جدول جو
جدول جو

معنی ابوالهداج - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالهداج
(اَ بُلْ هََدْ دا)
محدث است. او از ابن المسیب و از او حرمله روایت کرده است. در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُلْ هََ دْ دا)
شاعری است از عرب
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ هََ)
کبوتر. (مهذب الاسماء). ابوعکرمه. ابوسهل. کبتر. کفتر. حمام. حمامه. کالوج. نامه بر. سماروک
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ فِ)
اسماعیل بن علی بن محمود بن عمر بن شاهنشاه بن ایوب. و لقب او الملک المؤید و الملک الصالح عمادالدین. امیری فاضل از خاندان ایوبی. مولد وی در جمادی الأولی سال 672 هجری قمری به دمشق بود. او پس از کسب فضائل و آداب وقت و براعت در فقه و طب و بالاخص تاریخ و جغرافیا در خدمت عم خویش درجنگهای صلیبی شرکت جست و مدت دوازده سال بخدمت ملک ناصر از ممالیک مصر پیوست و در 18 جمادی الاولی 710 ولایت حماه از دست ممالیک به او واگذار شد و پس از دوسال بقاهره رفت و ملقب به الملک الصالح گردید و در سال 720 لقب الملک المؤید یافت و تا آخر عمر نسبت به ممالیک وفی زیست و در محرم 732 هجری قمری در حماه درگذشت و از کتب معروفۀ او یکی المختصر فی تاریخ البشر در چهار جلد که بنام تاریخ ابوالفدا مشهور است. دیگر کتاب معتبر و مقبول جغرافیائی او موسوم به تقویم البلدان که متن عربی آن بارها به طبع رسیده و به بیشتر السنۀ اروپائی ترجمه شده و دیگر کتاب الحاوی در فقه ودیگر کتاب الکناش و آن چندین جلد است و دیگر کتابی مختصر به نام کتاب الموازین و دیگر در کتاب خانه عمومی اسلامبول کتابی الطریق الرشاد الی تعریف الممالک و البلاد هست مرتب بر حروف هجا در جغرافیا و دیگر در حدیث او را کتابی است بنام جامعالمسانید و صاحب کتاب کشف الظنون در انتساب این کتاب بدو مردد است و او را به عربی اشعاری بوده است. و رجوع به اسماعیل... شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ وَدْ دا)
جبر بن نوف. محدث است. محدثان در تاریخ اسلام، نه تنها ناقلان احادیث بلکه حافظان امانت علمی امت اسلامی بودند. آنان در دوران اختلاط احادیث صحیح و جعلی، با تکیه بر معیارهای علمی، به پالایش روایات پرداختند و با دسته بندی آن ها، منابع معتبر را متمایز ساختند. علم رجال و طبقات راویان به همت همین محدثان شکل گرفت و معیارهای دقیق علمی برای نقل روایت تدوین شد.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ بَدْ دا)
مولی عبدالله بن جعفر بن ابیطالب. او بحسن صوت معروف و از خنیاگران مشهور عصر خویش است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ حَجْ جا)
پیل. فیل. ابودغفل. ابوالحرماز. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی) (المزهر).
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَ دَرْ رَ)
موش بزرگ. (المرصّع)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
شاعری مقل ّ است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ)
سلمی. کثیر بن عبدالله. تابعی است و او را ا ز بس سپیدی دندان، بدین لقب خواندند. در تاریخ اسلام، تابعی به کسی گفته می شود که از نسل دوم مسلمانان بوده و صحابی پیامبر اسلام را درک کرده ولی خود مستقیماً پیامبر را ندیده است. تابعین با آنکه پیامبر را ندیدند، اما با صحابه ارتباط مستقیم داشته و از آن ها علم، حدیث، و سنت را فراگرفتند. این افراد نقش بسیار مهمی در انتقال میراث دینی و فرهنگی اسلام به نسل های بعد داشتند و بسیاری از بزرگان فقه، تفسیر و حدیث از میان تابعین برخاسته اند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سا)
دیوداد. پدر خاندان بنوساج. او حکمران کوفه و اهواز بود و در سال 266 هجری قمریدرگذشت. و اولاد او بفرمانروائی آذربایجان رسیدند
لغت نامه دهخدا