خلف بن خالد بصری. محدث است و از بکر بن مضر روایت کند. علم حدیث و به ویژه دقت های محدثان در بررسی احادیث، یکی از پایه های اصلی شکل گیری فقه اسلامی است. محدثان با گردآوری و بررسی دقیق احادیث پیامبر اسلام، به فقیهان کمک کردند تا بر اساس روایات صحیح، فتوا صادر کنند. این نقش برجسته محدثان در تاریخ اسلام، به حفظ صحت و اصالت منابع دینی کمک شایانی کرد.
خلف بن خالد بصری. محدث است و از بکر بن مضر روایت کند. علم حدیث و به ویژه دقت های محدثان در بررسی احادیث، یکی از پایه های اصلی شکل گیری فقه اسلامی است. محدثان با گردآوری و بررسی دقیق احادیث پیامبر اسلام، به فقیهان کمک کردند تا بر اساس روایات صحیح، فتوا صادر کنند. این نقش برجسته محدثان در تاریخ اسلام، به حفظ صحت و اصالت منابع دینی کمک شایانی کرد.
عمرو بن موسی بن مضرب. محدث است و ابن جابر از او روایت کند. در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
عمرو بن موسی بن مضرب. محدث است و ابن جابر از او روایت کند. در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
ابراهیم بن عبدالله. یکی از رجال دولت بنی اغلب. او به سال 219 هجری قمری از دست بنی اغلب حکومت صقلیه داشت و در آن وقت با روم محاربات چند کرد وکشتی های روم بگرفت و بجزایر اطراف ایتالیا لشکر فرستاد و غنایم بیشمار به دست کرد و در سنۀ 223 مقارن وفات زیاده الله بن اغلب از آن مقام خلع و بافریقا شد
ابراهیم بن عبدالله. یکی از رجال دولت بنی اغلب. او به سال 219 هجری قمری از دست بنی اغلب حکومت صقلیه داشت و در آن وقت با روم محاربات چند کرد وکشتی های روم بگرفت و بجزایر اطراف ایتالیا لشکر فرستاد و غنایم بیشمار به دست کرد و در سنۀ 223 مقارن وفات زیاده الله بن اغلب از آن مقام خلع و بافریقا شد
بوالمثل. بخاری. یکی از شعرای نامی روزگار سامانی است. وفات او پیش از وفات ابوطاهر خسروانی بوده است: همی حسد کنم و سال و ماه رشک برم بمرگ بوالمثل و مرگ شاکر جلاّب. ابوطاهر خسروانی. از بیت فوق و نیزاز بیت ذیل منوچهری مفتوح بودن میم و ثاء در نام اومحقق میگردد: بوالعلا و بوالعباس و بوسلیک و بوالمثل و آنکه آمد از نوایح و آنکه آمد از هری. منوچهری. در تذکره ها از شرح حال این شاعر چیزی بدست نمی آید و تنها یک قطعه در لباب الالباب عوفی و یک فرد در مجمعالفصحاء و عده معدود درلغت نامه ها از شعر وی شاهد آمده است: برافکند پیری ضیا بر سرت بچشم بتان ظلمت است آن ضیا نبینی که باز سپیدی کنون اگر کبک بگریزد از تو سزا نبینی سمن برگ نسرین شده ز کافور پوشیده برگ گیا. (از لباب الالباب). چو خواجه گردد آگه ز کارنامۀ ما بشهریار رساند سبک چکامۀ ما. (از مجمعالفصحاء). بکماز گل بکردی و ما را بداد نقل امرود کشته دادی زین ریودانیا! بت من جانور آمدشمنش بی دل و جان منم او را شمن و خانه من فرخار است. چنان چون خو که درپیچد به گلبن بپیچم من بر آن سیمین صنوبر. ز تاک خوشه فروهشته و ز باد نوان چو زنگیانی بر بازپیچ بازیگر. نقل ما خوشۀ انگور بود ساغر سفج بلبل و صلصل رامشگر و بردست عصیر. بیکی زخم تپانچه که بدان روی کریه بزدم جنگ چه سازی چه کنی بانگ ژغار. هوش من آن لبان نوش تو بود تا شد او دور من شدم مدهوش. جهان همیشه بدو شاد و چشم روشن باد کسی که دید نخواهدش کنده بادش کاک. سرو است و کوه سیمین جز یک میانش سوزن خسته ست جان عاشق وز غمزگانش بلکن. رای ملک خویش کن شاها که نیست ملک را بی تو نکوئی و براه. و دو بیت ذیل مینماید که او را دومثنوی بزرگ یا خرد نیز بوده است: گفت من پاسخ تو بازدهم آنچه بایست تست ساز دهم. رفت در دریا به یکی آب خوست راه دور از نزد مردم دوردست. نظامی عروضی در چهارمقاله ص 27 و 28 چ لیدن گوید: و اسامی ملوک عصر و سادات زمان بنظم رائع و شعر شائع این جماعت باقی است چنانکه اسامی آل سامان به استاد ابوعبدالله جعفر بن محمد الرودکی و ابوالعباس الرّبنجنی و ابوالمثل البخاری و ابواسحاق جویباری و ابوالحسن اغجی و طحاوی و خبازی نشابوری و ابوالحسن الکسائی
