالله مهدی بن حسن.... شود حسن بن علی بن احمد بن محمد بن خلف بن حیان بن صدقۀ اهوازی بغدادی. شاعر معروف به ابن وکیع. رجوع به حسن... و رجوع به ابن وکیع ابومحمد حسن... شود عبیدالله مهدی بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب، علیهم السلام. رجوع به عبیدالله... شود جمال الدین عبدالله بن یوسف. رجوع به عبدالله بن یوسف بن احمد بن عبدالله بن هشام المصری و رجوع به ابن هشام جمال الدین ابومحمد عبدالله... شود خفاف. از شیوخ تصوف در اواخر مائۀ سیم و اوائل مائۀ چهارم. معاصر شیخ ابوعبدالله خفیف و ابن سعدان و مؤمل. رجوع بنامۀ دانشوران ج 4 ص 84 شود ابن عبدالباقی البغدادی الفرضی. معروف به قاضی البیمارستان. او راست: شرح مقالۀ عاشرۀ اصول اقلیدس. رجوع بتاریخ الحکماء قفطی، چ لیپزیک شود عبدالله بن احمد بن علی بن الحسن بن ابراهیم طباطبابن اسماعیل... معروف به ابن طباطبا. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن طباطبا... شود یوسف بن ابی سعید الحسن بن عبدالله بن المرزبان السیرافی النحوی اللغوی الاخباری. رجوع به یوسف بن ابی سعید... و رجوع به سیرافی... شود ابن عبدالبر. عبدالله بن یوسف بن عبدالله قرطبی. رجوع به عبدالله بن یوسف بن عبدالله... و رجوع به ابن عبدالبر عبدالله بن یوسف... شود ابن وکیع شاعر اهوازی بغدادی. رجوع به حسن بن علی بن احمد بن محمد بن خلف بن حیان بن صدقه، و رجوع به ابن وکیع ابومحمد حسن... شود علی بن الحسین بن علی سیدالساجدین سلام الله علیهم. و دو کنیت دیگر آن حضرت ابوبکر و ابوالحسن است. رجوع به علی بن الحسین... شود کعب بن عجره الأنصاری. صحابی است و از اهل بیعت رضوان. وفات به سال 52 هجری قمری رجوع به حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 238 شود عبدالله بن محمد بن السید نحوی لغوی. معروف به بطلیوسی. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن السید ابومحمد عبدالله.... شود عبدالله بن یوسف بن عبدالله قرطبی. رجوع به عبدالله بن یوسف بن عبدالله... و رجوع به ابن عبدالبر عبدالله بن یوسف... شود حسین بن احمد بن یعقوب همدانی معروف به ابن حائک. رجوع به حسین... شود و این نام بنا به بعض روایات است و مشهور حسن است عبدالله بن عبدالرحمن هاشمی مصری مشهور به ابن عقیل و ملقب به بهاءالدین. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن عقیل... شود ابن سید. عبدالله بن محمد بن سید بطلیوسی بلنسی مغربی. ادیب نحوی. رجوع به ابن سید ابومحمد.. و رجوع به عبدالله... شود عبدالله بن احمد بن محمد بن قدامۀ دمشقی. ملقب بموفق الدین. رجوع به ابن قدامه موفق الدین... و رجوع به عبدالله... شود عبدالله بن القاسم بن المظفر بن علی بن القاسم الشهرزوری. ملقب به مرتضی پدر قاضی کمال الدین. رجوع به عبدالله.... شود عبدالله بن یوسف بن احمد بن عبدالله بن هشام المصری. رجوع به ابن هشام جمال الدین ابومحمد... و رجوع به عبدالله... شود عبدالله بن یوسف بن عبدالله بن یوسف بن محمد بن حیّویه الجوینی. فقیه شافعی. پدر امام الحرمین. رجوع به عبدالله... شود عبدالله بن مسلم بن قتیبۀ دینوری یا مروزی معروف به ابن قتیبۀ نحوی. رجوع به ابن قتیبه... و رجوع به عبدالله... شود ابن ابی الاصبع. زکی الدین عبدالعظیم شاعر قیروانی. رجوع به ابن ابی الاصبع ابومحمد... و رجوع به عبدالعظیم... شود ابن قدامه عبدالرحمن بن محمد. ملقب به شمس الدین. رجوع به ابن قدامه ابومحمد شمس الدین و رجوع به عبدالرحمن... شود عبدالله بن بری بن عبدالجبار مقدسی بصری معروف به ابن برّی. