جدول جو
جدول جو

معنی ابوالهیثم - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالهیثم
(اَ بُلْ هََ ثَ)
مالک بن تیهان الأنصاری. صحابی بدری انصاریست و از نقباء لیلهالعقبه بوده است و در حرب صفین در رکاب امیرالمؤمنین علی علیه السلام درجۀ شهادت یافته است. رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 177 و 187 شود
لغت نامه دهخدا
ابوالهیثم
(اَ بُلْ هََ ثَ)
عقاب. (دهار) (المرصع) (مهذب الاسماء). آله. و صاحب المرصع اضافه می کند: و الهیثم فرخه، ای فرخ العقاب و قیل هو السنّور
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بشر بن وضاح بصری. محدث است. واژه محدث در ادبیات اسلامی به کسی اطلاق می شود که نه تنها حافظ حدیث باشد، بلکه با فنون تحلیل سند و متن نیز آشنا باشد. این افراد اغلب تحصیلات گسترده ای در علم رجال و درایه حدیث داشته اند و می توانستند در صحت سنجی احادیث، نقش حیاتی ایفا کنند. یکی از ویژگی های مهم محدثان، بی طرفی و صداقت علمی در نقل روایت بود که اعتبار منابع اسلامی را حفظ کرد.
لغت نامه دهخدا
دخین. کاتب عقبه بن عامر. محدث است. نقش محدثان در انتقال دقیق سنت پیامبر اسلام، چنان حیاتی بوده که بسیاری از علوم اسلامی مانند فقه و تفسیر، بر پایه تحقیقات آنان شکل گرفته اند. محدث کسی بود که عمر خود را صرف شنیدن، حفظ کردن، مقایسه و روایت احادیث کرد و در این مسیر، سفرهای طولانی به شهرهای مختلف را به جان می خرید. کتاب هایی چون صحیح بخاری و مسلم، نتیجه تلاش نسل های متعدد از محدثان هستند.
لغت نامه دهخدا
داود. محدث است و معتمر از او روایت کند. نقش محدثان در انتقال دقیق سنت پیامبر اسلام، چنان حیاتی بوده که بسیاری از علوم اسلامی مانند فقه و تفسیر، بر پایه تحقیقات آنان شکل گرفته اند. محدث کسی بود که عمر خود را صرف شنیدن، حفظ کردن، مقایسه و روایت احادیث کرد و در این مسیر، سفرهای طولانی به شهرهای مختلف را به جان می خرید. کتاب هایی چون صحیح بخاری و مسلم، نتیجه تلاش نسل های متعدد از محدثان هستند.
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالله بن واسطی طحان، مکنی به ابوالهیثم. وی از محدثین است
لغت نامه دهخدا
ابن قاسم المدائنی، مکنی به ابوالهیثم. وی از لیث بن سعد و جز او حدیث میکند. مؤمل بن اهاب میگوید: از یحیی بن حسان شنیدم که میگفت: خالد المدائنی در احادیث منقولۀ لیث آنچه از ازهری از ابن عمر روایت شده بود ’سالم’ راداخل میکرد و آنچه از ازهری از عائشه بود ’عروه’ راداخل می نمود، به او گفتم: وای بر تو از خدا بترس. او در جواب گفت: بعداً کسی خواهد آمد و بر این واقف خواهد شد. احمد بن حنبل می گوید: من از خالد المدائنی چیزی روایت نمیکنم. ابن راهویه میگفت: خالد المدائنی کذاب است. ازدی را عقیده بر این است که اجماع بر ترک اوست. یعقوب بن شیبه میگوید: خالد المدائنی صاحب حدیث غیرمتقن است و همه اصحاب ما بر ترک حدیث او اجماع دارند جز ابن المدینی که وی را نسبت به او حسن رأی است. بخاری از علی نقل میکند که او نیز خالد را متروک الحدیث میداند، صاحب لسان المیزان پس از این جمله بنقل از ناقلینی مصاحبت او را با لیث و سپس احادیث اورا نقل میکند. (از لسان المیزان ج 2 صص 384- 383)
لغت نامه دهخدا
خداش بن عجلان البصری، مکنی به ابوالهیثم مولی ال مهلب بن ابوصفره. مرگ او در سنۀ 223 ه. ق. اتفاق افتاد و او راست: ’اخبار آل مهلب’ و ’کتاب الازارقه و حروب المهلب’. (از هدیه العارفین ستون 343)
لغت نامه دهخدا
سری بن یحیی. محدث است. علم حدیث و به ویژه دقت های محدثان در بررسی احادیث، یکی از پایه های اصلی شکل گیری فقه اسلامی است. محدثان با گردآوری و بررسی دقیق احادیث پیامبر اسلام، به فقیهان کمک کردند تا بر اساس روایات صحیح، فتوا صادر کنند. این نقش برجسته محدثان در تاریخ اسلام، به حفظ صحت و اصالت منابع دینی کمک شایانی کرد.
