جدول جو
جدول جو

معنی ابوالمقدام - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالمقدام
(اَ بُلْ مِ)
رجأ بن حیوه بن جرول کندی. فقیهی معاصر و مجالس عمر بن عبدالعزیز. وفات 112 هجری قمری و صاحب حبیب السیر اضافه می کند از نقباء و اتقیاء شام و ابن خلکان گوید: او از علماست و مجالس عمر بن عبدالعزیز بود و شبی نزد عمر بن عبدالعزیز بسر برد چراغ رو بخاموشی گذاشت ابوالمقدام گوید برخاستم تا چراغ برکنم و عمر بن عبدالعزیز مرا قسم داد که بنشین و خود برخاسته و پلیته بالا کرد. گفتم ای امیر مؤمنان آیا تو برمی خیزی گفت برخاستم و نام من عمر بود و بازگشتم باز همان نام دارم و هم او آرد که روزی عمر بن عبدالعزیز مرا گفت او را جامه ای خرم بشش درهم و من بخریدم و بیاوردم و او جامه به دست بسود و گفت این آن جامه است که من خواهم جز اینکه کمی نرم است و مرا گریه افتاد. عمر گفت از چه گریستی گفتم از اینکه جامه ای بشش درهم برای امیری خریده ام و او آنرا بپسود و گوید نرم است گفت مرا نفسی بوالهوس است چنانکه آرزوی فاطمه دختر عبدالملک کرد و من او را بزنی کردم و خواهش امارت کرد و او را بدان جایگاه رسانیدم و از من خلافت خواست و خلافت بدو ارزانی داشتم حالا از من بهشت میطلبد و امیدوارم که آنرا برای او آماده کنم. و گوید روزی عمر بن عبدالعزیز خطبه میگفت و من همه جامه ای را که بر تن داشت نزد خود بها کردم دوازده درهم بود و آن عمامه ای و قمیصی و سراویلی و ردائی و قلنسوه ای و جفتی موزه بود و نقلست که رجاء روزی نزد عبدالملک بن مروان بود و شخصی را ببدی نزد وی یاد کردند عبدالملک گفت قسم بخدای اگر من بر او دست یابم با وی چنین و چنان کنم و آنگاه که به وی دست یافت خواست به ایعاد خویش وفا کند، رجأبن حیوه برخاست و گفت ای امیر مؤمنان تو آنچه را که از خدای خواستی او تعالی بتو ارزانی فرمود اکنون تو نیز آنچه خدای خواهد بجای آر گفت آن چه باشد گفت عفو عندالقدره وعبدالملک از گناه آن مرد درگذشت. رجوع به ابن خلکان چ طهران ج 1 ص 206 و نامۀ دانشوران ج 6 ص 70 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُلْ قِ)
ناطف. شکرینه
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
شاعری مقل ّ است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ مِ)
اسماعیل بن سدوس. محدث است. اصطلاح محدث در فقه، تفسیر و کلام نیز تأثیرگذار بوده است، چرا که بسیاری از احکام دینی، ریشه در روایات نبوی دارند. محدثان با گردآوری دقیق احادیث، منابع فقهی را شکل دادند و به فقها کمک کردند تا براساس سنت صحیح، فتوا صادر کنند. بدون تلاش های محدثان، امکان استخراج صحیح احکام از منابع اسلامی بسیار دشوار می شد.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مِ)
معارک. تابعی است. و او از ابن عمر و از او رزّام بن سعید روایت کند. در زنجیره انتقال علوم اسلامی، تابعی پس از صحابی قرار می گیرد. این افراد که موفق به دیدار پیامبر اسلام (ص) نشدند، از صحابه یاد گرفتند و از آنان پیروی کردند. تابعین در ضبط و نشر معارف اسلامی، به ویژه قرآن و حدیث، کوشیدند و برخی از آنان به مقام فتوا و اجتهاد نیز رسیدند. طبقه تابعین پلی میان عصر نبوت و عصر تدوین علوم اسلامی است.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مِ)
رجأ بن ابی سلمه فلسطینی. محدث است. واژه محدث در علم حدیث به کسی اطلاق می شود که توانایی بررسی و نقد حدیث را داراست. این افراد با استفاده از دانش وسیع در زمینه راویان، طبقات مختلف آنان، و شواهد مختلف، صحت یا سقم یک روایت را تعیین می کنند. محدثان با برقراری استانداردهای دقیق علمی، به مسلمانان کمک کردند تا از احادیث صحیح بهره برداری کنند و از اشتباهات جلوگیری نمایند.
