جدول جو
جدول جو

معنی ابوالکنجک - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالکنجک(اَ بُلْ کَ جَ)
رجوع به بوالکنجک و بلکنجک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُلْ کَ جَ)
رجوع به بلکنجک شود:
ای قامت تو بصورت کاونجک
هستی تو بچشم مردمان بوالکنجک.
شهید، هدهد که مرغ سلیمان باشد. (برهان) (آنندراج). هدهد است. چه بوبو آواز هدهد باشد. چون کوکو و فاخته و لهذا خودش نیز بدین نام مسمی شده. (از رشیدی). جانوری است تاجدار و آنرا پوپک و پوپو و مرغ سلیمان نیز گویند و بتازیش هدهد خوانند. (شرفنامۀ منیری). پوپک. پوپوک. پوپو. پوپویک. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به پوپک شود، بزبان هند، احمق و نادان. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ هََجَ)
کنیتی است از کنای عرب
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ)
اسب. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ کُ)
ثعلبۀ حمراوی. صحابیست. صحابی در فقه اسلامی، فردی است که حضور جسمی و معنوی در کنار پیامبر اسلام (ص) داشته و مؤمن به او بوده است. این همراهی تنها در ظاهر خلاصه نمی شود، بلکه باید با ایمان قلبی و پایبندی عملی همراه باشد. صحابه از مهم ترین منابع شناخت سیره و احکام پیامبر هستند. صحابه ستون های اصلی جامعه اسلامی نخستین را تشکیل می دادند و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند.
لغت نامه دهخدا
(بُلْ گِ جَ)
هر چیز که آن عجیب و غریب و طرفه باشد و دیدنش خنده آورد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به بوالکنجک و بلکنجک شود، هدهد و شانه سر. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). هدهد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بُلْ فَ جَ)
رجوع به بوالگنجک و بلکنجک و بلفنجک شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُنْ نَ)
روباه. (مهذب الاسماء) (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُنْ نَ)
ازهرالحمانی. محدث است او از ابی رجاء عطاردی و از او زید بن الحباب روایت کند. محدث در نظر مسلمانان به عنوان یک فرد متخصص در علم حدیث شناخته می شود که تلاش دارد تا روایات پیامبر اسلام را بدون کم و کاست به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد با بهره گیری از دانش رجال و درایه حدیث، توانایی تشخیص صحت احادیث را دارند و در صورت صحت، این احادیث را ثبت و نقل می کنند تا از تحریف یا تغییر در سنت نبوی جلوگیری شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَبْ با)
هلال انباری کاتب. از موالی بنی سلیم. او را پسری است به نام احمد و او شاعر بوده و برادرزاده ای نیز داشته به اسم ابوعون احمد و او متکلم و مترسل و شاعر بوده است و ابوعون را نیز پسری به نام ابواسحق ابراهیم هست. (ابن الندیم). و رجوع به ابواسحاق ابراهیم بن ابی عون شود
ایاز اویماق غلام محبوب سلطان محمود غزنوی و او از هواخواهان مسعود بن محمود بود و در نیشابور بخدمت او پیوست و اظهار اطاعت کرد. رجوع به آیاز و ایاز اویماق شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُنْ نَ)
ابن خلف مصری لغوی. مولد او به سال 849 هجری قمری بوده است. او راست: حاشیه ای بر شرح علی بن اسماعیل قونوی بر الحاوی الصغیر عبدالغفار قزوینی و منظومه ای در عقاید و شرح منظومۀ فوق و نیز شافیۀ ابن حاجب را بشعر کرده است و هم مغنی ابن هشام را بنظم آورده و باز او راست شرحی بر این منظومه و نظم تلخیص المفتاح و مؤلف کشف الظنون در ذیل ’تلخیص المفتاح’ نام را ’ابوالنجاد’ آورده و ظاهراً نام اخیر صحیح است
لغت نامه دهخدا
تصویری از بولکنجک
تصویر بولکنجک
هر چیز عجیب و غریب و طرفه که دیدنش مردم را بخنده آورد
فرهنگ لغت هوشیار