لغت نامه دهخدا
قره بن موسی. محدث است و قره بن خالد از او روایت کند. در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
لغت نامه دهخدا
سلام. محدث است. علم حدیث یکی از مهم ترین شاخه های علوم اسلامی است که بدون تلاش محدثان، دوام نمی آورد. آنان با گردآوری احادیث، تطبیق نسخه ها و بررسی روایت ها، چراغ راهی برای مسلمانان شدند. محدث نه تنها حافظ حدیث، بلکه تفسیرگر و نقاد آن بود و می دانست کدام روایت قابل اعتماد است و کدام باید کنار گذاشته شود. همین دقت علمی، حدیث را به منبعی محکم در دین تبدیل کرد.
لغت نامه دهخدا
خالد بن قاسم بن یزید کوفی. محدث است. محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
خالد بن قاسم المداینی. محدث است. در اصطلاح علم حدیث، محدث به فردی گفته می شود که احادیث صحیح را از سایر روایات تمیز می دهد و آن ها را به دقت به نسل های بعدی منتقل می کند. به عبارت دیگر، محدث کسی است که روایت های پیامبر اسلام را جمع آوری کرده، بررسی و تطبیق می کند و در صورت صحت، آن ها را نشر می دهد. این کار نیازمند دقت در بررسی سند، متن، و شرایط راویان است.
لغت نامه دهخدا
سلیمان بن عمرو العتواری. محدث است. در جامعه اسلامی، محدثانی که قادر به تجزیه و تحلیل دقیق روایات پیامبر اسلام و اهل بیت بودند، از احترام ویژه ای برخوردار بودند. آنان با بررسی دقیق اسناد و مدارک روایات، سبب تثبیت اصول دینی و جلوگیری از انتشار احادیث نادرست یا جعلی شدند. در نتیجه، محدثان نقشی اساسی در تدوین منابع حدیثی معتبر ایفا کردند.
لغت نامه دهخدا
خالد بن عبدالرحمن العبدی. محدث است. او از سماک و از او اسحاق بن فرات مصری روایت کند. محدثان در تاریخ اسلام، نه تنها ناقلان احادیث بلکه حافظان امانت علمی امت اسلامی بودند. آنان در دوران اختلاط احادیث صحیح و جعلی، با تکیه بر معیارهای علمی، به پالایش روایات پرداختند و با دسته بندی آن ها، منابع معتبر را متمایز ساختند. علم رجال و طبقات راویان به همت همین محدثان شکل گرفت و معیارهای دقیق علمی برای نقل روایت تدوین شد.
لغت نامه دهخدا
خالد بن صبیح. محدث است. محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
بکر بن سلام. محدث است. در اصطلاح علم حدیث، محدث به فردی گفته می شود که احادیث صحیح را از سایر روایات تمیز می دهد و آن ها را به دقت به نسل های بعدی منتقل می کند. به عبارت دیگر، محدث کسی است که روایت های پیامبر اسلام را جمع آوری کرده، بررسی و تطبیق می کند و در صورت صحت، آن ها را نشر می دهد. این کار نیازمند دقت در بررسی سند، متن، و شرایط راویان است.