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن برّی ابومحمد... شود دعوان بن علی بن حماد جبائی. از مردم جبّا قریه ای به نهروان یکی از کبار قراء عراق. رجوع به دعوان بن علی... شود حسن بن علی بن حسن بن علی بن عمر الاشرف بن امام زین العابدین علیه السلام ملقب به ناصر کبیر. رجوع به حسن... شود محمد بن حسن بلخی متخلص بمعروفی. بعضی کنیت او را ابومحمد آورده اند. رجوع به ابوعبدالله محمد بن حسن بلخی... شود ابن عبدالحکم. عبدالله بن عبدالحکم بن اعین. فقیه مالکی مصری. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن عبدالحکم... شود مسعدی وکیل آلتونتاش خوارزمشاه در غزنه بزمان مسعود بن مودود. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 321 و 322 و 323 شود ابن قدامه. عبدالله بن احمد بن محمد بن قدامه دمشقی. رجوع به ابن قدامه موفق الدین... و رجوع به عبدالله... شود عبدالله بن احمد بن احمد بن احمد بغدادی معروف به ابن خشاب نحوی. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن خشاب... شود جعفر بن احمد بن حسین بن احمد بن جعفر سراج قاری. معروف به ابن سراج بغدادی. شاعر و ادیب. رجوع به جعفر... شود علوی. یکی از شرفای نیشابور به روزگار محمود سبکتکین و پسر اومسعود. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 35 و 45 شود حبیب زاهد، صاحب حسن. تابعی است. و این همان حبیب عجمی است که بدست حسن بصری توبه کرد. رجوع به حبیب عجمی شود عبدالله بن سلیمان بن داود. معروف به ابن حوطالله. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن حوطالله ابومحمد... شود ابن هشام. رجوع به عبدالله بن یوسف بن احمد بن عبدالله بن هشام مصری، و رجوع به ابن هشام جمال الدین... شود بهاءالدین عبدالله بن عبدالرحمن هاشمی مصری. معروف به ابن عقیل. رجوع به ابن عقیل و رجوع به عبدالله... شود عبدالحمید ابوالفضل بن واسعبن ترک الختلی الحاسب. رجوع به عبدالحمید ابوالفضل بن واسع... شود. (ابن الندیم) عبدالعظیم بن ابی الاصبع. ملقب به زکی الدین شاعر. رجوع به ابن ابی الاصبع... و رجوع به عبدالعظیم... شود عماره بن ابی الحسن علی بن زیدان بن احمد حکمی یمنی. ملقب به نجم الدین شاعر مشهور. رجوع به عماره... شود ابن بیطار. عبدالله بن احمد ضیاءالدین بن بیطار. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن بیطار ابومحمد... شود عبدالمجیدبن عبدون یابری اندلسی و معروف به ابن عبدون. رجوع به ابن عبدون... و رجوع به عبدالمجید... شود بسطامی. به روزگار محمود سبکتکین و پسر او مسعود قضاء گرگان داشت. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 345 شود
