جدول جو
جدول جو

معنی ابوجمیل - جستجوی لغت در جدول جو

ابوجمیل
(اَ جَ)
ترّه. (مهذب الاسماء) (دهار) (السامی فی الاسامی). سبزی. ابوالخضره. (مهذب الاسماء).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابوجهل
تصویر ابوجهل
حنظل، میوه ای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیار تلخ که مصرف دارویی دارد، پهنور، هندوانۀ ابوجهل، پهی، علقم، گبست، کبستو، خربزۀ ابوجهل، شرنگ، کبست، فنگ، حنظله، پژند، کرنج
فرهنگ فارسی عمید
(اَ سُ مَیْ یَ)
تابعی است و از جابر روایت کند. تابعی عنوانی است که در تاریخ اسلامی به مسلمانان نسل دوم داده می شود، کسانی که پیامبر اسلام را ندیدند اما با صحابه معاشرت داشتند. تابعین از نظر علمی، دینی و اخلاقی در مرتبه بالایی قرار داشتند و بسیاری از آنان شاگرد مستقیم بزرگان صحابه بودند. نقش آن ها در تدوین احادیث، احکام فقهی و تفاسیر قرآنی غیرقابل انکار است و آثارشان تا به امروز مورد استفاده قرار می گیرد.
لغت نامه دهخدا
(اَ سُ هََ)
یوز. ابوالحکم. (مهذب الأسماء). فهد
لغت نامه دهخدا
(اَ طَ)
نام قلعه ای به افریقیه نزدیک تونس. پس از خرابی قیروان سکنۀ قیروان به قلعۀ ابوطویل هجرت کردند وآن قلعه آبادان شد و مرکز قبائل صنهاجه گردید. و این همان قلعه است که ابویزید خارجی در او تحصن کرد
لغت نامه دهخدا
(اَ طَ)
ابوطویل شطب الممدود. صحابی است. در علم رجال و حدیث، صحابی جایگاه رفیعی دارد. هر فردی که پیامبر را درک کرده، مسلمان شده و در مسیر اسلام باقی مانده، به عنوان صحابی شناخته می شود. صحابه پل ارتباطی بین پیامبر و نسل های بعدی مسلمانان بودند. شناخت واژه صحابی ما را با بخشی از مهم ترین تحولات صدر اسلام آشنا می کند.
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
نام قله ای از جبال حوران و بر فراز آن معبدی ترسایان دروز را. گویند: یکی از آنان عیسی را علیه السلام بخواب دید و عیسی بدو گفت من بر این کوه مقام دارم مرا بدینجا خانه ای باید کردن و آن معبد بساختند
لغت نامه دهخدا
(اَ شُ مَ لَ)
صحابی است. اصطلاح صحابی پیامبر به کسانی اطلاق می شود که در دوران زندگی حضرت محمد (ص) به دین اسلام گرویده و شخصاً با ایشان ملاقات داشته اند. این افراد از جمله پایه گذاران اولیه جامعه اسلامی بودند و در رویدادهای مهمی همچون هجرت، غزوات و تدوین سنت نبوی نقش مهمی ایفا کردند. در بررسی سیره نبوی، شناخت صحابه نقشی کلیدی ایفا می کند.
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
بقول صاحب المرصع منسوب الیه مرج ابوهمیم است لکن در معجم البلدان یاقوت نام این مرج مرج بنی همیم آمده است
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ بُ)
قریه ای است بساحل چپ نیل بنوبۀ مصر میان شلالۀ یکم و دویم و بدانجا تلی است رفیع و اطلال باابهت دو معبد کوچک و بزرگ در آن است که بزمان مئیامون رامسس دوم حجّاری شده است و علاوه بر عدّۀ کثیری مجسمه های عظیم رامسس، یک رشته خطوط ((خفته رستۀ)) مهم تاریخی بدانجاست و بومیان آنجا باختلاف لهجه این کلمه را ابوسنبل و ابوسنبول و غیر آن ادا میکنند
لغت نامه دهخدا
(اُ وَ)
زنی صحابی از طایفۀ ابوهریره و در وفا ضرب المثل بوده و ’اوفی من ام جمیل’ از امثال سائر است. گویند قومی می خواستند ضرار بن خطاب را بکشند. ضرار به این زن پناه آورد و او با اهتمام تمام از وی دفاع کرد و از کشته شدن او را رهایی بخشید. و رجوع به جمهرهالامثال و مجمع الامثال و تذکره الخواتین ص 35 و خیرات حسان ج 1 ص 40 و المرصع و ریحانه الادب ج 6 ص 213 شود
خواهر ابوسفیان و زن ابولهب که در قرآن کریم بعنوان حماله الحطب یاد شده است و بکینه و عداوت نسبت به پیغمبر اسلام مشهور بوده است. رجوع به عیون الاخبار ج 2 ص 197 و قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1034 و ریحانه الادب ج 6 ص 214 شود
فاطمه دختر خطاب و خواهر عمر بن خطاب خلیفۀ دوم بوده است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 214)
