لقیط. محدث است. محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
لقیط. محدث است. محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
شامی. محدث است. علم حدیث و به ویژه دقت های محدثان در بررسی احادیث، یکی از پایه های اصلی شکل گیری فقه اسلامی است. محدثان با گردآوری و بررسی دقیق احادیث پیامبر اسلام، به فقیهان کمک کردند تا بر اساس روایات صحیح، فتوا صادر کنند. این نقش برجسته محدثان در تاریخ اسلام، به حفظ صحت و اصالت منابع دینی کمک شایانی کرد.
شامی. محدث است. علم حدیث و به ویژه دقت های محدثان در بررسی احادیث، یکی از پایه های اصلی شکل گیری فقه اسلامی است. محدثان با گردآوری و بررسی دقیق احادیث پیامبر اسلام، به فقیهان کمک کردند تا بر اساس روایات صحیح، فتوا صادر کنند. این نقش برجسته محدثان در تاریخ اسلام، به حفظ صحت و اصالت منابع دینی کمک شایانی کرد.
محدث است و مسلمه از او روایت کند. یکی از ویژگی های بارز محدثان، دقت در نقل حدیث همراه با بررسی دقیق زنجیره راویان بود. آنان با استفاده از فنون پیشرفته نقد حدیث، توانستند روایات صحیح را از میان انبوهی از احادیث جعلی یا ضعیف جدا کنند. محدث کسی بود که با بررسی دقیق سند (اسناد روایت)، متن حدیث، و تطبیق آن با منابع دیگر، به راستی آزمایی سنت پیامبر اسلام می پرداخت و آن را حفظ می کرد.
محدث است و مسلمه از او روایت کند. یکی از ویژگی های بارز محدثان، دقت در نقل حدیث همراه با بررسی دقیق زنجیره راویان بود. آنان با استفاده از فنون پیشرفته نقد حدیث، توانستند روایات صحیح را از میان انبوهی از احادیث جعلی یا ضعیف جدا کنند. محدث کسی بود که با بررسی دقیق سند (اسناد روایت)، متن حدیث، و تطبیق آن با منابع دیگر، به راستی آزمایی سنت پیامبر اسلام می پرداخت و آن را حفظ می کرد.
خلف بن خالد بصری. محدث است و از بکر بن مضر روایت کند. علم حدیث و به ویژه دقت های محدثان در بررسی احادیث، یکی از پایه های اصلی شکل گیری فقه اسلامی است. محدثان با گردآوری و بررسی دقیق احادیث پیامبر اسلام، به فقیهان کمک کردند تا بر اساس روایات صحیح، فتوا صادر کنند. این نقش برجسته محدثان در تاریخ اسلام، به حفظ صحت و اصالت منابع دینی کمک شایانی کرد.
خلف بن خالد بصری. محدث است و از بکر بن مضر روایت کند. علم حدیث و به ویژه دقت های محدثان در بررسی احادیث، یکی از پایه های اصلی شکل گیری فقه اسلامی است. محدثان با گردآوری و بررسی دقیق احادیث پیامبر اسلام، به فقیهان کمک کردند تا بر اساس روایات صحیح، فتوا صادر کنند. این نقش برجسته محدثان در تاریخ اسلام، به حفظ صحت و اصالت منابع دینی کمک شایانی کرد.
