جدول جو
جدول جو

معنی ابوالمنتفق - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالمنتفق
(اَ بُلْ مُ تَ فِ)
صحابی است، مرغ خانگی، سیاه گوش. فرانق. پروانه. قره قلاق. تفّه. پروانک. عناق الارض. غنجل. عناق. چاووش. وبر (؟) و آن شبیه بشغال است. و گویند او پیشاپیش شیر رود و هرجای که آنرا بینند دانند که شیر در آن نزدیکی است. و صاحب المرصع معنی تدرج نیز بر کلمه افزوده است صحابه نقشی کلیدی در تدوین و تبیین تعالیم اسلامی داشتند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُلْ مُ تَ صِ)
ارسلان بن علی. هفتمین از سلاطین ایلک خانیۀ ترکستان (در اوائل قرن پنجم) پس ازشرف الدین طغان بن علی و او معروف به ارسلان خان اول است. رجوع به ارسلان خان... و رجوع به آل افراسیاب شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ تَ شِ)
روز. (زوزنی)
لغت نامه دهخدا