مهدی. عبیدالله بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام. رجوع به عبیدالله مهدی بن حسن.... شود حسن بن علی بن احمد بن محمد بن خلف بن حیان بن صدقۀ اهوازی بغدادی. شاعر معروف به ابن وکیع. رجوع به حسن... و رجوع به ابن وکیع ابومحمد حسن... شود عبیدالله مهدی بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب، علیهم السلام. رجوع به عبیدالله... شود جمال الدین عبدالله بن یوسف. رجوع به عبدالله بن یوسف بن احمد بن عبدالله بن هشام المصری و رجوع به ابن هشام جمال الدین ابومحمد عبدالله... شود خفاف. از شیوخ تصوف در اواخر مائۀ سیم و اوائل مائۀ چهارم. معاصر شیخ ابوعبدالله خفیف و ابن سعدان و مؤمل. رجوع بنامۀ دانشوران ج 4 ص 84 شود ابن عبدالباقی البغدادی الفرضی. معروف به قاضی البیمارستان. او راست: شرح مقالۀ عاشرۀ اصول اقلیدس. رجوع بتاریخ الحکماء قفطی، چ لیپزیک شود عبدالله بن احمد بن علی بن الحسن بن ابراهیم طباطبابن اسماعیل... معروف به ابن طباطبا. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن طباطبا... شود یوسف بن ابی سعید الحسن بن عبدالله بن المرزبان السیرافی النحوی اللغوی الاخباری. رجوع به یوسف بن ابی سعید... و رجوع به سیرافی... شود ابن عبدالبر. عبدالله بن یوسف بن عبدالله قرطبی. رجوع به عبدالله بن یوسف بن عبدالله... و رجوع به ابن عبدالبر عبدالله بن یوسف... شود ابن وکیع شاعر اهوازی بغدادی. رجوع به حسن بن علی بن احمد بن محمد بن خلف بن حیان بن صدقه، و رجوع به ابن وکیع ابومحمد حسن... شود علی بن الحسین بن علی سیدالساجدین سلام الله علیهم. و دو کنیت دیگر آن حضرت ابوبکر و ابوالحسن است. رجوع به علی بن الحسین... شود کعب بن عجره الأنصاری. صحابی است و از اهل بیعت رضوان. وفات به سال 52 هجری قمری رجوع به حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 238 شود عبدالله بن محمد بن السید نحوی لغوی. معروف به بطلیوسی. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن السید ابومحمد عبدالله.... شود عبدالله بن یوسف بن عبدالله قرطبی. رجوع به عبدالله بن یوسف بن عبدالله... و رجوع به ابن عبدالبر عبدالله بن یوسف... شود حسین بن احمد بن یعقوب همدانی معروف به ابن حائک. رجوع به حسین... شود و این نام بنا به بعض روایات است و مشهور حسن است عبدالله بن عبدالرحمن هاشمی مصری مشهور به ابن عقیل و ملقب به بهاءالدین. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن عقیل... شود ابن سید. عبدالله بن محمد بن سید بطلیوسی بلنسی مغربی. ادیب نحوی. رجوع به ابن سید ابومحمد.. و رجوع به عبدالله... شود عبدالله بن احمد بن محمد بن قدامۀ دمشقی. ملقب بموفق الدین. رجوع به ابن قدامه موفق الدین... و رجوع به عبدالله... شود عبدالله بن القاسم بن المظفر بن علی بن القاسم الشهرزوری. ملقب به مرتضی پدر قاضی کمال الدین. رجوع به عبدالله.... شود عبدالله بن یوسف بن احمد بن عبدالله بن هشام المصری. رجوع به ابن هشام جمال الدین ابومحمد... و رجوع به عبدالله... شود عبدالله بن یوسف بن عبدالله بن یوسف بن محمد بن حیّویه الجوینی. فقیه شافعی. پدر امام الحرمین. رجوع به عبدالله... شود عبدالله بن مسلم بن قتیبۀ دینوری یا مروزی معروف به ابن قتیبۀ نحوی. رجوع به ابن قتیبه... و رجوع به عبدالله... شود ابن ابی الاصبع. زکی الدین عبدالعظیم شاعر قیروانی. رجوع به ابن ابی الاصبع ابومحمد... و رجوع به عبدالعظیم... شود ابن قدامه عبدالرحمن بن محمد. ملقب به شمس الدین. رجوع به ابن قدامه ابومحمد شمس الدین و رجوع به عبدالرحمن... شود عبدالله بن بری بن عبدالجبار مقدسی بصری معروف به ابن برّی. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن برّی ابومحمد... شود دعوان بن علی بن حماد جبائی. از مردم جُبّا قریه ای به نهروان یکی از کبار قراء عراق. رجوع به دعوان بن علی... شود حسن بن علی بن حسن بن علی بن عمر الاشرف بن امام زین العابدین علیه السلام ملقب به ناصر کبیر. رجوع به حسن... شود محمد بن حسن بلخی متخلص بمعروفی. بعضی کنیت او را ابومحمد آورده اند. رجوع به ابوعبدالله محمد بن حسن بلخی... شود ابن عبدالحکم. عبدالله بن عبدالحکم بن اعین. فقیه مالکی مصری. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن عبدالحکم... شود مسعدی وکیل آلتونتاش خوارزمشاه در غزنه بزمان مسعود بن مودود. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 321 و 322 و 323 شود ابن قدامه. عبدالله بن احمد بن محمد بن قدامه دمشقی. رجوع به ابن قدامه موفق الدین... و رجوع به عبدالله... شود عبدالله بن احمد بن احمد بن احمد بغدادی معروف به ابن خشاب نحوی. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن خشاب... شود جعفر بن احمد بن حسین بن احمد بن جعفر سراج قاری. معروف به ابن سراج بغدادی. شاعر و ادیب. رجوع به جعفر... شود علوی. یکی از شرفای نیشابور به روزگار محمود سبکتکین و پسر اومسعود. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 35 و 45 شود حبیب زاهد، صاحب حسن. تابعی است. و این همان حبیب عجمی است که بدست حسن بصری توبه کرد. رجوع به حبیب عجمی شود عبدالله بن سلیمان بن داود. معروف به ابن حوطالله. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن حوطالله ابومحمد... شود ابن هشام. رجوع به عبدالله بن یوسف بن احمد بن عبدالله بن هشام مصری، و رجوع به ابن هشام جمال الدین... شود بهاءالدین عبدالله بن عبدالرحمن هاشمی مصری. معروف به ابن عقیل. رجوع به ابن عقیل و رجوع به عبدالله... شود عبدالحمید ابوالفضل بن واسعبن ترک الختلی الحاسب. رجوع به عبدالحمید ابوالفضل بن واسع... شود. (ابن الندیم) عبدالعظیم بن ابی الاصبع. ملقب به زکی الدین شاعر. رجوع به ابن ابی الاصبع... و رجوع به عبدالعظیم... شود عماره بن ابی الحسن علی بن زیدان بن احمد حکمی یمنی. ملقب به نجم الدین شاعر مشهور. رجوع به عماره... شود ابن بیطار. عبدالله بن احمد ضیاءالدین بن بیطار. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن بیطار ابومحمد... شود عبدالمجیدبن عبدون یابری اندلسی و معروف به ابن عبدون. رجوع به ابن عبدون... و رجوع به عبدالمجید... شود بسطامی. به روزگار محمود سبکتکین و پسر او مسعود قضاء گرگان داشت. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 345 شود