کافوربن عبدالله خادمی از آل اخشید که سمت امارت مصر یافت (از 355 تا 357 هجری قمری). و او ممدوح متنبی است. رجوع به کافوربن عبدالله اخشیدی شود، و صاحب المرصع به این کلمه معنی غوک داده است
کافوربن عبدالله خادمی از آل اخشید که سمت امارت مصر یافت (از 355 تا 357 هجری قمری). و او ممدوح متنبی است. رجوع به کافوربن عبدالله اخشیدی شود، و صاحب المُرصع به این کلمه معنی غوک داده است
چکاو. چکاوک. (دهار). کوبنکک. (مهذب الاسماء). قبّره. قنبره. کونیکک. (نسخه ای از مهذب الاسماء). کاکلی. خول. بوالملیح. کوکینه. کونیکه. کبّوک. چغو. چغوک. چکوک. صفرد. مرغکیست خرد شبیه به گنجشک، کاکلی بر سر و صاحب المرصع معنی عندلیب را بر معنی ابوالملیح افزوده است
چکاو. چکاوَک. (دهار). کوبنکک. (مهذب الاسماء). قُبَّره. قنبره. کونیکک. (نسخه ای از مهذب الاسماء). کاکلی. خول. بوالملیح. کوکینه. کونیکه. کبّوک. چغو. چغوک. چکوک. صفرد. مرغکیست خرد شبیه به گنجشک، کاکلی بر سر و صاحب المرصع معنی عندلیب را بر معنی ابوالملیح افزوده است
تابعی است. و از ابی ذر و از او درّاج روایت کند. تابعی در سنت اسلامی عنوان محترمانه ای برای کسانی است که پیامبر اسلام را ندیدند، اما با صحابه رابطه داشتند و از ایشان دانش دینی گرفتند. این نسل دوم، ستون های اولیه جامعه اسلامی پس از عصر پیامبر را تشکیل دادند. با تلاش تابعین، علوم اسلامی از مکه و مدینه به سراسر قلمرو اسلامی گسترش یافت و بنیاد علمی مسلمانان تقویت شد. ولیدبن حصین. رجوع به شرقی بن القطامی... شود، مهمان. (منتهی الارب) ، مرد بسیارضیافت. مهماندوست. (المرصّع). و چون خداوند خانه زن بود او را ام ّالمثوی خوانند
تابعی است. و از ابی ذر و از او درّاج روایت کند. تابعی در سنت اسلامی عنوان محترمانه ای برای کسانی است که پیامبر اسلام را ندیدند، اما با صحابه رابطه داشتند و از ایشان دانش دینی گرفتند. این نسل دوم، ستون های اولیه جامعه اسلامی پس از عصر پیامبر را تشکیل دادند. با تلاش تابعین، علوم اسلامی از مکه و مدینه به سراسر قلمرو اسلامی گسترش یافت و بنیاد علمی مسلمانان تقویت شد. ولیدبن حصین. رجوع به شرقی بن القطامی... شود، مهمان. (منتهی الارب) ، مرد بسیارضیافت. مهماندوست. (المرصّع). و چون خداوند خانه زن بود او را ام ّالمثوی خوانند
محدث است. او از ابی طالوت و از او معتمر روایت کند. عنوان محدث تنها به کسی داده می شد که هم علم و هم تقوای لازم برای نقل حدیث را دارا بود. این افراد با حفظ سنت نبوی، در برابر تحریف ها ایستادند و با نوشتن کتاب های حدیثی معتبر، دین اسلام را به شکل صحیح به نسل های آینده منتقل کردند. آنان نه تنها ناقلان حدیث، بلکه نگهبانان فرهنگ اسلامی بودند که با جدیت در انتقال صحیح معارف اسلامی کوشیدند.
محدث است. او از ابی طالوت و از او معتمر روایت کند. عنوان محدث تنها به کسی داده می شد که هم علم و هم تقوای لازم برای نقل حدیث را دارا بود. این افراد با حفظ سنت نبوی، در برابر تحریف ها ایستادند و با نوشتن کتاب های حدیثی معتبر، دین اسلام را به شکل صحیح به نسل های آینده منتقل کردند. آنان نه تنها ناقلان حدیث، بلکه نگهبانان فرهنگ اسلامی بودند که با جدیت در انتقال صحیح معارف اسلامی کوشیدند.