لغت نامه دهخدا
(اَ حَ می یَ)
محمد بن احمد. محدث است. محدثان با جمع آوری احادیث صحیح و نقد اسناد روایات، مهم ترین منابع دینی مسلمانان را تدوین کردند. این افراد با مطالعه و بررسی دقیق تاریخ نگاری های حدیثی، به طور دقیق احادیث را از هم تفکیک کرده و از آن ها برای تبیین اصول دینی و فقهی استفاده کردند. وجود محدثان در تاریخ اسلام سبب شد تا سنت پیامبر به صورت صحیح و قابل اطمینان به مسلمانان منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ حِ یَ)
سبا المنصور. سومین و آخرین از امرای بنی صلیح در صنعا (از 484 تا 492 هجری قمری)
لغت نامه دهخدا
(اَ حَ)
خرس. (مهذب الاسماء). دب. (المزهر)
لغت نامه دهخدا
(اَ حَ)
قتاده بن فضیل و احمد بن سلیمان الرهاوی از او روایت کنند
لغت نامه دهخدا
(اَ)
حی بن هانی است
لغت نامه دهخدا
(اَ شُ بَ)
او راست: کتاب فضائل القرآن. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ جَ)
دختر مجلل بن عبدالله بن قیس و از زنان فاضل و خردمند و از سبقت گیرندگان به دین اسلام بوده است. با حاطب بن حارث بن مغیره ازدواج کرد و با وی به حبشه رفت. (از ریحانه الادب ج 6 ص 214)
لغت نامه دهخدا
(اَ جَ لَ)
سنین بن فرقد. صحابیست. در دایره المعارف های اسلامی، واژه صحابی به معنای یار پیامبر آمده است، کسی که در زمان حیات پیامبر با او ملاقات کرده، ایمان آورده و با اسلام از دنیا رفته است. این تعریف در علم حدیث و تاریخ اسلام کاربرد بسیار زیادی دارد و تأثیر بسزایی در فهم سنت نبوی دارد. صحابه ستون های اصلی جامعه اسلامی نخستین را تشکیل می دادند و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند.
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
صحابیست. صحابی در اصطلاح علم حدیث به مسلمانی اطلاق می شود که پیامبر اکرم (ص) را دیده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر بر آن ایمان باقی مانده است. صحابه در انتقال روایات نبوی، فتوحات اسلامی و تثبیت آموزه های دینی نقش بنیادین داشته اند. آنان از نزدیک ترین یاران پیامبر به شمار می آیند. صحابه ستون های اصلی جامعه اسلامی نخستین را تشکیل می دادند و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند.
لغت نامه دهخدا
(اَ حُ سَ)
سوسمار. (المزهر). رجوع به ابوحسل شود
لغت نامه دهخدا
(اَفُ ضَ)
ابوبکر بن ابی قحافه خلیفۀ رسول صلوات الله علیه. و این کنیت ابی بکر به روزگار جاهلیت بود
لغت نامه دهخدا
(اَ عُ مَ)
قسمی ماهی که آنرا ام الشریط نیز گویند
نره. (منتهی الارب). شرم مرد
لغت نامه دهخدا
(اَ عُ مَ)
او از عاصم جحدری و از وی هارون نحوی روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ اُ مَیْ یَ)
ابن مغیره بن عبدالله بن عمرو بن مخزوم والد ام المؤمنین ام سلمه. و این ابوامیه را با مسافر بن ابی عمرو و زمعه بن اسود ازوادالرکب گفتندی، از اینرو که در هر کاروان که یکی از آنان بودندی دیگر مردم قافله را زاد نبایستی و بر خوان او گرد آمدندی، شهری بنزدیک دمیاط، نسبت بدان بؤنی باشد: حمز بؤنی، قریه ای از خرۀ بهنسی، هم به صعید
رجوع به امیه بن ابی امیه و محمد بن ابی امیه و علی بن ابی امیه و عبدالله بن ابی امیه بن ابی امیه و احمد بن امیه بن ابی امیه شود
لغت نامه دهخدا
(اَ اُ مَ)
نام محدثی. صاحب ابی هریره. و ابوالوازع از او روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ جُ بَ)
صحابیست. واژه صحابی به افرادی گفته می شود که در زمان حیات حضرت محمد (ص)، ایشان را ملاقات کرده و مسلمان شده اند. این افراد در ثبت سنت نبوی و گسترش اسلام نقش کلیدی داشته اند. وجود صحابه در جنگ ها، هجرت ها و فعالیت های اجتماعی صدر اسلام، بخش مهمی از تاریخ اسلامی را شکل داده است. صحابه ستون های اصلی جامعه اسلامی نخستین را تشکیل می دادند و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند.