حبیب بن اوس بن حارث بن قیس ابوالقاسم حسن بن بشر بن یحیی آمدی. در کتاب الموازنه بین الطائیین آید که بیشتر مردم برآنند که پدر ابوتمام ترسائی از اهل جاسم بود و جاسم قریه ای است از قراء جیدور ازاعمال دمشق. نام او تدوس عطار و سپس اوس گفته اند و نسبت او بطی مشکوک فیه است. ابوبکر خطیب در تاریخ بغداد نسب او را با اندک تغییری چنانکه سابقاً گفتیم می آورد و صولی میگوید بعضی برآنند که ابوتمام حبیب بن تدوس نصرانی است و نام تدوس را بگردانیده و اوس گفته اند. او در دیباچۀ لفظ خویش و بضاعت شعر خود و حسن اسلوب یگانه روزگار بود و کتاب حماسۀ او دلیل غزارت فضل و اتقان معرفت و حسن اختیار اوست و مجموعۀ دیگری دارد که آنرا کتاب الفحول نامیده است و در آن طائفه ای کثیره از شعرای جاهلیت و مخضرمین و اسلامیین را گرد کرده است او کتاب اختیارات از شعر شعرا و عده بیشماری از اشعار عرب از بر داشت و بلاد بسیاری را بدید وابودلف عجلی را مدیحه ای بائیه بگفت و او پنجاه هزار درم صلت آن بداد و نیز ابن زیات را مدح گفت و گویند در این وقت در مجلس فیلسوفی بود و بعضی گفته اند او ابویوسف یعقوب بن صباح الکندی بود در مجلس احمد بن المعتصم و این فیلسوف چون شعر او بشنید گفت این شاعر بجوانی خواهد مرد گفتند از کجا دانی گفت از حدت و ذکاء و فطنت با لطافت حس و جودت خاطر او دانستم که نفس روحانی او جسم او بخورد چنانکه شمشیر هندی نیام را. و در روضات بعض اشعار در مدح اهل بیت سلام اﷲ علیهم بدو نسبت داده شده است که مجعول و مصنوع می نماید. و باز در شرح حال او گفته اند که پدر ابوتمام در دمشق کار آب میکرد و خود ابوتمام در جامع مصر شغل سقائی میورزید. مولد او به سال 190 و یا 188 و یا 172 تا 192 ه. ق. در قریۀ جاسم شهر جیدور از اعمال دمشق بود و درمصر تربیت یافت و به سال 231 یا 228 یا 232 در موصل درگذشت و ابونهشل بن حمید طوسی بر قبر او قبه ای کرد و ابن خلکان گوید من قبر او بموصل بدیدم. و ابن الندیم گوید از اوست: کتاب الحماسه. کتاب الأختیارات من الشعر و الشعرا. کتاب الأختیار من اشعار القبائل. کتاب الفحول. شعر او نزدیک دویست ورقه است و صولی آنرا بحروف و علی بن حمزۀ اصفهانی بر انواع مرتب کرده اند: پیش چنین تحفه کو تمیمۀ عقل است واحزن از جان بوتمام برآمد. خاقانی. تا وصف او تمیمۀ من شد بجنب من تمتام ناتمام سخن بود بوتمام. خاقانی
حبیب بن اوس بن حارث بن قیس ابوالقاسم حسن بن بشر بن یحیی آمدی. در کتاب الموازنه بین الطائیین آید که بیشتر مردم برآنند که پدر ابوتمام ترسائی از اهل جاسم بود و جاسم قریه ای است از قراء جیدور ازاعمال دمشق. نام او تدوس عطار و سپس اوس گفته اند و نسبت او بطی مشکوک فیه است. ابوبکر خطیب در تاریخ بغداد نسب او را با اندک تغییری چنانکه سابقاً گفتیم می آورد و صولی میگوید بعضی برآنند که ابوتمام حبیب بن تدوس نصرانی است و نام تدوس را بگردانیده و اوس گفته اند. او در دیباچۀ لفظ خویش و بضاعت شعر خود و حسن اسلوب یگانه روزگار بود و کتاب حماسۀ او دلیل غزارت فضل و اتقان معرفت و حسن اختیار اوست و مجموعۀ دیگری دارد که آنرا کتاب الفحول نامیده است و در آن طائفه ای کثیره از شعرای جاهلیت و مخضرمین و اسلامیین را گرد کرده است او کتاب اختیارات از شعر شعرا و عده بیشماری از اشعار عرب از بر داشت