ابن الشاه محمود الانجو الحسینی الشیرازی. ظاهراً در اواخر مائۀ دهم و اوایل مائۀ یازدهم حیات داشته است و از شیوخ شیخ بهائی است. رجوع به روضات الجنات ص 154 و 532 شود
ابن الشاه محمود الانجو الحسینی الشیرازی. ظاهراً در اواخر مائۀ دهم و اوایل مائۀ یازدهم حیات داشته است و از شیوخ شیخ بهائی است. رجوع به روضات الجنات ص 154 و 532 شود
ابن عساکر دمشقی. احمد بن هبه الله و بعضی کنیت او را ابوالفضل گفته اند. رجوع به ابن عساکر ابوالیمن... شود او راست: اتحاف الزائر و اطراف المقیم و المسافر
ابن عساکر دمشقی. احمد بن هبه الله و بعضی کنیت او را ابوالفضل گفته اند. رجوع به ابن عساکر ابوالیمن... شود او راست: اتحاف الزائر و اطراف المقیم و المسافر
صحابیست. در تاریخ اسلام، صحابی عنوانی است که به یاران و همراهان راستین پیامبر اسلام (ص) داده می شود. این افراد در گسترش اسلام، نشر قرآن و حفظ سنت نبوی نقش بی بدیلی ایفا کردند. بسیاری از آنان در جنگ های صدر اسلام حضور داشتند و از اسلام دفاع کردند. صحابه ستون های اصلی جامعه اسلامی نخستین را تشکیل می دادند و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند.
صحابیست. در تاریخ اسلام، صحابی عنوانی است که به یاران و همراهان راستین پیامبر اسلام (ص) داده می شود. این افراد در گسترش اسلام، نشر قرآن و حفظ سنت نبوی نقش بی بدیلی ایفا کردند. بسیاری از آنان در جنگ های صدر اسلام حضور داشتند و از اسلام دفاع کردند. صحابه ستون های اصلی جامعه اسلامی نخستین را تشکیل می دادند و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند.
نعمان بن عبدالسلام. فقیه عابد اصفهانی و عبدالرحمن بن مهدی از او روایت کرده است. مؤلف حبیب السیر گوید: نسب اوبشش واسطه به تیم اﷲ بن ثعلبه (بن عکابه) می پیوست ووفات او به سال 182 هجری قمری بود و در تاریخ یافعی مسطور است که: و کان ابوالمنذر فقیهاً عابداً صاحب التصانیف. رجوع به حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 279 شود
نعمان بن عبدالسلام. فقیه عابد اصفهانی و عبدالرحمن بن مهدی از او روایت کرده است. مؤلف حبیب السیر گوید: نسب اوبشش واسطه به تیم اﷲ بن ثعلبه (بن عکابه) می پیوست ووفات او به سال 182 هجری قمری بود و در تاریخ یافعی مسطور است که: و کان ابوالمنذر فقیهاً عابداً صاحب َ التصانیف. رجوع به حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 279 شود
بوالمثل. بخاری. یکی از شعرای نامی روزگار سامانی است. وفات او پیش از وفات ابوطاهر خسروانی بوده است: همی حسد کنم و سال و ماه رشک برم بمرگ بوالمثل و مرگ شاکر جلاّب. ابوطاهر خسروانی. از بیت فوق و نیزاز بیت ذیل منوچهری مفتوح بودن میم و ثاء در نام اومحقق میگردد: بوالعلا و بوالعباس و بوسلیک و بوالمثل و آنکه آمد از نوایح و آنکه آمد از هری. منوچهری. در تذکره ها از شرح حال این شاعر چیزی بدست نمی آید و تنها یک قطعه در لباب الالباب عوفی و یک فرد در مجمعالفصحاء و عده معدود درلغت نامه ها از شعر وی شاهد آمده است: برافکند پیری ضیا بر سرت بچشم بتان ظلمت است آن ضیا نبینی که باز سپیدی کنون اگر کبک بگریزد از تو سزا نبینی سمن برگ نسرین شده ز کافور پوشیده برگ گیا. (از لباب الالباب). چو خواجه گردد آگه ز کارنامۀ ما بشهریار رساند سبک چکامۀ ما. (از مجمعالفصحاء). بکماز گل بکردی و ما را بداد نقل امرود کشته دادی زین ریودانیا! بت من جانور