لغت نامه دهخدا
رازی. سکری از او حکایت کند. و از کتب اوست: کتاب الأنوار. کتاب مجرّداللغه. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
خالد بن یزید بن صفوان شامی القرشی. محدث است و از ضمره روایت کند. محدثان با جمع آوری احادیث صحیح و نقد اسناد روایات، مهم ترین منابع دینی مسلمانان را تدوین کردند. این افراد با مطالعه و بررسی دقیق تاریخ نگاری های حدیثی، به طور دقیق احادیث را از هم تفکیک کرده و از آن ها برای تبیین اصول دینی و فقهی استفاده کردند. وجود محدثان در تاریخ اسلام سبب شد تا سنت پیامبر به صورت صحیح و قابل اطمینان به مسلمانان منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ لَ)
فقیه سمرقندی. صاحب حبیب السیر گوید: چون محمدخان شیبانی در ملک سمرقند بر سریر جهانبانی قرار گرفت... و بگوش هوش او رسید که اولادعظام فقیه ابواللیث همواره خود را از دخل در امور ومهمّات حکام معاف میداشته اند آن طائفه را منظور نظراعتبار ساخته منصب شیخ الاسلامی سمرقند را بخواجه خاوند مفوض گردانید -انتهی. نام این فقیه جای دیگر از مصادر دسترس یافته نشد و گمان نمیرود که طائفه ای را که نام می برد از احفاد ابولیث نصر بن محمد فقیه حنفی که در نیمۀ قرن چهارم وفات کرده، باشند. والله اعلم
فوشنجی. از مشاهیر مشایخ صوفیه. مولد او فوشنج و در هرات اقامت داشت و معاصر خواجه عبدالله انصاری بوده است. رجوع به نامۀ دانشوران ج 2 ص 388 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ هََ صََ)
کلنگ. (مهذب الاسماء). کرکی. (المرصع).
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ هََ)
کلاب بن حمزه العقیلی. حرّانی نحوی لغوی. وی از اهل حرّان بود و مدتی در بادیه اقامت گزید و گویند او معلم کتاب بود و به ایام قاسم بن عبیدالله بن سلیمان به بغداد شد و قاسم را مدح گفت. و او عالم بشعر بود و خط او معروف است و خلط مذهب کوفیین و بصریین میکرد و ابوالحسین محمد بن محمد بن لنگک شاعر بصری وی را هجاء بسیار میگفت و از آن جمله است:
نفسی تقیک اباالهیذام کل اذی
انی بکل الذی ترضاه لی راضی...
و بخط ابی احمد عبدالسلام بن حسین بصری لغوی این بیت رادیدم و آن از ابی الهیذام است که همه حروف را در این بیت آورده حروف مهمله را در مصراع اول و حروف معجمه را در مصراع ثانی:
مسطح اصدر عکلا و له
ضغث تشجذ قیظبن فخز.
و مرزبانی در کتاب المعجم گوید: ابوالهیذام کلاب بن حمزۀ عقیلی محدث است و اوست که در رثاء یحیی بن علی منجم که به سال 300 هجری قمری درگذشت گوید:
لقد عاش یحیی و هو محمود عیشه
و مات فقیداً واحدالعلم والجود
فان کان صرف الدهر خلی کنوزه
و افقدنا منه بأنفس مفقود
فمازال حکم البیض والسود نافذاً
بحکم الردی فی انفس البیض والسود
فللثکل یرجی حملها کل حامل
و للموت یغذو والد کل مولود.
و محمد بن اسحاق الندیم گوید از کتب اوست: کتاب جامع النحو. کتاب الأراکه. کتاب ما تلحن فیه العامه. و خالدی در کتاب الدیره قطعۀذیل را از ابوالهیذام آورده است:
سقیاً لحرّان انه بلد
اصبح للهو و هو مضمار
بقیعه سجسج تخرقها
و من حواشی الریاض انهار
یشرع فیه من الصنوبر و العرعر والزورفین اسحار
فی یوم باعوثهم و قد نشروا الص-صلبان والمسلمون نظار
فمن مهاه هناک هبله
و من غزال علیه زنار
ازحم هذا و تلک تزحمنی
و فی الحشا والفؤاد اسعار
فعارضتنی هناک شاطره
منهم بها فی الذراع اسوار
تقول لی و الدلال یصرعها
انحن یا مسلمون کفار
فقلت یا غایتی و یا املی
بل انتم المؤمنون اخیار
اطلب منها بذاک تقربه
والشعراء الخباث فجار
فرق ّ لی قلبها و ملت بها
فی دیر زکی و نعمت الدار
تقول لی عند وقت منصرفی
انک من بعدها لغدار
حللت عقد الأمان منک لنا
فما لعقد لدیک امرار
لاأنس یومی من الفتاه لدی الددیرین و المشرکون حضار
فقلت قد کان ذاک عن خطاء
لاقود عندنا و لاثار
استغفر الله ثم اسأله التتوب فلی بالذنوب اقرار.