لغت نامه دهخدا
(اَ مُ ؟)
سلیک بن اعر (؟). صحابی است. صحابی در اصطلاح علم حدیث به مسلمانی اطلاق می شود که پیامبر اکرم (ص) را دیده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر بر آن ایمان باقی مانده است. صحابه در انتقال روایات نبوی، فتوحات اسلامی و تثبیت آموزه های دینی نقش بنیادین داشته اند. آنان از نزدیک ترین یاران پیامبر به شمار می آیند.
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
معدبن علی. هشتمین خلیفۀ فاطمی مصر، ملقب به مستنصر بالله (از 427 تا 487 هجری قمری). ناصرخسرو علوی از جانب او حجت جزیره خراسان بود:
ای در کمال اقصای حد همچون هزار اندر عدد
دین امام حق معد، بر فضل تو مانا گوا.
روی خدا و دل عالم معد
کز شرفش حکمت را معدنم.
امام تمام جهان بوتمیم
که نیرو شد از دین بدو بازویم.
از که دادت حجت این پند تمام
از امام خلق عالم بوتمیم.
بار شاخ علم یزدان بوتمیم
آن بعلم و حلم و حکم و عدل تام.
مر عقلا را بخراسان منم
بر سفها حجت مستنصری.
طلعت مستنصر از خدای جهان را
ماه منیر است و این جهان شب تار است.
بشتاب سوی حضرت مستنصر
ره زی شجر جز از ثمره مسپر.
ای سر مایۀ هر نصرت مستنصر
من اسیر غلبه ی لشکر شیطانم.
ای معدن فتح و نصر مستنصر
شاهان همه روبه و تو ضرغامی.
از برج فلک پیکر مستنصر بالله
شد خلق بدین کشور مستنصر باﷲ.
مستنصر از خدای دهد نصرت
زین پس بر اولیای شیاطینم.
چون بندۀ مستنصر بالله بگوید
پر مشتری و زهره شود بقعۀ یمکان.
از حجت مستنصر بشنو سخن حق
روشن چو شباهنگ سحرگه متلألی.
مستنصر بالله که از فضل خدایست
موجود مجسم شده در عالم فانیش.
مستنصریم ور از این بگردم
چون دشمن بی دینش بدفعالم.
داغ مستنصر بالله نهادستم
بر بر و سینه و بر پهنۀ پیشانی
لغت نامه دهخدا
(اَ بو وَ)
مردی از عرب که تنها چند شتر لاغر و نزار داشت و سپس شتران او با خوردن رطب فربه شدند و او غنی گردید و در عزّ پس از ذل ّ بدو مثل زنند. (المرصع). و ابوتیل با تاء منقوط نیز آمده است
لغت نامه دهخدا
(اَ بو یِ)
شغال. ابن آوی. ابووائل
لغت نامه دهخدا
(اَ نُ مَ لَ)
نمیلی یا نملی. او راست: کتاب الشذور فی مؤامرات الخلفاء والأمراء. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ لَ)
سیاه گوش نر. ذکر عناق الأرض. (المرصع). فرانق نر. پروانۀ نر. قره قولاق نر
لغت نامه دهخدا
(اَ نُمَ)
محدث است و از هیثم بن مالک روایت کند. نقش محدث در جهان اسلام به عنوان یک محقق و محقق کننده حدیث، اساس علم حدیث و کلام اسلامی را تشکیل می دهد. محدثان با بهره گیری از حافظه قوی و ابزارهای تحلیلی، به استخراج احادیث صحیح از میان روایات متنوع پرداخته و این احادیث را برای استفاده مسلمانان در دروس فقهی، کلامی، اخلاقی و تاریخی به ثبت رساندند.
لغت نامه دهخدا
(اَ ؟)
خداش بن عیاش کوفی. محدث است. در قرون نخست اسلام، محدث بودن نشانه ای از علم، دیانت، و تعهد علمی بود. این افراد با طی کردن سفرهای طولانی برای شنیدن یک حدیث از راوی معتبر، نشان دادند که حفظ و انتقال سنت پیامبر برایشان امری حیاتی است. به همین دلیل است که کتب معتبر حدیثی با وسواس علمی فراوان تدوین شده اند و محدثان در این مسیر، سنگ بنای این علوم را بنا نهادند.
لغت نامه دهخدا