و بلاد بسیاری را بدید وابودلف عجلی را مدیحه ای بائیه بگفت و او پنجاه هزار درم صلت آن بداد و نیز ابن زیات را مدح گفت و گویند در این وقت در مجلس فیلسوفی بود و بعضی گفته اند او ابویوسف یعقوب بن صباح الکندی بود در مجلس احمد بن المعتصم و این فیلسوف چون شعر او بشنید گفت این شاعر بجوانی خواهد مرد گفتند از کجا دانی گفت از حدت و ذکاء و فطنت با لطافت حس و جودت خاطر او دانستم که نفس روحانی او جسم او بخورد چنانکه شمشیر هندی نیام را. و در روضات بعض اشعار در مدح اهل بیت سلام اﷲ علیهم بدو نسبت داده شده است که مجعول و مصنوع می نماید. و باز در شرح حال او گفته اند که پدر ابوتمام در دمشق کار آب میکرد و خود ابوتمام در جامع مصر شغل سقائی میورزید. مولد او به سال 190 و یا 188 و یا 172 تا 192 هَ. ق. در قریۀ جاسم شهر جیدور از اعمال دمشق بود و درمصر تربیت یافت و به سال 231 یا 228 یا 232 در موصل درگذشت و ابونهشل بن حمید طوسی بر قبر او قبه ای کرد و ابن خلکان گوید من قبر او بموصل بدیدم. و ابن الندیم گوید از اوست: کتاب الحماسه. کتاب الأختیارات من الشعر و الشعرا. کتاب الأختیار من اشعار القبائل. کتاب الفحول. شعر او نزدیک دویست ورقه است و صولی آنرا بحروف و علی بن حمزۀ اصفهانی بر انواع مرتب کرده اند: پیش چنین تحفه کو تمیمۀ عقل است واحزن از جان بوتمام برآمد. خاقانی. تا وصف او تمیمۀ من شد بجنب من تمتام ناتمام سخن بود بوتمام. خاقانی
محدث است. و شعبه از او روایت کند. محدّث در علوم اسلامی به کسی گفته می شود که علاوه بر نقل حدیث، علم رجال، علم درایه، و فنون بررسی سند و متن حدیث را به خوبی می داند. این افراد در طول قرون اولیه اسلام، پایه گذاران نظام حدیثی بودند و با دسته بندی راویان، ایجاد شاخص های اعتماد و تفکیک احادیث صحیح از جعلی، علوم اسلامی را از تحریف حفظ کردند. وجود محدث در هر نسل نشانه پویایی دین اسلام بود.
محدث است. و شعبه از او روایت کند. محدّث در علوم اسلامی به کسی گفته می شود که علاوه بر نقل حدیث، علم رجال، علم درایه، و فنون بررسی سند و متن حدیث را به خوبی می داند. این افراد در طول قرون اولیه اسلام، پایه گذاران نظام حدیثی بودند و با دسته بندی راویان، ایجاد شاخص های اعتماد و تفکیک احادیث صحیح از جعلی، علوم اسلامی را از تحریف حفظ کردند. وجود محدث در هر نسل نشانه پویایی دین اسلام بود.
سلمی. صحابی است. اصطلاح صحابی پیامبر به کسانی اطلاق می شود که در دوران زندگی حضرت محمد (ص) به دین اسلام گرویده و شخصاً با ایشان ملاقات داشته اند. این افراد از جمله پایه گذاران اولیه جامعه اسلامی بودند و در رویدادهای مهمی همچون هجرت، غزوات و تدوین سنت نبوی نقش مهمی ایفا کردند. در بررسی سیره نبوی، شناخت صحابه نقشی کلیدی ایفا می کند.
سلمی. صحابی است. اصطلاح صحابی پیامبر به کسانی اطلاق می شود که در دوران زندگی حضرت محمد (ص) به دین اسلام گرویده و شخصاً با ایشان ملاقات داشته اند. این افراد از جمله پایه گذاران اولیه جامعه اسلامی بودند و در رویدادهای مهمی همچون هجرت، غزوات و تدوین سنت نبوی نقش مهمی ایفا کردند. در بررسی سیره نبوی، شناخت صحابه نقشی کلیدی ایفا می کند.