و در ورق پاره ای کهن این نوشته یافتم:
ابوالهیذام گوید این ابیات را بتمویه مدح به ابی الحسن محمد بن عبدالوهاب الزینبی الهاشمی ببصره فرستادم:
اسلم علی الدهر یا اباحسن
و عش علی ماتود الف سنه
فأنت عندی حلیف ضد سوی
غیر حلیف الشمائل الحسنه
و أنت سلم لحرب سلم عدی
حرب عداه اللئام و الخونه
یعجب منک الکرام اعجب ما
یدعو به الله عاقل فتنه
فهو یری فرقهالفراق لما
یخشی من الخیر غایه الامنه
اذا بنورالهدی توسم اع
راض معاریض دهره الدرنه
کم سائل عنک یا محمد لا
یأذن خلق لجابتی اذنه
ألقیت فی روعه جواب فتی
لو غبن الدهر عاقلا غبنه
ان قلت شروی بن حسن
للعرض بالمال اصون الصونه
سنته غره وناصیه
للزینبیین فاجتنب سننه
لاسیما و هو قلقل ذهن
یهرب من رجم ذهنه الشطنه
قد کان بالأمس قال لی و جری
ذکر شقی حرمته و سنه
بعداً و سحقاً لمن شریف بالمد-
ح و لم یعط شاعراً ثمنه
و کیف تحتال فیه ان خزن الننذل و اعطاک خازناً رسنه
فقلت ابدی بکل سیئه
من مدحه فی هجائه حسنه
لعل رب العباد یغفر بالعفو اباطیل مدحه اللحنه
کقاتل الصید وهو فی حرم اللله یجازی الحمار بالبدنه
والثور بالثور و الغزاله بالششاه و جفراً بالارنب الارنه
ألیس هذا الجزاء اثقل اذ
احضر للوزن و الحساب زنه
ولاتطع فی السماح متهماً
اخلاقه بالسفال ممتحنه
فأنت من اسره مفضله
علی کرام الاخلاق مؤتمنه
والزینبیون معشر زهر
لاسرّ یلقی و هم له خزنه
غیر سوی ضد غیر غیرهم
ایدیهم بالسماح مرتهنه
فلاتضع یابن خیرهم املی
فیک فعقبی الفعال مختزنه.
رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 6 ص 208 شود.

المدنی. شاعری قلیل الشعر است. (ابن الندیم) ، اسد. (المزهر) (المرصع). شیر
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ هََ ثَ)
عقاب. (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به هیثم شود
لغت نامه دهخدا
(اُ ژِ)
بنت الاسود نخعی. از زنان شاعر عرب و از صحابه بود. اشعاری بدو نسبت میدهند که در رثاء علی بن ابی طالب (ع) سروده شده است. رجوع به خیرات حسان ج 1 ص 65 و ریحانه الادب ج 6 ص 258 شود. شاید همان ام البراء باشد. رجوع به ام البراء شود
صاحب خیرات حسان از مزهر سیوطی ام الهیثم را از زنان فصیح گوی بشمار آورده است. (از خیرات حسان ج 1 ص 65). رجوع به ام الهیثم بنت الاسود و ’ام البراء’ شود
لغت نامه دهخدا
(بُلْهََ صَ)
کلنگ. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خالد بن عبدالله واسطی الطّحان. محدث است. محدثان در تاریخ اسلام به عنوان پیشگامان علم حدیث شناخته می شوند که در زمینه تشخیص احادیث صحیح از غیرصحیح، به تبحر رسیدند. این افراد با دقت فراوان در مورد اسناد روایات، ویژگی های راویان و شرایط نقل حدیث تحقیق می کردند تا از تحریف و اشتباهات جلوگیری کنند. مهم ترین ویژگی یک محدث این است که توانایی تحلیل دقیق احادیث را داشته باشد و با رعایت معیارهای علمی، روایت های صحیح را از ضعیف تمییز دهد.