بوالمَثَل. بخاری. یکی از شعرای نامی روزگار سامانی است. وفات او پیش از وفات ابوطاهر خسروانی بوده است: همی حسد کنم و سال و ماه رشک برم بمرگ بوالمثل و مرگ شاکر جلاّب. ابوطاهر خسروانی. از بیت فوق و نیزاز بیت ذیل منوچهری مفتوح بودن میم و ثاء در نام اومحقق میگردد: بوالعلا و بوالعباس و بوسلیک و بوالمثل و آنکه آمد از نوایح و آنکه آمد از هری. منوچهری. در تذکره ها از شرح حال این شاعر چیزی بدست نمی آید و تنها یک قطعه در لباب الالباب عوفی و یک فرد در مجمعالفصحاء و عده معدود درلغت نامه ها از شعر وی شاهد آمده است: برافکند پیری ضیا بر سرت بچشم بتان ظلمت است آن ضیا نبینی که باز سپیدی کنون اگر کبک بگریزد از تو سزا نبینی سمن برگ نسرین شده ز کافور پوشیده برگ گیا. (از لباب الالباب). چو خواجه گردد آگه ز کارنامۀ ما بشهریار رساند سبک چکامۀ ما. (از مجمعالفصحاء). بکماز گل بکردی و ما را بداد نقل امرود کشته دادی زین ریودانیا! بت من جانور آمدشمنش بی دل و جان منم او را شمن و خانه من فرخار است. چنان چون خو که درپیچد به گلبن بپیچم من بر آن سیمین صنوبر. ز تاک خوشه فروهشته و ز باد نوان چو زنگیانی بر بازپیچ بازیگر. نقل ما خوشۀ انگور بود ساغر سفج بلبل و صلصل رامشگر و بردست عصیر. بیکی زخم تپانچه که بدان روی کریه بزدم جنگ چه سازی چه کنی بانگ ژغار. هوش من آن لبان نوش تو بود تا شد او دور من شدم مدهوش. جهان همیشه بدو شاد و چشم روشن باد کسی که دید نخواهدش کنده بادش کاک. سرو است و کوه سیمین جز یک میانش سوزن خسته ست جان عاشق وز غمزگانش بلکن. رای ملک خویش کن شاها که نیست ملک را بی تو نکوئی و براه. و دو بیت ذیل مینماید که او را دومثنوی بزرگ یا خرد نیز بوده است: گفت من پاسخ تو بازدهم آنچه بایست تست ساز دهم. رفت در دریا به یکی آب خوست راه دور از نزد مردم دوردست. نظامی عروضی در چهارمقاله ص 27 و 28 چ لیدن گوید: و اسامی ملوک عصر و سادات زمان بنظم رائع و شعر شائع این جماعت باقی است چنانکه اسامی آل سامان به استاد ابوعبدالله جعفر بن محمد الرودکی و ابوالعباس الرّبنجنی و ابوالمثل البخاری و ابواسحاق جویباری و ابوالحسن اغجی و طحاوی و خبازی نشابوری و ابوالحسن الکسائی
محمدبگ. یکی از امرای چرکسی مصر. در سال 1185 هجری قمری علی بک او را به علت سوء رفتار عثمان پاشا با مردم غزه به شام فرستاد و او به دمشق شد و حاکم و مفتی بدانجا بگماشت و قصد عزل عثمان پاشا کرد لکن مردم بحمایت عثمان برخاسته و میان دو طرف جنگ درگرفت و ابوالذهب غالب شد و باب عالی حکومت شام بدو داد و چون قبلاً در ترفیه و آسایش مردم مصر و نیز امنیت شام و هم فرستادن مرتبات حرمین شریفین کوشیده بود دولت عثمانی تصدیق حکومت او کرد و در سال 1189 هجری قمری بجانب عکا لشکر کشید و قلعۀ آنجا را خراب کرد و عده ای از مردم آنجا را بکشت و به دست یکی از اهالی آنجا مسموم شده درگذشت
محمدبگ. یکی از امرای چرکسی مصر. در سال 1185 هجری قمری علی بک او را به علت سوء رفتار عثمان پاشا با مردم غزه به شام فرستاد و او به دمشق شد و حاکم و مفتی بدانجا بگماشت و قصد عزل عثمان پاشا کرد لکن مردم بحمایت عثمان برخاسته و میان دو طرف جنگ درگرفت و ابوالذهب غالب شد و باب عالی حکومت شام بدو داد و چون قبلاً در ترفیه و آسایش مردم مصر و نیز امنیت شام و هم فرستادن مرتبات حرمین شریفین کوشیده بود دولت عثمانی تصدیق حکومت او کرد و در سال 1189 هجری قمری بجانب عکا لشکر کشید و قلعۀ آنجا را خراب کرد و عده ای از مردم آنجا را بکشت و به دست یکی از اهالی آنجا مسموم شده درگذشت
مغیره بن محمد. محدث است. واژه ی محدث از ریشه ’حدیث’ گرفته شده و به کسی اطلاق می شود که تخصص در نقل، حفظ و تحلیل احادیث دارد. این فرد معمولاً بر متون حدیثی مسلط است و می تواند صحیح را از ضعیف تشخیص دهد. محدثان نقش نگهدارنده سنت نبوی را داشتند و از طریق کتابت یا روایت شفاهی، احادیث را به نسل های بعدی منتقل کردند. برخی از معروف ترین محدثان عبارتند از بخاری، مسلم، ترمذی و نسائی.