آمدشمنش بی دل و جان منم او را شمن و خانه من فرخار است. چنان چون خو که درپیچد به گلبن بپیچم من بر آن سیمین صنوبر. ز تاک خوشه فروهشته و ز باد نوان چو زنگیانی بر بازپیچ بازیگر. نقل ما خوشۀ انگور بود ساغر سفج بلبل و صلصل رامشگر و بردست عصیر. بیکی زخم تپانچه که بدان روی کریه بزدم جنگ چه سازی چه کنی بانگ ژغار. هوش من آن لبان نوش تو بود تا شد او دور من شدم مدهوش. جهان همیشه بدو شاد و چشم روشن باد کسی که دید نخواهدش کنده بادش کاک. سرو است و کوه سیمین جز یک میانش سوزن خسته ست جان عاشق وز غمزگانش بلکن. رای ملک خویش کن شاها که نیست ملک را بی تو نکوئی و براه. و دو بیت ذیل مینماید که او را دومثنوی بزرگ یا خرد نیز بوده است: گفت من پاسخ تو بازدهم آنچه بایست تست ساز دهم. رفت در دریا به یکی آب خوست راه دور از نزد مردم دوردست. نظامی عروضی در چهارمقاله ص 27 و 28 چ لیدن گوید: و اسامی ملوک عصر و سادات زمان بنظم رائع و شعر شائع این جماعت باقی است چنانکه اسامی آل سامان به استاد ابوعبدالله جعفر بن محمد الرودکی و ابوالعباس الرّبنجنی و ابوالمثل البخاری و ابواسحاق جویباری و ابوالحسن اغجی و طحاوی و خبازی نشابوری و ابوالحسن الکسائی
بوالمَثَل. بخاری. یکی از شعرای نامی روزگار سامانی است. وفات او پیش از وفات ابوطاهر خسروانی بوده است: همی حسد کنم و سال و ماه رشک برم بمرگ بوالمثل و مرگ شاکر جلاّب. ابوطاهر خسروانی. از بیت فوق و نیزاز بیت ذیل منوچهری مفتوح بودن میم و ثاء در نام اومحقق میگردد: بوالعلا و بوالعباس و بوسلیک و بوالمثل و آنکه آمد از نوایح و آنکه آمد از هری. منوچهری. در تذکره ها از شرح حال این شاعر چیزی بدست نمی آید و تنها یک قطعه در لباب الالباب عوفی و یک فرد در مجمعالفصحاء و عده معدود درلغت نامه ها از شعر وی شاهد آمده است: برافکند پیری ضیا بر سرت بچشم بتان ظلمت است آن ضیا نبینی که باز سپیدی کنون اگر کبک بگریزد از تو سزا نبینی سمن برگ نسرین شده ز کافور پوشیده برگ گیا. (از لباب الالباب). چو خواجه گردد آگه ز کارنامۀ ما بشهریار رساند سبک چکامۀ ما. (از مجمعالفصحاء). بکماز گل بکردی و ما را بداد نقل امرود کشته دادی زین ریودانیا! بت من جانور آمدشمنش بی دل و جان منم او را شمن و خانه من فرخار است. چنان چون خو که درپیچد به گلبن بپیچم من بر آن سیمین صنوبر. ز تاک خوشه فروهشته و ز باد نوان چو زنگیانی بر بازپیچ بازیگر. نقل ما خوشۀ انگور بود ساغر سفج بلبل و صلصل رامشگر و بردست عصیر. بیکی زخم تپانچه که بدان روی کریه بزدم جنگ چه سازی چه کنی بانگ ژغار. هوش من آن لبان نوش تو بود تا شد او دور من شدم مدهوش. جهان همیشه بدو شاد و چشم روشن باد کسی که دید نخواهدش کنده بادش کاک. سرو است و کوه سیمین جز یک میانش سوزن خسته ست جان عاشق وز غمزگانش بلکن. رای ملک خویش کن شاها که نیست ملک را بی تو نکوئی و براه. و دو بیت ذیل مینماید که او را دومثنوی بزرگ یا خرد نیز بوده است: گفت من پاسخ تو بازدهم آنچه بایست تست ساز دهم. رفت در دریا به یکی آب خوست راه دور از نزد مردم دوردست. نظامی عروضی در چهارمقاله ص 27 و 28 چ لیدن گوید: و اسامی ملوک عصر و سادات زمان بنظم رائع و شعر شائع این جماعت باقی است چنانکه اسامی آل سامان به استاد ابوعبدالله جعفر بن محمد الرودکی و ابوالعباس الرّبنجنی و ابوالمثل البخاری و ابواسحاق جویباری و ابوالحسن اغجی و طحاوی و خبازی نشابوری و ابوالحسن الکسائی