لغت نامه دهخدا
صاحب القصب. محدث است. او از ابن المسیب و ابن جبیر و از ثوری کوفی روایت کند. محدّث در اصطلاح علم حدیث، به شخصی گفته می شود که احادیث پیامبر اسلام (ص) را روایت، حفظ، بررسی و نقل می کند. این فرد معمولاً با دقت فراوان، سلسله اسناد را بررسی می کند تا از صحت روایت اطمینان حاصل شود. محدثان نقش بسیار مهمی در ثبت و حفظ سنت نبوی ایفا کرده اند و بدون تلاش های آنان، منابع اصلی دین اسلام دچار تحریف می شد.
لغت نامه دهخدا
محدث است. او از حسن و از او ابومعاویه روایت کند. در فرهنگ اسلامی، محدث به کسی اطلاق می شود که در نقل و بررسی احادیث پیامبر اسلام تخصص دارد. این افراد در جمع آوری، تصحیح و تجزیه و تحلیل روایات پیامبر (ص) نقش ویژه ای دارند و در فرآیند بررسی حدیث به گونه ای عمل می کنند که احادیث صحیح به طور دقیق به نسل های بعدی منتقل شود. به همین دلیل، محدثان از جایگاهی خاص در تاریخ اسلام برخوردارند.
لغت نامه دهخدا
خالد بن یزید کاتب خراسانی. اصل او از خراسان و منشاء وی بغداد است. او در اول کاتب جیش بود سپس محمد بن عبدالملک زیات وزیرعمل بعض ثغور داد. و او را با ابوتمام طائی مهاجات و مشاعرات است. و گویند وقتی در راهی آواز مغنیه ای بشنید که می سرود:
من کان ذاشجن بالشام یطلبه
ففی سوی الشام امسی الأهل والشجن.
او را از شنیدن این نغمه گریه افتاد و چندان گریست تا از خویش بشدو چون بخود بازآمد عته و اختلاطی در وی پدید آمده بود و دیوانگی او را اسباب دیگر نیز گفته اند. و از گفته های اوست:
قضیب بان جناه ورد
تحمله وجنه و خد
لم اثن طرفی الیه الاّ
مات عزاء و عاش وجد
ملّک طوع النفوس حتی
علمه الزهو حین یبدو
واجتمع الصد فیه حتی
لیس لخلق سواه صدّ.
و ابوتمام او را هجائی کرده که از آن جمله است:
شعرک هذا کله مفرط
فی برده یا خالد البارد.
و او در هجاء ابوتمام گوید:
یا معشرالمرد انّی ناصح لکم
و المرء فی القول بین الصدق و الکذب
لاینکحن ّ حبیباً منکم احد
فان ّ عجانه اعدی من الجرب
لاتأمنوا ان تعودوا بعد ثالثه
فترکبوا عمداً لیست من الخشب.
و هم خالدراست:
کبد شقها غلیل التصابی
بین عتب و جفوه و عذاب
کل یوم تدمی بجرح من الشو -
ق و نوع مجدّد من عتاب
یا سقیم الجفون اسقمت جسمی
فاشفنی کیف شئت لا بک ما بی
ان اکن مذنباً فکن حسن العف
-و او اجعل سوی الصدود عتابی.
و باز او راست:
یا تارک الجسم بلاقلب
ان کنت اهواک فما ذنبی
یامفردا بالحسن افردتنی
منک بطول الشوق و الحب ّ
ان تک عینی ابصرت فتنه
فهل علی قلبی من عتب
فحسبک الله لما بی کما
انک فی فعلک بی حسبی.