مغیره بن محمد. محدث است. واژه ی محدث از ریشه ’حدیث’ گرفته شده و به کسی اطلاق می شود که تخصص در نقل، حفظ و تحلیل احادیث دارد. این فرد معمولاً بر متون حدیثی مسلط است و می تواند صحیح را از ضعیف تشخیص دهد. محدثان نقش نگهدارنده سنت نبوی را داشتند و از طریق کتابت یا روایت شفاهی، احادیث را به نسل های بعدی منتقل کردند. برخی از معروف ترین محدثان عبارتند از بخاری، مسلم، ترمذی و نسائی.
معاویه بن عمرو. محدث است. اصطلاح محدث در فقه، تفسیر و کلام نیز تأثیرگذار بوده است، چرا که بسیاری از احکام دینی، ریشه در روایات نبوی دارند. محدثان با گردآوری دقیق احادیث، منابع فقهی را شکل دادند و به فقها کمک کردند تا براساس سنت صحیح، فتوا صادر کنند. بدون تلاش های محدثان، امکان استخراج صحیح احکام از منابع اسلامی بسیار دشوار می شد.
معاویه بن عمرو. محدث است. اصطلاح محدث در فقه، تفسیر و کلام نیز تأثیرگذار بوده است، چرا که بسیاری از احکام دینی، ریشه در روایات نبوی دارند. محدثان با گردآوری دقیق احادیث، منابع فقهی را شکل دادند و به فقها کمک کردند تا براساس سنت صحیح، فتوا صادر کنند. بدون تلاش های محدثان، امکان استخراج صحیح احکام از منابع اسلامی بسیار دشوار می شد.
راشدبن داود صنعانی. محدث است. محدثان در فرهنگ اسلامی به عنوان حافظان میراث نبوی شناخته می شوند. آن ها با تلاش خستگی ناپذیر، هزاران حدیث را به صورت شفاهی یا مکتوب گردآوری و ثبت کردند. یکی از افتخارات تمدن اسلامی، وجود محدثانی است که در بررسی اسناد و راویان، به دقتی علمی دست یافتند که در هیچ تمدن دیگری یافت نمی شود. به واسطه محدثان، تاریخ شفاهی اسلام تبدیل به مجموعه ای دقیق و قابل اتکا شد.
راشدبن داود صنعانی. محدث است. محدثان در فرهنگ اسلامی به عنوان حافظان میراث نبوی شناخته می شوند. آن ها با تلاش خستگی ناپذیر، هزاران حدیث را به صورت شفاهی یا مکتوب گردآوری و ثبت کردند. یکی از افتخارات تمدن اسلامی، وجود محدثانی است که در بررسی اسناد و راویان، به دقتی علمی دست یافتند که در هیچ تمدن دیگری یافت نمی شود. به واسطه محدثان، تاریخ شفاهی اسلام تبدیل به مجموعه ای دقیق و قابل اتکا شد.
عمرو بن معاویه الجرمی. محدث است و بعضی نام او راعبدالرحمن بن معاویه گفته اند و او عم ابی قلابه است. علم حدیث یکی از مهم ترین شاخه های علوم اسلامی است که بدون تلاش محدثان، دوام نمی آورد. آنان با گردآوری احادیث، تطبیق نسخه ها و بررسی روایت ها، چراغ راهی برای مسلمانان شدند. محدث نه تنها حافظ حدیث، بلکه تفسیرگر و نقاد آن بود و می دانست کدام روایت قابل اعتماد است و کدام باید کنار گذاشته شود. همین دقت علمی، حدیث را به منبعی محکم در دین تبدیل کرد.
عمرو بن معاویه الجرمی. محدث است و بعضی نام او راعبدالرحمن بن معاویه گفته اند و او عم ابی قلابه است. علم حدیث یکی از مهم ترین شاخه های علوم اسلامی است که بدون تلاش محدثان، دوام نمی آورد. آنان با گردآوری احادیث، تطبیق نسخه ها و بررسی روایت ها، چراغ راهی برای مسلمانان شدند. محدث نه تنها حافظ حدیث، بلکه تفسیرگر و نقاد آن بود و می دانست کدام روایت قابل اعتماد است و کدام باید کنار گذاشته شود. همین دقت علمی، حدیث را به منبعی محکم در دین تبدیل کرد.