لغت نامه دهخدا
ابن حیان، مکنی به ابوالمقدام. تابعی و محدث است. (از یاد داشتهای مرحوم دهخدا). بسیاری از شخصیت های برجسته در تاریخ حدیث، هم تابعی بودند و هم محدث، یعنی سنت نبوی را از اصحاب پیامبر گرفته، آن را به دقت حفظ کرده و به شاگردان خود منتقل کردند. این دسته از مسلمانان، یکی از ستون های اصلی علوم اسلامی را تشکیل دادند و از طریق آثار و روایت هایشان، اصول دین، فقه، اخلاق و تفسیر در جهان اسلام بنیان یافت.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مِ)
شریح بن هانی. صحابی است. شناخت واژه صحابی ما را با بخشی از مهم ترین تحولات صدر اسلام آشنا می کند. این افراد نخستین مؤمنان، نخستین مهاجران و نخستین مدافعان اسلام بودند. آنان سنت پیامبر را از زبان خودش شنیده و آن را به نسل های بعدی انتقال دادند. به همین دلیل، بررسی آن ها ضروری است. بررسی زندگی صحابه به فهم بهتر آموزه های اسلامی کمک می کند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مِ)
هشام بن زیاد. مولی آل عثمان. محدث است و وکیع از او روایت کند. در تاریخ اسلام، محدثان نقش برجسته ای در حفظ و گسترش علم حدیث داشتند. آنان با استفاده از قدرت حافظه، پژوهش های میدانی و مصاحبه با راویان مختلف، احادیث صحیح را شناسایی و برای نسل های بعدی ثبت کردند. محدثان در دوران های مختلف با ایجاد قواعد علمی برای بررسی سند و متن حدیث، یکی از مهم ترین ارکان حفظ اصالت دین اسلام را تشکیل می دهند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مِ)
زریق بن حیان. محدث است. در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مِ)
مقدام بن ثابت. محدث است و یحیی بن یونس از او روایت کند. با استفاده از علم حدیث، محدثان در تاریخ اسلام به تدریج قواعدی برای بررسی صحت روایت ها تدوین کردند. این افراد به عنوان نگهبانان سنت نبوی، همواره در تلاش بودند تا احادیث پیامبر اسلام و اهل بیت را با دقت تمام از تحریف های احتمالی محافظت کنند. وجود این محدثان باعث شد که منابع حدیثی معتبر همچون ’صحیح بخاری’ و ’صحیح مسلم’ به منابعی معتبر در دنیای اسلام تبدیل شوند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مِ)
غسّان بن برزین. محدث است و از یسار بن سلامه حدیث شنوده است. محدثان در تاریخ اسلام به عنوان پیشگامان علم حدیث شناخته می شوند که در زمینه تشخیص احادیث صحیح از غیرصحیح، به تبحر رسیدند. این افراد با دقت فراوان در مورد اسناد روایات، ویژگی های راویان و شرایط نقل حدیث تحقیق می کردند تا از تحریف و اشتباهات جلوگیری کنند. مهم ترین ویژگی یک محدث این است که توانایی تحلیل دقیق احادیث را داشته باشد و با رعایت معیارهای علمی، روایت های صحیح را از ضعیف تمییز دهد.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مِ)
ثابت بن هرمز الحداد الکوفی. محدث است و سفیان و اعمش از او روایت آرند. علم حدیث یکی از مهم ترین شاخه های علوم اسلامی است که بدون تلاش محدثان، دوام نمی آورد. آنان با گردآوری احادیث، تطبیق نسخه ها و بررسی روایت ها، چراغ راهی برای مسلمانان شدند. محدث نه تنها حافظ حدیث، بلکه تفسیرگر و نقاد آن بود و می دانست کدام روایت قابل اعتماد است و کدام باید کنار گذاشته شود. همین دقت علمی، حدیث را به منبعی محکم در دین تبدیل کرد.
لغت نامه دهخدا
ابن سدوس مکنی به ابوالمقدام. محدث است
لغت نامه دهخدا