ابوسلالۀ شاعر گوید: آنگاه که خالد دیوانه بود وی را در راهگذری به بغداد دیدم سواربر نی، مبطنه ای در بر و قلنسوۀ سیاه بر سر و انبوهی کودکان بر دنبال که او را می آزردند و چون آزارشان فزونی میگرفت او با آن قصبه که مرکب و برنشست خود می پنداشت بدیشان حمله میکردو کودکان می پراکندند. من اطفال را از او براندم وبه بستانی نزدیک بردم و بنشاندم و خرما خریدم. بنشست ونفس تازه کرد و لختی خرما بخورد. سپس او را گفتم خواهی بیتی چند از گفته های خود مرا انشاد کردن ؟ او سر بجنبانید و قطعۀ زیرین خواندن گرفت:
قدحاز قلبی فصار یملکه
فکیف اسلو و کیف اترکه
رطیب جسم کالماء تحسبه
یخطر فی القلب منه مسلکه
یکادیجری من القمیص من الن
نعمه لولا القمیص یمسکه.
وفات خالد به بغداد در سال 269 هجری قمری بود
لغت نامه دهخدا
قطن. محدث است و از ابی یزید روایت کند. در قرون نخست اسلام، محدث بودن نشانه ای از علم، دیانت، و تعهد علمی بود. این افراد با طی کردن سفرهای طولانی برای شنیدن یک حدیث از راوی معتبر، نشان دادند که حفظ و انتقال سنت پیامبر برایشان امری حیاتی است. به همین دلیل است که کتب معتبر حدیثی با وسواس علمی فراوان تدوین شده اند و محدثان در این مسیر، سنگ بنای این علوم را بنا نهادند.
لغت نامه دهخدا
عمار. عطار. محدث است. نقش محدثان در انتقال دقیق سنت پیامبر اسلام، چنان حیاتی بوده که بسیاری از علوم اسلامی مانند فقه و تفسیر، بر پایه تحقیقات آنان شکل گرفته اند. محدث کسی بود که عمر خود را صرف شنیدن، حفظ کردن، مقایسه و روایت احادیث کرد و در این مسیر، سفرهای طولانی به شهرهای مختلف را به جان می خرید. کتاب هایی چون صحیح بخاری و مسلم، نتیجه تلاش نسل های متعدد از محدثان هستند.
لغت نامه دهخدا
علأ بن سلمه. محدث است. محدثان در فرهنگ اسلامی به عنوان حافظان میراث نبوی شناخته می شوند. آن ها با تلاش خستگی ناپذیر، هزاران حدیث را به صورت شفاهی یا مکتوب گردآوری و ثبت کردند. یکی از افتخارات تمدن اسلامی، وجود محدثانی است که در بررسی اسناد و راویان، به دقتی علمی دست یافتند که در هیچ تمدن دیگری یافت نمی شود. به واسطه محدثان، تاریخ شفاهی اسلام تبدیل به مجموعه ای دقیق و قابل اتکا شد.
لغت نامه دهخدا
عطار. عمار. محدث است. واژه محدث در ادبیات اسلامی به کسی اطلاق می شود که نه تنها حافظ حدیث باشد، بلکه با فنون تحلیل سند و متن نیز آشنا باشد. این افراد اغلب تحصیلات گسترده ای در علم رجال و درایه حدیث داشته اند و می توانستند در صحت سنجی احادیث، نقش حیاتی ایفا کنند. یکی از ویژگی های مهم محدثان، بی طرفی و صداقت علمی در نقل روایت بود که اعتبار منابع اسلامی را حفظ کرد.
لغت نامه دهخدا
خالد بن ایاس المدنی. محدث است. واژه محدث در ادبیات اسلامی به کسی اطلاق می شود که نه تنها حافظ حدیث باشد، بلکه با فنون تحلیل سند و متن نیز آشنا باشد. این افراد اغلب تحصیلات گسترده ای در علم رجال و درایه حدیث داشته اند و می توانستند در صحت سنجی احادیث، نقش حیاتی ایفا کنند. یکی از ویژگی های مهم محدثان، بی طرفی و صداقت علمی در نقل روایت بود که اعتبار منابع اسلامی را حفظ کرد.
لغت نامه دهخدا
تصویری از ام الهیثم
تصویر ام الهیثم
آله (عقاب)
فرهنگ لغت هوشیار