کنیت الموفق طلحه، برادر المعتمد خلیفۀ عباسی. آنگاه که معتمد در لذات و ملاهی منهمک گشت طلحه زمام امور به دست گرفت و تا سال 278 هجری قمری بزیست ابن عبدالله بن محمد بن یزداد. او کتاب تاریخ پدر خویش ابوصالح عبدالله را تمام کرد تا سنۀ 300 ه. ق
کنیت الموفق طلحه، برادر المعتمد خلیفۀ عباسی. آنگاه که معتمد در لذات و ملاهی منهمک گشت طلحه زمام امور به دست گرفت و تا سال 278 هجری قمری بزیست ابن عبدالله بن محمد بن یزداد. او کتاب تاریخ پدر خویش ابوصالح عبدالله را تمام کرد تا سنۀ 300 هَ. ق
ابن احمد بن محمد مقدسی. ملقب به شهاب الدین. وفات 665 هجری قمری اوراست: افحام المماری باخبار تمیم الداری. (کشف الظنون). و رجوع به احمد بن محمد بن ابراهیم المقدسی شود
ابن احمد بن محمد مقدسی. ملقب به شهاب الدین. وفات 665 هجری قمری اوراست: افحام المماری باخبار تمیم الداری. (کشف الظنون). و رجوع به احمد بن محمد بن ابراهیم المقدسی شود
ستودن خواستن. (تاج المصادر بیهقی) ، قلعۀ استخر کوهی در جلکاء ناحیۀ خفرک مرودشت بمسافتی از کوهستان بریده سه فرسخ کمتر شمالی قریۀ فتح آباد مرودشت افتاده است و این قلعه را جز یک راه نباشد و سر این کوه هزار درب خانه را جا باشد. (فارسنامه)
ستودن خواستن. (تاج المصادر بیهقی) ، قلعۀ استخر کوهی در جلکاء ناحیۀ خفرک مرودشت بمسافتی از کوهستان بریده سه فرسخ کمتر شمالی قریۀ فتح آباد مرودشت افتاده است و این قلعه را جز یک راه نباشد و سر این کوه هزار درب خانه را جا باشد. (فارسنامه)
ابوعبدالله محمد بن علی. کتابی در تاریخ فاطمیان دارد. تاریخ تولد و زندگانی و وفات او معلوم نیست. ابن خلدون قسمتی از تاریخ بنی خزرون را از او نقل کرده است
ابوعبدالله محمد بن علی. کتابی در تاریخ فاطمیان دارد. تاریخ تولد و زندگانی و وفات او معلوم نیست. ابن خلدون قسمتی از تاریخ بنی خزرون را از او نقل کرده است
بزاز بغدادی. از بزرگان طریقت متصوفه. مرید حارث محاسبی است و با سری صحبت داشته و از اقران نوری و خیر نساج است. اندر مسجد رصافۀ بغداد وعظ کردی و عالم تفسیر و قرائت بود. وی در واقعۀ نوری و بلای وی با او بود. او راست: اذا سلمت منک نفسک فقد ادیت حقها و اذا سلم منک الخلق قضیت حقوقهم. (از هجویری). و رجوع به تذکرهالاولیاء عطار شود انس بن مالک. خادم رسول الله. صحابی است و این لقب رسول صلوات الله علیه بدو داد آنگاه که او ترۀ حمزه چید. و رجوع به انس... شود
بزاز بغدادی. از بزرگان طریقت متصوفه. مرید حارث محاسبی است و با سری صحبت داشته و از اقران نوری و خیر نساج است. اندر مسجد رصافۀ بغداد وعظ کردی و عالم تفسیر و قرائت بود. وی در واقعۀ نوری و بلای وی با او بود. او راست: اذا سلمت منک نفسک فقد ادیت حقها و اذا سلم منک الخلق قضیت حقوقهم. (از هجویری). و رجوع به تذکرهالاولیاء عطار شود انس بن مالک. خادم رسول الله. صحابی است و این لقب رسول صلوات الله علیه بدو داد آنگاه که او ترۀ حمزه چید. و رجوع به انس... شود
صحابی است. در منابع اسلامی، صحابی فردی است که پیامبر اسلام (ص) را ملاقات کرده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر در دین اسلام باقی مانده است. صحابه از نخستین پیروان اسلام بودند که در جنگ های صدر اسلام حضور داشتند و بسیاری از احادیث پیامبر به واسطه آنان به نسل های بعد منتقل شده است. واژه صحابی به ویژه در فقه و اصول روایت حدیث اهمیت بالایی دارد.
صحابی است. در منابع اسلامی، صحابی فردی است که پیامبر اسلام (ص) را ملاقات کرده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر در دین اسلام باقی مانده است. صحابه از نخستین پیروان اسلام بودند که در جنگ های صدر اسلام حضور داشتند و بسیاری از احادیث پیامبر به واسطه آنان به نسل های بعد منتقل شده است. واژه صحابی به ویژه در فقه و اصول روایت حدیث اهمیت بالایی دارد.